زنان دربار (7) - نگاهی به زندگی فرخرو پارسای
26 ارديبهشت 1403
چکیده
فرخرو پارسای فرزند فرخدین در اسفند سال 1301 شمسی در قم به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را در دبستان همای تهران آغاز کرد و در دبیرستان فروغ مشهد و تهران تحصیل کرد و در سال 1318 دیپلم گرفت و پس از آن وارد دانشسرای مقدماتی و سپس به دانشسرای عالی شد و در سال 1321 در رشته علوم طبیعی و تعلیم و تربیت لیسانس گرفت. پس از استخدام در وزارت فرهنگ از مهر 1321 در دبیرستان رضا شاه مشغول به تدریس شد. سال 1323 وارد دانشکده پزشکی گردید و همان سال با احمد شیرین سخن ازدواج نمود. همسر فرخرو پارسای به نام احمد شیرین سخن، در ارتش یکی از ارکان مهم بهائیها را تشکیل میداد. فرخرو پارسای در سال 1342 به عنوان نماینده مردم تهران در دوره بیست و یکم مجلس شورای ملی به مجلس راه یافت. وی درتاریخ 12 / 2 / 1344 به سمت معاون وزیر آموزش و پرورش منصوب شد و سرانجام در تاریخ 6 شهریور 1346 به عنوان وزیر آموزش و پرورش کابینه هویدا منصوب شد. وی هچنین با کانونهای وابسته به فراماسونری و روتاری در ارتباط بود. عملکرد ضعیف و فساد گونه فرخرو پارسای در مقام وزیر آموزش و پرورش سرانجام باعث برکناری وی در تاریخ هفتم اردیبهشت 1353 گردید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی فرخرو پارسای محاکمه و در تاریخ 28 اردیبهشت 1359 اعدام شد.
تولد و تحصیلات
اسفند فرخرو پارسای در اسفند سال 1301 شمسی در خانوادهای بهایی در قم به دنیا آمد. پدرش فرخدین پارسای نام داشت و کارمند دولت بود و در وزارت بازرگانی به کار اشتغال داشت؛ اما حرفه اصلی او روزنامهنگاری بود. فرخدین در سال 1288 شمسی زمانی که تنها 21 سال داشت از سوی«ایادی امرالله» عالیترین مرجع فرقه بهائیت و با سرمایه «شرکت امناء» مرکز موقوفات بهایی، به انتشار نشریه عصر جدید روی آورد و سلسله مقالاتی را با عنوان پرطمطراق «کمک به پیشرفت نسوان ایرانی، از طریق آشنایی با تمدن» انتشار داد و از همان ابتدا در باره بی حجابی زنان به تبلیغ پرداخت. مادر فرخرو پارسای، فخر آفاق نام داشت. فخر آفاق با مجله عالم نسوان که گردانندگان آن عدهای از بانوان روشنفکر بودند همکاری و به واسطه شغل نویسندگی با جمعیت نسوان وطن خواه روابطی صمیمانه برقرار ساخت.
فرخرو پارسای، تحصیلات ابتدایی را در مدرسه هما، در تهران گذراند و تحصیلات متوسطه را در دانشسرای مقدماتی انجام داد و به عنوان شاگرد اول به دانشسرای عالی اعزام گردید و در رشته تعلیم و تربیت لیسانس گرفت.[1]
مولف «چهره های آشنا» مینویسد: «خانم دکتر پارسای تحصیلاتش را در دانشسرای مقدماتی و عالی در رشته علوم طبیعی و آموزش و پرورش به پایان رسانده است و سپس وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران گردید و به اخذ دیپلم دکتری در طب نایل شده است.»[2]
فرخرو پارسای در سال 1323 با احمد شیرین سخن که از افسران ارتش بود و بعدها تا درجه سپهبدی پیش رفت، ازدواج کرد. ثمره ازدواج این دو، یک پسر و سه دختر بود.
فرخرو بعد از استخدام در وزارت آموزش و پرورش به دبیرستان رضا شاه منتقل شد و پس از آن مدت یک سال ریاست دبیرستان دکتر ولیالله نصر را بر عهده گرفت. بعد از آن بار دیگر و این مرتبه به عنوان رییس، به دبیرستان رضا شاه که بزرگترین دبیرستان دخترانه ایران در آن سال ها بود برگشت. وی پس از چند سال مدیریت در این مدرسه، در مورخه 20 / 7 / 1339 به سمت مدیر کل دبیرخانه دانشگاه ملی منصوب شد.
