اقدامات فرخ رو پارسای در وزارت آموزش و پرورش
26 ارديبهشت 1403
چکیده
دگرگونی در نظام آموزش و پیدایش مدارس جدید در دوره قاجار و گسترش آن در دوره پهلوی سبب خارج شدن نظام مکتبخانهای و روحانیون از صحنه تعلیم و تربیت عمومی کشور شد. جابهجایی نظام آموزش جدید با نظام آموزش سنتی در حالی شکل گرفت که به دلیل اقتباس از آموزش و پرورش نوین اروپا و فرهنگ غرب توجه چندانی به اعتقادات و فرهنگ مردم ایران در آن نشد. در این میان همگام با دیگر جریانهای طرفدار غرب، بهائیان توجه ویژهای به تشکیل مدارس جدید در ایران داشتند و از نهاد آموزش و پرورش به عنوان یکی از مهمترین پایگاههای نفوذ عقاید بهائیان و سرکوب نهادهای دینی و روحانیت بهره بسیار بردند. چنانکه در اولین گام عباس افندی )رهبر بهائیان) دستور ایجاد مدارس تربیت، بنین و بنان را داد[1]و مبلّغان بهائی نظیر میس کاپیس و سوزان مودی را از آمریکا برای اداره این مدارس به ایران فرستاد. در دوره پهلوی دوم به خصوص با روی کار آمدن دولت هویدا و گسترش نفوذ بهائیان در کشور، عرصه برای فعالیّتهای فرهنگی بهائیان بازتر شد؛ چنانکه هویدا وزارت آموزش و پرورش را به دست فردی بهائی به نام اسفند فرخرو پارسای سپرد.
فرخرو پارسای (1301-1359) دختر فرخدین و فخر آفاق نخستین زنی بود که در حکومت پهلوی به وزارت رسید. وی از سال 1347 تا 1353 ریاست وزارت آموزش و پرورش را در کابینه دولت هویدا به عهده داشت. پارسای یکی از چهرههای تأثیرگذار بهائی در ساختار حکومت پهلوی بود که با اشغال پستهای حسّاس، اقدامات فراوانی را برای ترویج عقاید این تشکیلات و فرهنگ غرب به ویژه آمریکا انجام داد. شناخت این اقدامات، مستلزم شناخت صحیح ارتباط و تأسی وی به دو جریان ضدفرهنگی غربی و تشکیلات بهائیت است.
پیروی پارسای از سیاستهای غربی
پس از جنگ جهانی دوم و قدرت گرفتن آمریکائیها، محمدرضا پهلوی برای استحکام پایههای سلطنت خود، رو به سوی سیاستهای آمریکا آورد. همین امر باعث شد، الگوی مؤسسات آموزش ایران از سیستم فرانسه به سیستم آمریکایی تغییر کند. در اواخر دهه 1950م. رئیس دانشگاه پنسیلوانیا به دعوت محمدرضا پهلوی به ایران آمد، پس از مذاکراتی چند، دانشگاه شیراز به طور مستقیم تحت نظر و مدیریت این دانشگاه شد و تدوین بسیاری از کتابهای درسی در اختیار دانشگاه آیوی لیک قرار گرفت. [2]
فعّالیت پارسای در وزارت آموزش و پرورش مورد تأیید آمریکائیها بود. ساواک او را فردی طرفدار سیاست غرب و آمریکا معرفی میکند[3] و اسناد سفارت آمریکا، اتکای شدید وی به یکی از معاونین خود را که تحصیلکرده آمریکاست، امیدوارکننده میداند:
«یکی از نشانههای امیدوار کننده اتکای شدید وی به یکی از معاونین خود که تحصیلکرده آمریکاست و امور تحقیق و برنامهریزی را برعهده گرفته است و تنها شخص منصوب وی در سطح معاونت است، میباشد. رابط دستچین وی با سفارت از دوستان بسیار صمیمی او و یکی از زنان آموزش دیده OID (برنامه مساعدتهای آمریکا) و طرفدار آمریکاست.»[4]
خانم پارسای در سال 1329ش. مدّتها قبل از به دست آوردن مقام وزارت، جزء دانشجویانی بود که تحت بررسیهای دقیق از سوی آمریکاییها برای تحصیل در این کشور انتخاب شد. دکتر عیسی صدیق در کتاب «یادگار عمر» با اشاره به این مطلب مینویسد: «در اثر دقّتی که در تعیین اولویت و انتخاب دانشجویان و محققان به عمل آمد، اشخاصی که اعزام شدند در بازگشت به ایران اغلب مقامات عالی رسیدند و خدمات ارزنده به کشور نمودند.»[5] دکتر صدیق در تکمیل این مطلب، نام فرخ رو پارسای را از افراد موفق این طرح آمریکایی ذکر میکند.