در سال 1339 به پیشنهاد سازمان تندرستی جوانان و تربیت بدنی ایران به ریاست سرلشگر محمد دفتری و موافقت شاه مدال درجه یک تربیت بدنی به فرخرو پارسای داده شد.[3]
فرخرو پارسای با آغاز دهه 1340 شمسی در کنار کار تدریس در دبیرستانهای دخترانه تهران، به روزنامه نگاری روی آورد او همزمان با فعالیتهای مطبوعاتی در سال 1341 به همکاری با رادیو نیز پرداخت. و تهیه کنندگی و تولید یک برنامه میزگرد رادیویی که در مورد اهداف از پیش تعیین شده رژیم پهلوی در مورد مساله زنان بود را بر عهده گرفت.
مشی سیاسی
در دوران پهلوی یکی از اصلیترین پارامترهای رشد و ارتقای پست و مقام، سرسپردگی به آمریکا بود که فرخرو پارسای از آن برخوردار بود.
«خانم فرخرو پارسای طرفدار سیاست غرب و رژیم آمریکا، مشروطه سلطنتی و عضو کانون مترقی[4] است.»[5]
در جای دیگر در این باره میخوانیم:
«نامبرده فاقد سابقه مضره سیاسی و طرفدار سیاست غرب و رژیم مشروطه سلطنتی و عضو حزب ایران نوین و کانون مترقی و رئیس جمعیت زنان دانشگاهی میباشد.»[6]
عضویت در مجلس شورای ملی
اسدالله علم[7] لایحه ویژهای را در تاریخ دوازدهم اسفند 1341 از تصویب هیئت وزیران کابینهاش گذراند و به موجب این لایحه تغییراتی در قانون انتخابات ایجاد کرد و چند اصل جدید بر آن افزود. اولین و مهمترین تغییر در این قانون حق رای و حق انتخاب شدن به زنان و حذف کلمه «ذکور» از شرایط انتخاب شوندگان بود.
به دنبال تصویب این لایحه، فرخرو پارسای در لیست کاندیداهای تهران قرار گرفت و پس از تبلیغات فراوان در سال 1342 به عنوان نماینده مردم تهران در دوره بیست و یکم مجلس شورای ملی به مجلس فرمایشی شاه راه یافت.
فرخرو پارسای از ابتدای ورود به مجلس شورای ملی کوشید تا چهرهای فعال از خود به نمایش بگذارد و بیش از هر چیز، مراتب فرمانبرداری و مطیع محض بودن خود را به مقامات ارشد رژیم پهلوی اثبات نماید. از رهگذر همین فعالیتها و تلاشها برای اثبات فرمانبرداری بود که وی در سال دوم نمایندگی خود، در انتخابات هیئت رئیسه مجلس شرکت کرد و به عنوان منشی هیئت رییسه مجلس شورای ملی انتخاب گردید.
وی در زمان حضور در مجلس شورای ملی همزمان در مورخه 12 / 2 / 1344 به سمت معاون وزیر آموزش و پرورش منصوب شد. روزنامه کیهان در این مورد نوشت:
«خانم دکتر فرخرو پارسای، نماینده شورای ملی از تهران نخستین زنی است که به مقام معاونت یک وزارتخانه رسیده است... خانم دکتر فرخرو پارسای در جواب خبرنگار ما گفت: من به عنوان معاون پارلمانی وزارت آموزش و پرورش در پست جدید خدمت خواهم کرد.»[8]
انتصاب فرخرو پارسای به معاونت وزارت آموزش و پرورش، موجب بروز اعتراضات وسیع در میان فرهنگیان و روحانیون و مردم متدین گردید، این مخالفتها و اعتراضها در اسناد ساواک نیز انعکاس یافت. مهمترین علت اعتراض مردم در این زمینه پیروی وی از فرقه ضاله بهائیت بود.
«خیلی محرمانه
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع خانم دکتر فرخرو پارسای
انتخاب خانم دکتر فرخرو پارسای به معاونت وزارت آموزش و پرورش که منتسب به بهایی بودن و از فرقه «ازلی» آن میباشد، انعکاس بسیار بدی در بین فرهنگیان با سابقه داشته و آنها را که عمری به درستی و پاکی خدمت کردهاند، مایوس نموده و نیز انعکاس این عمل بین روحانیون و متعصبین مذهبی با اعتراض مواجه شده و آنها را عصبانی نموده است.»[9]
تلاش برای وزارت
فرخرو پارسای علیرغم نمایندگی مجلس، عضویت در کمیسیون فرهنگی مجلس شورا و عضویت در حزب ایران نوین، جز در میان تعدادی محدود از بانوان فرهنگی، نفوذ چندانی در آموزش و پرورش نداشت. وی پس از احراز معاونت آن وزارت، تلاشهایی را آغاز کرد که با مخالفت دکتر هادی هدایتی (وزیر آموزش و پرورش) مواجه شد:
«قبل از آن که بانو فرخرو پارسای به سمت نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب و بعداً به سمت معاون وزارت آموزش و پرورش منصوب گردد، بین فرهنگیان و کارمندان وزارت آموزش و پرورش وجهه و نفوذی نداشته و نفوذ وی مانند سایر روسای مدارس و دبیرستانها بوده و لیکن پس از انتخاب شدن به نمایندگی و عضویت در حزب ایران نوین و کمیسیون فرهنگ مجلس شورا در صدد برآمده برای خود دار و دستهای تشکیل دهد و فقط موفق گردیده نظر تعدادی{از} بانوان فرهنگی را به طرف خود جلب نماید و پس از احراز سمت اخیر (معاون وزارت آموزش و پرورش) قصد داشته عدهای از افراد حزبی را مصدر کار نماید که با مخالفت دکتر هدایتی، وزیرآموزش و پرورش، مواجه گردیده است.»[10]
خانم پارسای که اهداف خاصی را دنبال میکرد برای افزایش نفوذ خود در آموزش و پرورش با هر کس که ممکن بود، من جمله طرفداران محمد درخشش وزیر اسبق وزارت آموزش و پرورش ارتباط برقرار کرد.
«...برای جلب نظر عدهای از فرهنگیان به سوی خود بدون آن که نسبت به درخشش خوشبین باشد با طرفداران او ارتباط نزدیک برقرار ساخته بود. و چون این عمل موجب سر و صدای عدهای از مخالفین وی گردید، او را متهم به سازش با طرفداران درخشش نمودند...»[11]
عدم تبعیت کامل هادی هدایتی از دستورات رهبران حزب ایران نوین باعث شد تا بین حزب حاکم و وزیر آموزش و پرورش نارضایتیهایی به وجود آید. فرخرو پارسای نیز با توجه به نفوذی که در حزب داشت توانست بر این اختلاف دامن زده، شرایط را برای وزارت خود هموار سازد.
«حسین رجبی مدیر کل امور اجتماعی و رفاه معلم ضمن یک صحبت خصوصی در باره روابط حزب ایران نوین با دکتر هدایتی، وزیرآموزش و پرورش، به منبع اظهار داشته چون دکتر هدایتی با قدرت کامل انجام وظیفه میکند و زیر بار توصیههای بیمورد نمیرود لذا حزبیها با یکدیگر تبانی نموده و برای تضعیف وی کوشش مینمایند و از جمله کسانی که مخالف دکتر هدایتی هستند عبارتند از: دکتر کلالی رئیس تشکیلات حزب ایران نوین، بانو دکتر فرخرو پارسای، دکتر جهانشاهی وزیر سابق فرهنگ، شریفی معاون وزارت آموزش و پرورش و عدهای از عناصر حزبی که با عطاءالله خسروانی وزیر کار نزدیک هستند.»[12]
فرخرو پارسای و طرفدارانش برای برکنار کردن دکتر هدایتی از هیچ حیلهای فروگذار نکردند. از جمله شیطنتهای آنها دادن وعده و وعید به افراد مستعد و ماجراجو و تحریک آنها علیه وزیر آموزش و پرورش بود.
«علی اکبر شمس یکی از فرهنگیان که شخص ناراحت و ماجراجویی است و پرونده او در 5 سال خدمت فرهنگی حکایت از ماجراجویی میکند، در خفا با طرفداران دکتر سام و خانم دکتر پارسای تماس گرفته و به او وعده دادهاند اگر با دکتر هادی هدایتی مبارزه کند، در صورت وزیر شدن دکتر سام و یا دکتر پارسای به او ریاست فرهنگ خمین که مورد علاقهاش میباشد واگذار خواهد شد...
اخیرا این شخص تلگرامی به حضور آقای نخست وزیر و دادستان دیوان کیفر مخابره کرده و وزیر آموزش و پرورش را متهم به همکاری با عناصر فاسد نموده است. چند ماه قبل نیز اعلامیه دیگری علیه دکتر هدایتی و دیگر مسئولان آن وزارت خانه منتشر نموده...(وی) امروز آلت اجرای نقشههای مدعیان وزارت آینده بهشمار میرود.»[13]
یکی از ضربههای نهایی فرخرو پارسای و دکتر کلالی به دکتر هدایتی این بود که قیافه افراد دلسوز را به خود گرفتند و سیاست نزدیک کردن وزیرآموزش و پرورش به حزب را مطرح کردند.