آقای سفری نویسندهی کتاب «قلم و سیاست»، از رموز پیشرفت فرخرو پارسای را وابستگی او به کانونهای بیگانگان نظیر کلوپ روتاری و انجمن تسلیح اخلاقی عنوان میکند و مینویسد: «او هر وقت فرصت مییافت به کلوپ روتاری تهران سر میزد و آن جا برای اعضای آمریکایی آن به سخنرانی میپرداخت.» [6]
اسناد و گزارشهای ساواک از طراحی برنامهها و اقدامات ضداسلامی خانم وزیر توسط آمریکاییها پرده بر میدارد. از جمله این اقدامات مسئله حذف کتاب عربی از برنامه درسی است.[7] در دوران وزارت فرخرو پارسای، ترویج فرهنگ غرب به ویژه آمریکا تا حدّی بود که در مدارس ملی به جای کتاب فارسی، انگلیسی و به جای شناسانیدن پرچم ایران، پرچم آمریکا را به دانشآموزان آموزش میدادند! در جلسه سازمان دانشگاهیان ایران وابسته به حزب ایران نوین این مطلب به عینه اذعان شده است:
«جلسه فوق با حضور 25 نفر از اعضا تشکیل شد. ابتدا دکتر قاسمی درباره وضع مدارس ملی گفت: بعضی از مدارس ما با این که پایه و اساس آنها ایرانی است ولی اصول و قواعد کشورهای بیگانه در آن تدریس می شود. وی اضافه کرده دختر پنج سالهای دارد که در مدرسه از روز اول کتابهای انگلیسی به آنان تدریس کردهاند. نمونه کتابها را نیز به حاضران نشان داد که در آن کتابها بیشتر از وضع کشور آمریکا نوشته بوده. در صفحه اول پرچم آمریکا و نقشه آمریکا قرار داشت...»[8]
با توجه به این که متن و محتوای کتابهای درسی مبنای تعلیم و تربیت دانشآموزان است و تأثیر بسزایی در فرهنگسازی و جهتگیریهای تربیتی در بین آنان دارد؛ لذا در زمان وزارت فرخرو پارسای در آموزش و پرورش با گنجاندن تصاویر و نیز مطالب مورد نظر خویش در کتابهای درسی، سیاستهای فرهنگی خود را در حوزه آموزش و پرورش که همانا تبلیغ فرهنگ غرب و مقابله با رشد و گسترش اسلام بود، پیش میبرد.
وابستگی و ارتباط پارسای با بهائیت
پدر و مادر فرخرو پارسای از بهائیان فعّال در دوره رضاشاه و از پیشگامان ترویج بیحجابی در ایران به شمار میروند که با انتشار مجله «جهان زنان» مأموریت تبلیغ در این زمینه را داشتند. بعد از آنها نیز فعّالیت در جبهه فرهنگی از سوی تشکیلات بهائیت به عهده دخترشان قرار گرفت.
حضور فرخرو پارسای به عنوان یک فرد بهائی در مقامهای عالی آموزش و پرورش موجب اعلام نارضایتیهایی شد. بر طبق گزارش ساواک، انتصاب وی به معاونت وزارت آموزش و پرورش انعکاسی بدی در بین فرهنگیان و مجامع مذهبی داشته است:
«انتخاب خانم دکتر فرخرو پارسا به معاونت آموزش و پرورش که منتسب به بهائی بودن و از فرقه ازلی آن میباشد، انعکاس بسیار بدی در بین فرهنگیان باسابقه داشته و آنها را که عمری به درستی و پاکی خدمت کردهاند مأیوس نموده و نیز انعکاس این عمل در بین روحانیون متعصبین مذهبی با اعتراض مواجه شد و آنها را عصبانی نموده است.»[9]
با وجود مخالفتهای گسترده نسبت به انتصاب یک فرد بهایی به معاونت وزارت آموزش و پرورش، پارسای در اولین اقدامات خود، ورود هممسلکانش را در آموزش و پرورش به عنوان اولین اولویت در دستور کار قرار داد:
«خانم پارسا سعی میکند به تدریج باند بهائیان را در فرهنگ تقویت کرده و آنها را به کار منصوب نماید. در انتصاب اخیر، ایرج مجد (برادر سیروس مجد، معاون وزارت کار که بهائی معروف است) را به ریاست فرهنگ آبادان منصوب نموده است.»[10]