«مورخه 1 / 5 / 47 در محل حزب ایران نوین، خانم فرخرو پارسای، معاون اداری و پارلمانی وزارت آموزش و پرورش، با دکتر کلالی معاون دبیر کل حزب مذاکراتی برای نزدیک کردن وزیر آموزش و پرورش به حزب به عمل آورده و در نتیجه دکتر کلالی متقاعد شده که وزیر آموزش و پرورش به عدهای از افراد صحیح العمل حزبی مشاغلی بدهد و با کسانی که بی دلیل از کار بر کنار شدهاند به کار دعوت شوند. خانم پارسای به شخصی به نام خسروی کردستانی ماموریت داده تا صورتی از فرهنگیان حزبی را تهیه تا صورت را پس از بررسی به وزیر آموزش و پرورش تسلیم نماید.»[14]
پر واضح است که دکتر هدایتی به پیشنهاد آنها وقعی نمیگذاشت و این مطلبی بود که آنها دنبال آن بودند تا آقای وزیر را مقصر و نالایق جلوه داده و با آخرین حرکت او را منزوی سازند که البته موفق نیز شدند.
«پس از اظهارات نخست وزیر در کنفرانس غله و مصاحبه خانم دکتر فرخرو پارسای در باره این که وزارت آموزش و پرورش با انقلاب اجتماعی ایران هماهگ نیست و بعد سکوت آقای دکتر هدایتی و مسافرت غیر مترقبه ایشان به شمال برای استراحت، شایعات زیادی در وزارت آموزش و پرورش جریان دارد. از جمله گفته میشود که میخواهند یک زن به عنوان وزیر در کابینه باشد و آن هم دکتر پارساست.»[15]
آغاز وزارت و مقابله با مظاهر دینی
تلاش فرخرو پارسای و دیگر مخالفان دکتر هادی هدایتی صبح روز7 / 6 / 47 به ثمر نشست و هویدا، نخستوزیر وقت، که او نیز منتسب به بهائیت و مجری سیاست آمریکا و انگلیس در ایران بود؛ برای اولین بار در محل وزارت آموزش و پرورش حضور پیدا کرد و طی جلسهای او را به جای دکتر هدایتی بر کرسی وزارت نشاند. متن فرمان شاه برای انتصاب پارسا به این شرح است:
«نظر به پیشنهاد جناب امیرعباس هویدا نخست وزیر، به موجب این دست خط، جناب دکتر اسفند فرخرو پارسای را به سمت وزیر آموزش و پرورش منصوب و مقرر میداریم که در انجام وظایف محوله اقدام نماید.
کاخ سفید آباد- به تاریخ ششم شهریور ماه 1347».
روحانیت، مردم و فرهنگیان از همان دوران معاونت فرخرو پارسای بر آموزش و پرورش از خود عکس العمل نشان داده و نسبت به او حساس بودند.
« انتخاب خانم دکتر فرخرو پارسای به معاونت آموزش و پرورش که منتسب به بهائی بودن و از فرقه «ازلی» آن میباشد. انعکاس بسیار بدی در بین فرهنگیان با سابقه داشت و آنها را که عمری به درستی و پاکی خدمت کردهاند مایوس نموده و نیز انعکاس این عمل در بین روحانیون و متعصبین مذهبی با اعتراض مواجهه شده و آنها را عصبانی نموده است...»[16]
ساواک طی گزارشی در باره آثار نامطلوب وزرای بهائی در بین مردم هشدار میدهد:
«در محافل مذهبی شایعه بهائی بودن وزیر جنگ، وزیر بهداری، وزیر کار، وزیرآبادانی و مسکن و معاون وزارت آموزش و پرورش(خانم پارسای) بهترین و موثرترین وسیله تبلیغات برای پیشرفت منظور محرکین شده و مطلعین اظهار نظر میکنند چنان چه از طریق مقتضی برای خنثی نمودن این شایعات اقداماتی به عمل نیاید پیشبینی میشود که تحریکات مخالفین چون از راه تعصب و تحریک مذهبی است، اثرات نامطلوبی در پی خواهد داشت.»[17]
فرخرو پارسای با توجه به شدت گرفتن خبر بهائی بودنش، تصمیم گرفت برای فریب افکار عمومی به مناسبت نیمه شعبان مراسم جشن برگزار کند.