نمونه دیگری از این انتصابات که با تعجب فرهنگیان همراه بود، انتصاب امین اله فروغی به سمت مدیر کل وزارت آموزش و پرورش است:
«انتصاب امین اله فروغی به سمت مدیر کل روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش موجب تعجب فرهنگیان شده و لطمه بزرگی به موقعیت دکتر شریفی وارد ساخته است. فروغی در بین فرهنگیان به نام یک بهائی متعصب شناخته شده است...»[11]
پس از رسیدن به مقام آموزش و پرورش در 1347ش. نیز اعتراضات شدیدی نسبت به حضور او در این مسند صورت گرفت. اولین بازتاب اعتراضآمیز انتصاب پارسای، گزارش ساواک از بیانات شیخ محمود رازی و جاراللهی از اعضای هیئت مدیره جامعه تعلیمات اسلامی،[12] است:
«خانم دکتر پارسا به صحیح و یا به غلط، در بین توده مردم و جامعه روحانیت، متهم به بهائیگری است و شهرت دارد که همسر او در ارتش، یکی از ارکان مهم بهائیها را تشکیل میدهد. در وزارت آموزش و پرورش که یکی از مواد برنامه درسی تعلیم قرآن و فقه اسلامی و تعلیمات دینی است، لااقل باید کسی در رأس چنین سازمانی قرار گیرد که از نظر معتقدات مذهبی، نقطه ضعفی نداشته باشد.»[13]
روی کار آمدن فرخرو پارسای در وزرات آموزش و پرورش و اقدامات او باعث شد تا جامعه مذهبی از هر طریق ممکن، سعی کند، نسبت به حضور وی در این سمت واکنش نشان دهند. برای نمونه جامعه زنان مسلمان در نامهای به فرح دیبا خواستار جلوگیری از دعوت او به مراسمهای رسمی شدند و با افشای ماهیت فعالیتهای او زبان به تهدید وی گشودند:
«از طرف محفل بهائی، خانم پارسا مأموریت دارد که در جامعهی نسوان مملکت ستون پنجم تشکیل دهد، به میان وی و کارگردانان (حظیره القدس) گوشزد میشود که دست از این نقشه جدید بردارند وگرنه جامعه زنان اسلامی مملکت ناچار پردهها را بالا خواهد زد و حقایق را بیپرده عیان میکند.»[14]
همانگونه که از مفاد این نامه به دست میآید، وزارت آموزش و پرورش ما در این زمان، تحت نفوذ بهائیان قرار داشته است. در اعلامیهای که از سوی فردی ناشناس به آدرس آیت الله سیداحمد خوانساری و حجت الاسلام محمدتقی فلسفی ارسال گردید و ساواک از توزیع آن جلوگیری کرد، همین مسئله عنوان شده است: «در ایران بهائیان بدون کودتا فرهنگ اسلامی را به دست یک زن بهائی و یک ژنرال بهائی شوهر وی اشغال کردند...»[15]
فرخرو پارسای با توجه به شدت گرفتن خبر بهائی بودنش تصمیم گرفت، برای فریب افکار عمومی به مناسبت نیمه شعبان مراسم جشنی برگزار کند؛ ولی این اقدام با توجه به شناختی که از او در میان فرهنگیان و دیگر اقشار جامعه وجود داشت, بی فایده بود.
«به علت اعلامیههایی که مبنی بر بهائی بودن خانم دکترپارسا منتشر شده به روی این اصل مجلس مذکور را تشکیل دادند که رفع اتهام بهائی بودن از وی بشود.»[16]
در مراسم دیگری که در شب ولادت امام رضا(ع) به مناسبت بازنشسته شدن «رضا خزائل» دبیر تاریخ و جغرافیا صورت گرفته بود، با وجود تجلیل خانم وزیر از برگزاری مراسم در چنین روزی، یکی از مدعوین به نام منصوریان (رئیس ناحیه یک آموزش و پرورش) که سابقه دوستی با فرخرو پارسای و خانوادهی او را دارد، اظهار میکند:
«گرچه خانم وزیر به من علاقه دارد؛ اما من که با برادر خانم پارسای دوست هستم، میدانم او بهائی است...»[17]
با وجود همهی این تلاشها برای مخفی نگه داشتن ماهیت بهائی خانم وزیر، ازدواج با آداب و رسوم بهائی از سوی بستگان نزدیک فرخرو پارسای جای هر شک و شبههای را میزداید.