«بعد از ظهر روز چهارشنبه 15 / 8 / 47 از طرف سرکار خانم دکتر پارسای به مناسبت عید میلاد مسعود امام دوازدهم مجلس جشنی در باشگاه معلمان تشکیل شده بود. تشکیل این مجلس در باشگاه معلمان و از طرف وزیر آموزش و پرورش بیسابقه بود و هیچ یک از وزرای سابق این وزرات خانه راساً برای تشکیل چنین مجلسی اقدام نمیکردند. معلمان و شرکتکنندگان در مجلس جشن مذکور میگفتند: به علت اعلامیههایی که مبنی بر بهائی بودن خانم دکتر پارسای منتشر شده است، روی این اصل، مجلس مذکور را تشکیل دادهاند که رفع اتهام بهائی بودن از وی بشود ولی متن بیانات خانم دکتر پارسای به صورتی بود که این اتهام را کاملاً رفع نمیکرد...»[18]
تلاش فرخرو برای فریب افکار عمومی نتیجه نداد و در جلسات و محافل مختلف طرح موضوع بهائی بودن خانم وزیر ادامه داشت. برخی نیز با چاپ و نشر اعلامیه، ماهیت وزیر را افشا میساختند که البته تا جایی که برای ساواک امکان داشت از توزیع آن جلوگیری مینمود:
«تعداد دو پاکت اعلامیه علیه وزیر آموزش و پرورش به آدرسهای آیتالله خوانساری و آقای فلسفی واعظ ارسال گردیده که از توزیع آن جلوگیری و عیناً جهت اطلاع به پیوست تقدیم میگردد. متن اعلامیه به شرح زیر است: «در کشور عراق سارقین و آدمکشها و دشمنان پیغمبر اسلام و امام زمان با کودتا و قتل و جنایت حکومت را در تصرف دارند. در ایران بهائیان بدون کودتا فرهنگ اسلامی را به دست یک زن بهائی و یک ژنرال بهائی، شوهر او اشغال کردهاند....»[19]
هر چند تلاش بر این بود که بهائی بودن فرخ رو پارسای را مخفی نگه دارند اما برخی اتفاقات هر گونه شک را تبدل به یقین ساخت:
«مراسم عقد برادر زاده خانم پارسا وزیرآموزش و پرورش با فرزند تیمسار صنیعی وزیر سایق جنگ در منزل برادر خانم پارسا که قاضی دادگستری است برگزار شده است. در این مراسم مهندس روحانی وزیر کشاورزی و عدهای دیگر از پیروان مسلک بهائی داشتهاند. خانم پارسا و تیمسار شیرین سخن نیز در این مجلس بودهاند. خطبه عقد که معمولا از طرف یک روحانی باید خوانده شد، انجام نگردید و طبق آداب و رسوم بهائیها برنامه عقد انجام شده است...»[20]
هنوز چند ماه از دوران وزارت فرخرو پارسای نگذشته بود که تصمیمات عنادآمیز وی با روحانیت آشکار شد:
«کریمی آشتیانی و علی اکبر گلچین میگفتند خانم دکتر پارسای از روزی که وزیر آموزش و پرورش شده کمیسیون رسیدگی به ارزش تحصیلی طلاب و کسانی را که با دریافت گواهی اجتهاد از مراجع بزرگ جهت تعیین ارزش آن را به دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش تقدیم میکردهاند، منحل کرده است و در اثر انحلال این کمیسیون دیگر طلبهها و افرادی نظیر آنان نمیتوانند به استناد در دست داشتن گواهی اجتهاد از علمای مذهبی برای خود ارزش تحصیلی به دست آورند.»[21]
یکی از کارهای ضد اسلامی خانم وزیر حذف درس زبان عربی از دروس دبیرستانی بود که با اعتراض عدهای از دبیران مواجه شد.جلسه توجیهی خانم وزیر منجر شد تا طراحان اصلی حرکات ضد اسلامی یعنی آمریکاییها شناخته شود.
«به دنبال اعتراض عدهای از دبیران به دلیل حذف درس زبان عربی از دروس دبیرستانی این جریان بلافاصله به وزیر آموزش و پرورش گزارش گردید و روز بعد در یک سالن عمومی که عدهای از محصلان نیز دعوت شده بودند؛ فرخرو پارسای (وزیرآموزش و پرورش وقت) به اتفاق یک نفر آمریکایی پشت تریبون قرار گرفتند. شخص آمریکایی مرتبا محاسن و مزایای برنامه جدید را برمیشمرد و خانم وزیر سخنان وی را برای حاضران ترجمه میکرد... در این جلسه نیز حقیر (محمدعلی مهیاری) اجازه خواسته، اظهار داشتم: ای خانم وزیر، کشور ما که 2500 سال حداقل سابقه باستانی و تاریخی دارد به چه مناسب باید از کشوری که 200 سال سابقه پیدایش دارد، الگو بگیرد و اطاعتش را بنماید؟.»[22]
فرخ رو پارسای با اصل اسلام مخالف بود. وی در یکی از جلسات رسمی با خرافات دانستن حجاب آن هم در جمع مدیران مدارس جامعه تعلیمات اسلامی باورهای درونی خود را فاش ساخت:
«ساعت 9 صبح روز 21 / 11 / 47 مدیران مدارس جامعه تعلیمات اسلامی را تالار آئینه حضور داشتند که تعداد آنها در حدود 150 نفر بود. هشتاد نفر از آنان زنان اداری و بیست نفر از مردان معمم بودند و بقیه همه با ریش و بدون کروات آمده بودند. خانم وزیر آموزش و پرورش به محض ورود به جلسه با عصبانیت گفت: «خانمها چه کاره هستند؟» به وی پاسخ داده شد، مدیر هستند. وزیر سوال نمود کدام یک از آنها لیسانسه و کدام یک دیپلمه میباشند. دو نفر که دارای مدرک لیسانس بودند از جا بلند شدند و بقیه که اکثراً دیپلمه بودند دست بلند کردند. آنگاه وزیر گفت این چه وضعی است چرا شما چادر دارید؟ اسلام هرگز نگفته است با چنین وضعی باشید. اینها خرافات است...»[23]
رابطه با فراماسونری و روتاری
یکی از رموز و دلایل پیشرفت فرخرو پارسای وابستگی به کانونهای وابسته به بیگانگان، نظیر کلوپ روتاری و انجمن تسلیح اخلاقی (زیر مجموعه فراماسونری) بود. او هرگاه فرصتی مییافت به کلوپ روتاری تهران سر میزد و در آنجا برای اعضای این کلوپ وابسته به آمریکا سخنرانی میکرد.
«محمد علی سفری» در کتاب «قلم و سیاست» (از هویدا تا شریف امامی) در باره حضور فرخرو پارسای در کلوپ روتاری مینویسد:
«در شماره هشتم شهریور ماه 1351 تهران مصور تحت عنوان «حرفهای مهم در کلوپ روتاری» چنین نوشتم: چند ماهی است که رجال مملکت و اغلب وزرا، کلوپ روتاری را برای بیان مطالب مهم و به قول ارباب قلم اخبار دست اول انتخاب کردهاند که گاهی شاید به اقتضای محیط از دستشان در میرود و حرفهایی میزنند که نباید بزنند، اما این که چرا کلوپ روتاری؟ در حالی که مطبوعات حزبی خودشان باشگاه عریض و طویلی درست کردهاند، محل حرف است به خصوص که این باشگاه حزب طرفدار دولت را، نخست وزیر افتتاح کرد... به هر حال ظاهراً هفته گذشته سرکار خانم فرخرو پارسای وزیر آموزش و پرورش در این کلوپ سخنانی پیرامون وضع نابسامان برنامههای آموزش و پرورش گفته که کلی محل گفت و گو در دولت و حزب اکثریت و حزب اقلیت باقی گذاشته چون ایشان با سالها سابقه وزیر آموزش و پرورش بودن، حالا این چنین از برنامههای غلط آن انتقاد میکند، لاجرم باید کاسهای زیر نیم کاسه داشته باشد و الا اینطور نمیشود قبول کرد که کسی به این وضوح بگوید ماست من ترش است و یا به عبارت دیگر ثابت کند که ماست نیست. خدا عاقبت بچهها را به خیر کند.»[24]
فساد مالی
فرخرو پارسای در عملکردهایش از سلامت مالی نیز برخوردار نبود و همواره در اندیشه سوء استفاده از بیت المال و موقعیت شغلی خود بود. تا جایی که این امر در گزارشهای ساواک نیز بازتاب یافت.