«مراسم عقد برادرزاده خانم پارسا وزیر آموزش و پرورش با فرزند تیمسار صنیعی وزیر سابق جنگ در منزل برادر خانم پارسا که قاضی دادگستری است، برگزار شده است. در این مراسم مهندس روحانی وزیر کشاورزی و عدّهای دیگر از پیروان مسلک بهائی حضور داشتهاند. خانم پارسا و تیمسار شیرین سخن نیز در این مجلس بودهاند. خطبه عقد که معمولاً از طرف یک روحانی باید خوانده شود، انجام نگردید و طبق آداب و رسوم بهائیها برنامه عقد انجام شده است.»[18]
انجام مراسم ازدواج به آداب و رسوم بهائی، تظاهر خانم وزیر به مسلمان بودن را مانند بسیاری از رجال سیاسی بهائی در دستگاه رژیم پهلوی، تنها از روی مصلحت اندیشی سیاسی نشان میدهد.
فساد مالی
سوءاستفاده از قدرت در جمعآوری مال و ثروت از جمله خصلتهای ناپسندی بود، که از دربار پهلوی به وابستگان و اطرافیان تا مسئولین ارگانهای مختلف سرایت کرده بود و فرخرو پارسای نیز از این امر مستثنی نبود. اولین انحراف مالی خانم پارسای به دوران ریاست وی در دبیرستان رضاشاه برمیگردد که دست بردن در لیستهای پرداختی حقالتدریسیها بود.[19]
اوج فساد وی در دوران وزارتش از اختلاسهای مالی گرفته تا فروش شغل و زمینخواری میباشد که گزارشهای ساواک گوشهای از این انحرافات مالی را نشان میدهد، از جمله این اختلاسها با همراهی ناصر موفقیان، معاون فنی وزارت آموزش و پرورش، مربوط به خرید 60 میلیون فرانک وسایل آزمایشگاهی از یک شرکت بلژیکی است. بر اساس گزارش ساواک:
«آقای ناصر موفقیان موقعی که معاون خانم پارسا، وزیر سابق آموزش و پرورش بود، از یک شرکت بلژیکی 60 میلیون فرانک وسایل آزمایشگاهی خریداری نمود و این شرکت بلژیکی از یک شرکت انگلیسی وسایل مورد قرارداد را خریداری کرده بوده است. قرار بود که 60میلیون فرانک را در مدت 5 سال بپردازند ولی آقای موفقیان به همدستی خانم فرخ روپارسای با گرفتن حق و حساب از شرکت بلژیکی 60میلیون فرانک را در مدت 2 سال پرداخته است. گفته میشود که از این راه حق و حساب کلان بدست آوردهاند. مهم این است که معلوم نیست وسایل آزمایشگاهی مزبور را به چه نحوی در چه مدارسی توزیع و تقسیم کردهاند.»[20]
در گزارش دیگری، ساواک به انحرافات مالی او نظیر ورود وسایل منزل به ارزش 400 هزار ریال از ایتالیا به نام وی از گمرک تهران و فروش یکصد دستگاه آپارتمان در رامسر که 80 درصد آن سهم خانم وزیر بود، اشاره میکند.[21]
زمین خواری از دیگر موارد فساد مالی خانم وزیر است که در اسناد ساواک به آن اشاره شده است:
«وزیر آموزش و پرورش در ورامین، تعداد قابل توجهی زمین تهیه کرده است و در همسایگی زمین خود برای مجید سرتیپی هم 5 هکتار زمین گرفته، کشاورزان زمین حاضر نشدهاند، زمین سرتیپی را تحویل دهند و چند بار سر تحویل زمین، کار به جنجال و آشوب کشیده است. دو روز قبل، وزیر آموزش و پرورش، خدارحم بخشی، کارپرداز سابق ادارهی کل آموزش و پرورش تهران را که اهل ورامین است، به دفتر کار خود خواسته و گفته است برای تصرف زمین مجید سرتیپی و جلوگیری از تحریکات زارعین اقدام کند. وی گفته است، این کار از عهدهی من ساخته نیست. وزیر آموزش و پرورش از بخشی درخواست نموده، زمین ایشان را درختکاری نموده برای زراعت و بهرهبرداری آماده سازد.»[22]
از دیگر اقدامات سوء مدیریتی خانم پارسای، انتصاب افراد در پستهای مختلف وزارت آموزش و پرورش با در نظر گرفتن دو عنصر وابستگان و دریافت پول است. برای مثال در اسناد ساواک، در مورد قوم و خویش بازی وزیر آموزش و پرورش آمده:
«در اولین روزهای وزارت خانم دکتر فرخرو پارسای احکامی صادر شده که نشان میدهد انتصابات این دستگاه همه روی بند و بست و قوم و خویش بازی است نه استعداد و لیاقت و اطلاع بر امور آموزشی...»[23]
«بستگان نزدیک خانم فرخ روپارسای که بعد از انتصاب ایشان هر یک بلافاصله پستهایی پیدا کردهاند. هر یک به نحوی از موقعیت نزدیک بودن با وزیر کمال سوء استفاده را میکنند.»[24]