فرخرو پارسای 11 / 9 / 1337 به ریاست دبیرستان رضا شاه منصوب شد. در این زمینه اولین انحراف مالی به ثبت رسیده در خصوص او، به دست بردن به لیستهای پرداختی حق التدریس دبیران مربوز بوده است:
«خانم پارسا قبلاً ریاست دبیرستان دخترانه رضا شاه را داشته و در آن موقع خانم بیدل در آن دبیرستان تدریس و حق التدریس دریافت میکرده است. خانم پارسا در لیستهای پرداختی حق التدریس خانم بیدل دست برده و ساعات کار او را زیاد و این اضافه کار را به نفع خود برداشت مینموده است...»[25]
در گزارش مورخه 2 / 6 / 1350 در مورد سوءاستفاده فرخرو پارسای وزیر وقت آموزش و پرورش آمده است:
«1. اخیراً چهارصد هزار ریال وسایل منزل از ایتالیا به نام خانم فرخرو پارسای وزیر آموزش و پرورش از طریق گمرک تهران وارد که با تسهیلات خصوصی که به عمل آمده کالای مزبور ترخیص گردیده است.
2.در دریا کنار بابلسر یک صد دستگاه ساختمان اخیراً فروخته شده که در هشتاد درصد آن خانم وزیر آموزش و پرورش شریک است و این ساختمانها به زمینهای وزارت دربار متصل است...»[26]
در ارتباط با اختلاس خانم وزیر در فروشگاه تعاونی فرهنگیان میخوانیم:
«لیست محرمانهای ازپروندههای فروشگاه تعاونی فرهنگیان تهران به وسیله علی اصغر شیخ رضائی به اسماعیل والی زاده رئیس هیئت نظارت و پیگیری ارائه گردیده که بیست نفر از مسئولین وزارت آموزش و پرورش از جمله وزیر 000 / 12 ریال و مهدی حکمی، معاون سابق اداره کل بازرسی، 000 / 10 ریال و حسین رجبی راحت، مدیر کل فعلی رفاه معلم، 10000 ریال ماهیانه تا این اواخر مقرری دریافت میداشتهاند...»[27]
ناصر موفقیان معاون فنی و حرفهای وزارت آموزش و پرورش از جمله عوامل اختلاس خانم وزیر بود، در این باره میخوانیم:
«رضا معرفت میگفت که اخیراً موفقیان معاون فنی حرفهای وزارت آموزش و پرورش با کمک اطرافیان و دستیارانش نزدیک به دو میلیون تومان اختلاس کرده است و حسابدار موفقیان چک و اسناد و مدارکی را نزد خانم پارسای وزیر آموزش و پرورش میبَرد و میگوید امضا کن، ولی پس از اتمام کار چون موضوع به کلی آفتابی شده و همه از موضوع با اطلاع شده بودند و پای خود خانم پارسا هم گیر میکرد لذا خانم پارسای خودش به دادستان دیوان کیفر تلفن میزند و موضوع سوءاستفاده معاون حرفهای خود(موفقیان) را به او اطلاع میدهد و پس از تعقیب مراجع قضائی قرار سنگینی برای موفقیان صادر شده است و فعلاً قضیه تحت تعقیب و در جریان میباشد.»[28]
موفقیان در ارتباط با نقش پارسای در دزدیهایش میگوید:
«سوءاستفادههای من همه با نظر شخص وزیر بوده و از این قسمت باکی ندارم و بینهایت مورد لطف خانم وزیر میباشم دلیل بارز آن تقاضای نشان از شاهنشاه آریامهر برای اینجانب میباشد.... اظهار نظرهای فرهنگیان در این مورد بر این است که موفقیان و خانم وزیر و آقای نخست وزیر بهائی بوده و به همین جهت آقای نخست وزیر به وزیر دادگستری دستور دادهاند موضوع سوءاستفادههای آنان را مسکوت گذاشته و از تعقیب سوءاستفادهچیان فنی و حرفهای آموزش و پرورش خودداری نماید.»[29]
یکی دیگر از اختلاسهای مشترک فرخرو پارسای و موفقیان مربوط به خرید 60 میلیون فرانک وسائل آزمایشگاهی از یک شرکت بلژِیکی است:
«آقای ناصر موفقیان موقعی که معاون خانم پارسا وزیر سابق آموزش و پرورش بود، از یک شرکت بلژیکی 60 میلیون فرانک وسائل آزمایشگاهی خریداری نموده و این شرکت بلژیکی از یک شرکت انگلیسی مورد قرارداد را خریداری کرده بوده است. قرار بود که 60 ملیون فرانک را در مدت پنج سال بپردازند ولی آقای موفقیان به همدستی خانم فرخرو پارسای با گرفتن حق و حساب از شرکت بلژیکی 60 میلیون فرانک را در مدت 2 سال پرداخته است. گفته میشود که از این راه حق و حساب کلان به دست آوردهاند. مهم این است که معلوم نیست وسائل آزمایشگاهی مزبور را به چه نحوی در چه مدارسی توزیع و تقسیم کردهاند.»[30]
در گزارش ساواک در ارتباط با فساد مالی فرخرو پارسای میخوانیم:
«اعمال تبعیض، انتصاب و حمایت از افرادی که در جامعه فرهنگی حسن شهرت ندارند.... تغییر وضع مالی محسوس خود مشارالیها و وابستگان وی، و نیز قرائن و شایعات بسیار زیادی که در این مورد وجود دارد، موجب گردیده که شخصیت و صحت عمل وزیر مورد تردید قرار گیرد.