این امر باعث اعتراضات زیادی علیه فرخرو پارسای شد، چنان که در جلسه حزب ایران نوین در 11 فروردین1350 دکتر اعظم مؤمن به شدت از وزارت آموزش و پرورش انتقاد میکند و خرابی وضع آموزش و پرورش را ناشی از سوء مدیریت خانم وزیر میداند:
«فرخرو پارسا اساس فرهنگ کشور را واژگون ساخته، دزدیهایی که هماکنون در وزارت آموزش و پرورش میشود، در هیچ مؤسسهای سابقه نداشته است. این زن تمام دوستان و بستگان خود را در رأس کارها گذاشته، تا کی باید این زن در وزارت آموزش و پرورش باقی باشد...»[25]
یکی از زد و بندهای پارسای در دوران وزارتش، فروش پستهای آموزش و پرورش است که اعتراض کارمندان این وزارت را هم به دنبال داشته است:
«از زمانی که خانم پارسا وزیر شدهاند گرفتن پست در فرهنگ پولی شده (البته سابق هم بوده) ولی حالا دیگر تا اندازهای علنی گردیده؛ هر کسی که میخواهد رئیس فرهنگ یا رئیس بخش بشود باید یک مقداری پول بدهد و بستگی دارد به آنجایی که میخواهد رئیس بشود، مبلغ فرق میکند...»[26] سوءاستفادههای فرخرو پارسای در وزارت آموزش و پرورش تا جایی پیش رفت که معلمان پایتخت با ارسال نامه به مقامات کشور نسبت به اقدامات سوء وی اعتراض کردند:
«قاطبه فرهنگیان را عقیده بر این است که وزیر آموزش و پرورش سوءاستفاده مینماید هرجا که جایز باشد و بتواند انتصابات فروشگاه تعاونی، عقد قراردادها، امور فنی و حرفهای، چاپ کتب، برنامه ریزی طرحهای مستمر و غیر مستمر، خلاصه هرطرف که نگاه شود دست وزیر برای دریافت دراز است...»[27]
و در ادامهی نامه به برخی از مصادیق سوءاستفادههای وزیر اشاره میکنند:
«در قراردادها و برنامهریزی مبالغ هنگفتی به جیب میرود از جمله عقد قراردادی به مبلغ 1800 میلیون فرانک با یک شرکت بلژیکی به نام کنسرسیوم اروپایی که توسط همدستان شیخ و مهندس میرصنایع 20 میلیون تومان حقالسهمه دریافت شد...»[28]
مینو صمیمی (عضو سفارت ایران در سویس و از کارمندان دفتر فرح) در مورد فساد مالی فرخ روپارسای مینویسد:
«فرخ روپارسا، همسر یکی از ژنرالهای شاه (سرلشکر شیرین سخن) نیز به مقام وزارت آموزش و پرورش منصوب شد که او هم چند سالی بیشرمانه به غارت بودجهی آموزش و پرورش پرداخت تا سرانجام رفت و جایش را به دیگری سپرد.»[29]
برنامههای فرخرو پارسای در آموزش و پرورش
کارنامه هفت ساله فعالیتهای فرخرو پارسای در مسند وزارت، نشان از اقدامات وی در راستای اهداف اسلام ستیزانهاش است و با وجود تمامی مصلحت اندیشیهای وی در جهت پنهان نمودن ماهیت بهائی و افکار و عقاید ضد دینی خود، اسناد بسیاری در مورد اقدامات او وجود دارد که به برخی از آنها میپردازیم.
اسلامستیزی
ضدیت با اسلام و خط و مشی و سیاست آموزشی خانم وزیر را به خوبی در سخنرانی وی در تیرماه 1350ش. در جلسه کلوپ روتاری شمال میتوان مشاهده کرد. در این سخنرانی، فرخرو پارسای در جمع فراماسونرها بدون هیچگونه پردهپوشی، به بیان ایدههای خود میپردازد:
«بررسی نیازهای آینده هر کشور، خط مشی آموزش و پرورش آن کشور و سیاستهای آموزشی آن را براساس درآمدهای اقتصادی معلوم و مشخص میسازد. در این میان نباید فراموش کرد که کشور ما از یک فرهنگ سنتی اصیل برخوردار است و هدفهای ملی و میهنی آموزش و پرورش باید با توجه به این سنتهای اصیل و آگاهی از گذشته غرورانگیز و افتخارآمیز ایران باشد، بدون آنکه این توجه بتواند افکار را از تحولات، نوآوریها و تغییراتی که لازمه پیشرفت است، منحرف کند و کهنه پرستی را رواج دهد...»[30]
منظور از سنتهای اصیل و غرورانگیز در سخنان فرخرو پارسای، همان سیاست غربی ایرانِ منهای اسلام است که عوامل غرب با ترویج بازگشت به گذشته غرورانگیز و تغییرات در کهنهپرستی، خواهان ساختن ایرانی جدای از اسلام بودند. چنانکه سیاستهای آموزشی خانم وزیر برگرفته از همین مطلب است.
حجاب در آموزش و پرورش
از مهمترین برنامههای خانم پارسای که نشان از کینه و عداوت شدید وی با اسلام داشت، مبارزه با حجاب و بالاخص چادر بود؛ گاهی این کینه را در مجامع عمومی نشان میداد. به عنوان نمونه در جلسهای میان جمع مدیران مدارس، زمانی که با حضور هشتاد نفر خانم چادری و بیست نفر روحانی مواجه میشود، تنفر خود را از پوشش زنان حاضر در جلسه این گونه نشان میدهد:
«این چه وضعی است. چرا شما چادر دارید؟ اسلام هرگز نگفته است. با چنین وضعی باشید، اینها خرافات است... باید خرافات ریشه کن شود.»[31]
مسئلهی حجاب و به خصوص مبارزه با چادر از خطوط قرمز سیاستهای ضدفرهنگی خانم وزیر بود. وی در دوران وزارتش مبارزه با آن را در دستور کار خود قرار داد و رسماً اعلام کرد که دختران دانشآموز حق ندارند، غیر از یونیفرم و روپوش رسمی لباس دیگری بپوشند و به مدیران مدارس هشدار میدهد، اگر دختران دانشآموز در محیط مدرسه با چادر و یا مدهای افراطی حاضر شوند، مدیر دبیرستان آنها مسئول و جوابگوی وزارت آموزش و پرورش خواهد بود.[32]
در جای دیگری نیز نسبت به پوشش چادر دبیران در مدرسه اظهار تأسف میکند:
«به راستی متأسف میشوم، وقتی میبینم یک دبیر با تحصیلاتی که دارد با چادر سرکلاس میرود و تصور میکنم که خانم دبیر پس از طی سالها تحصیلات باید به این بلوغ رسیده...»[33]
پارسای علاوه بر تحت فشار قراردادن مدارس دخترانه در مورد حجاب، در چندین مورد با همکاری ساواک، دستور داد با هجوم به مدارس دخترانه و برداشتن چادر و روسری از سر دختران به آنان هتک حرمت کنند.[34]
بررسی این دست اقدامات او در دوران وزارتش مهر تأییدی است بر مقابله وی با ارزشهای دینی و اخلاقی که نشان از تهی کردن و بیگانگی نوجوانان و جوانان از هویت دینی و ملی خویش، و تشویق آنان به بی بندوباری است. یکی از اقدامات او در روند همین سیاستهای دینزدایی و ترویج فساد در بین نوجوانان و جوانان برپایی اردوگاههای مختلط دختر و پسر در رامسر بود. از سال 1352ش. اردوگاههای رامسر با گنجایش 1200 نفر دانشآموز آغاز به کار کرد. فرخرو پارسای تشکیل اردوهای مختلف را از افتخارات خود میداند و خطر واقعی را در جدا نگهداشتن دختر و پسر از یکدیگر عنوان میکند:
«تجربه موفق اردوهای مختلط رامسر، ثابت کرد که همزیستی مسالمت آمیز میان دختر و پسر همان آتش و پنبه نیست که سنتیها میگویند اگر کنار هم قرار بگیرند میسوزند و میسوزانند.» [35]
زبان عربی
از دیگر اقدامات دینستیزانه فرخرو پارسای که موجب اعتراض عدّهای از دبیران گردید، مسئله حذف درس زبان عربی از دروس دبیرستان بود. محمدعلی مهیاری از دبیران معترض به این اقدام، خاطرهی جالبی را از جلسه توجیهی وزارت آموزش و پرورش برای متقاعد کردن دبیران نقل میکند:
«در سال 1350 از طرف وزارت آموزش و پرورش کلاسی به منظور آشنا ساختن دبیران به چگونگی طرز تدریس مواد درسی مقاطع راهنمایی، حرفهای و دبیرستان تشکیل یافته بود. روزی یکی از معلمان در این کلاسها که از جانب آمریکاییها سازماندهی شده بود، در بخشی از بیانات خود اظهار داشت ما نباید با تدریس مطالب زائدی چون زبان عربی، دانشآموزان را سرگرم و وقت آنان را تلف کنیم مثلا بگوییم "الجنه اِقدام أُمهاتکم"»[36]
اعتراض عدّهای از دبیران، در این جلسه باعث، تشکیل جلسهای از سوی فرخ رو پارسای، گردید تا طراحان اصلی این حرکات ضداسلامی یعنی آمریکاییها به توجیه آن بپردازند:
«به دنبال اعتراض عدهای از دبیران به دلیل حذف درس زبان عربی از دروس دبیرستان این جریان بلافاصله به وزیر آموزش و پرورش گزارش گردید و روز بعد در یک سالن عمومی که عدهای از محصلان نیز دعوت شده بودند. فرخرو پارسای (وزیر آموزش و پرورش) به اتفاق یک نفر آمریکایی پشت تریبون قرار گرفتند، شخص آمریکایی مرتباً محاسن و مزایای برنامه جدید را برمیشمرد و خانم وزیر سخنان وی را برای حاضران ترجمه میکرد...»[37]
کمیسیون ارزش تحصیلی طلاب
از جمله سیاستهای دین ستیزی پارسای در وزارت آموزش و پرورش انحلال کمسیون رسیدگی به ارزش تحصیلی طلاب است:
«خانم دکتر پارسای از روزی که وزیر آموزش و پرورش شد، کمیسون رسیدگی به ارزش تحصیلی طلاب و کسانی را که با دریافت گواهی اجتهاد از مراجع بزرگ، جهت تعیین ارزش آن را به دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش، تقدیم میکردهاند، منحل کرده است و در اثر انحلال این کمیسیون دیگر طلبهها و افرادی نظیر آنان به استناد در دست داشتن گواهی اجتهاد از علمای مذهبی [نمیتوانند] برای خود ارزش تحصیلی به دست آورند.»[38]
انتقادات به وزیر
عملکرد فرخ رو پارسای در وزارت آموزش و پرورش، از سوی اعضای حزب ایران نوین نیز مورد انتقاد قرار گرفت. به طوریکه در جلسه این حزب در 21 شهریور 1350، عزت الله مصدقی «معاون آموزش و پرورش ناحیه 8»، دوران وزارت فرخرو پارسای را یکی از سیاهترین دورانهای دستگاه تعلیم و تربیت معرفی میکند و دلیل ادعای خود را این طور بیان مینماید:
«زیرا در این دوره بزرگترین اجحاف به طبقه مردم انجام و با توجه به عدم کنترل مدارس ملی، صاحبان اینگونه مدارس خون مردم را در شیشه ریختند، ضمناً موجبات نارضایتی معلمین را فراهم نمودند.»[39]
همچنین در انتقاداتی که نسبت به دولت هویدا در 13دی ماه 1350، اعضای این حزب داشتند در مورد وضعیت آموزش و پرورش مینویسند:
«خانم فرخرو پارسا نالایقترین زنان فرهنگی میباشد، نمیدانم آقای هویدا از این زن چه دیده است که او را رها نمیکند؟ شاید دولت قصدش این است که فرهنگ فلج، معلم بیش از پیش دلسرد و به اساس تعلیم و تربیت لطمه وارد شده و روی هم رفته خرابی آموزش و پرورش به حدی است که موجب آبروریزی فرهنگ کشور گردیده است.»[40]
مدیریت فرخرو پارسای در وزارت آموزش و پرورش به حدی نامطلوب بود که اعتراضات سناتورهای مجلس سنا را نیز به همراه داشت. خزیمه علم، سناتور مجلس سنا در اظهاراتی همین مطلب را عنوان میکند:
«در مجلس سنا به طور کلی اکثریت کامل سناتورها با خانم وزیر نظر مخالف پیدا کردهاند و این مخالفت بیشتر ناشی از این است که برنامهی دورهی راهنمایی، صحیح پیاده نشده و برای پیاده کردن نظام جدید دبیرستانها در سال آینده، با این که پنج سال وقت داشتهاند، نه کتاب تهیه کردهاند و نه معلم و نه ساختمان، و آثار سوء این سیاست چنان خواهد شد که دانشآموزان دورهی دبیرستانی در سالهای آینده که متوجه نبودن کتاب و معلم [و] وسایل برای تحصیل خود میشوند، کمکم راه دانشجویان دانشگاه را انتخاب کرده، تشنجات دانشگاه را به محیط دبیرستان میکشانند.»[41]
در کنار این اعتراضات، آمار و نتایج بدست آمده از فعالیتهای آموزش و پرورش در دوران وزارت فرخرو پارسای مؤید این امر است که با وجود ادعاهای حکومت پهلوی مبنی بر تغییر در ساختار این وزارتخانه، رویکرد مثبتی در آن به وجود نیامده است. آمار نشان میدهد که بسیاری از جوانان در این دوران هرگز به مدرسه راه نیافته و یا با کمبود مدارس راهنمایی و نبود امکانات مناسب قبل از سن بلوغ مدرسه را ترک کردند. به طور مثال در آمار به دست آمده در سال 1351ش. هنوز 25 درصد از کودکان سنین بین 7 تا 13 ساله از نعمت تحصیل محروم بودند.[42]
فرخ روپارسای پس از هفت سال وزارت آموزش و پرورش در کابینه امیرعباس هویدا، توانست ضربههای مهلکی را به آموزش و پرورش وارد سازد. سرانجام فشار افکار عمومی باعث شد، رژیم شاه به برکناری او تن دهد؛ لذا در سال 1353ش، از پست وزارت بر کنار شد.
پینوشتها:
[1] مجله آهنگ بدیع، س 24، ش 11-12، 1348، ص 334.
[2] علی اکبر ارجمندنیا، نگاهی به تاریخ آموزش و پرورش در ایران، تهران، وزارت علوم تحقیقات و فناوری معاونت فرهنگی و اجتماعی دفتر برنامه ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی، 1388، ص 57.
[3] زنان دربار عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، فرخ رو پارسای، صفحه یازده.
[4] اسناد لانه جاسوسی آمریکا، کتاب هشتم، ص 426.
[5] عیس صدیق، یادگار عمر، خاطراتی از سرگذشت دکتر عیسی صدیق، ج 3، تهران، وزارتخانه فرهنگ و هنر، 1353، ص 303-302.
[6] محمدعلی سفری، قلم و سیاست، از هویدا تا شریف امامی، تهران، نامک، 1377، ص 413.
[7] زنان دربار عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، فرخ رو پارسای، صفحه بیست.
[8] همان، ص 32.
[9] همان، ص 23.
[10] همان، ص 44.
[11] بدون شرح به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1387، ص 330.
[12] جامعه تعلیمات اسلامی سازمان آموزشی، غیردولتی و غیرانتفاعی با هدف ترویج تعلیم و تربیت اسلامی است که بر پایه روشهای نوین آموزشی در ۱۳۲۴ش در تهران به کوشش عباسعلی سبزواری ملقب به اسلامی، از روحانیان و خطبای مبرز تهران (متوفی ۱۳۶۴ش)، تأسیس شد. فعالیتهای این جامعه در طول مدت خود با فراز و نشیبهای زیادی برخوردار بوده است.
[13] زنان دربار عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، فرخ رو پارسای، ص 111.
[14] همان، ص 414.
[15] همان، ص 163.
[16] همان، ص 115.
[17] همان، ص 125.
[18] همان، ص 326.
[19] همان، ص 202.
[20] همان، ص 404.
[21] همان، ص 242.
[22] همان، ص 318.
[23] همان، ص110
[24] همان، ص 132.
[25] همان، ص 269.
[26] همان، ص 222
[27] همان، ص 389.
[28] همان.
[29] مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات مؤسسه اطلاعات، 1368، ص 55.
[30] محمدحسن طباطبائی، نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران، تهران، مرکز استاد انقلاب اسلامی، 1385، ص 187.
[31] زنان دربار عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، فرخ رو پارسای، ص 127.
[32] یرنیا منصوره، خانم وزیر خاطرات و دست نوشته های فرخ رو پارسا، آمریکا، مصر، ایران، 1386، ص 76.
[33] همان، ص 29.
[34] امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 141-140.
[35] منصوره پیرنیا، همان، ص 160.
[36] محمد ترکمان، یادنامه، تهران، قلم، 1377، ص 467.
[37] همان، ص 687.
[38] زنان دربار عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، فرخ رو پارسای، ص 123.
[39] همان، ص 244.
[40] امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 251.
[41] زنان دربار به روایت اسناد ساواک، فرخرو پارسای، ص 359.
[42] احمد آقازاده، محمد آرین، تاریخ آموزش و پرورش ایران با تأکید بر تحولات تربیتی دوره معاصر، تهران، سمت، ص 134-132.
فرخرو پارسا در سمت چپ حسنعلی منصور ایستاده است.
فرخرو پارسای در کنار رجال پهلوی در یکی از میتینگها
فرخرو پارسای در کنار هویدا در فرودگاه کرمان
فرخرو پارسای در یکی از سمینارها