موارد زیرنمونههایی از این امر است.
- فرهنگیانی که وزیر آموزش و پرورش را از نزدیک میشناسند اظهار میدارند که مشارالیها تا حدود ده سال پیش از نظر مایملک فردی کاملا عادی بوده و حال آن که در حال حاضر وضع مالی او و خانوادهاش و به خصوص از لحاظ وسایل لوکس به هیچ وجه قابل مقایسه نبوده و با احتساب این که حقوق ماهیانه وزیر حدود150000 ریال است به فرض این که از همان ده سال پیش تاکنون تمام حقوق خود را ذخیره میکرد شاید نمیتوانست قسمتی از آن چه را که امروز دارد تهیه نماید. تغییر دارایی وزیر آموزش و پرورش و بستگان نزدیک او، رسیدن به موقعیت کنونی، و کادوهایی که از افراد مختلف اخذ کرده، سوءاستفاده از مقام به شرح زیر مورد استناد قرار گرفته است:
- منزل مسکونی مجهز به وسایل لوکس در دروس
- منزل دیگری در دروس (روبروی منزل مسکونی فوق الاشاره) که مال الاجاره آن قبلاً 4000 ریال بوده است.
- باغ میوهای در کرج که ارزش بالنسبه قابل توجهی دارد.
- حدود1700 متر از اراضی مهرشهر به نام مهشید شیرین سخن (دختر وزیر و دانشجو و مجرد است)
- ویلای رامسر (تنبل سرا) که ارزش نسبتاً قابل توجهی دارد.
- منزل دیگری به نام ناهید شیرین سخن (دختر دیگر وزیر) واقع در قلهک به ارزش تقریبی (000 / 000 / 60 ریال)».
- دو قطعه زمین(هر یک به مساحت پانصد متر) در تهران پارس که یکی به نام نوید (کوچکترین فرزند وزیر که دانش آموز است) و دیگری به نام مشارالیها.
- بیش از ده میلیون ریال جواهرات مختلف که گفته میشود قسمت اعظم آن به عنوان کادو در مقابل تعویض پست و مناسبات ویژه اخذ شده است. مدیر کل مذکور به خاطر داشتن مناسبات مالی و سوابق تحصیلی و اخلاقی مورد حمایت بی دریغ وزیرآموزش و پرورش است.
- منقل نسبتا گرانقیمت و ملحقات آن که از افسر الملوک نراقی رئیس آموزش و پرورش شمیران اخذ شده و تا این اواخر در سالن پذیرایی وزیر بوده است.
- انگشتری ذی قیمت که از خانم ملک شش کلانی در مقابل بازنشسته ساختن او اخذ گردیده است.
- تعدادی اشیای لوکس که از علی اکبر مینو(مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان) در مراجعت از مسکو اخذ شده که در ویترین سالن پذیرایی وزیر قرار دارد.
- میز عاج سالن پذیرایی منزل وزیر که از فروغی کارمند وزارت آموزش و پرورش(مامور خدمت در وزارت امور خارجه که در امارت خلیج فارس انجام وظیفه مینماید) اخذ شده است.
- دو تخته قالی نفیسی کار کرمان که گفته میشود از حسین کارآموز(مدیر کل سپاه دانش پسران) در مقابل گرفتن شغل اخذ شده است.»[31]
وی حتی پس از کنار گذاشته شدن از وزارت آموزش و پرورش با ارتباطاتی که با برخی از عوامل خود در وزارت خانه داشت، به سوء استفادههای خود ادامه میداد.
«به طوری که از کارکنان مورد اعتماد سازمان تعلیمات حرفهای کسب اطلاع شده خانم پارسا و شوهرش شیرین سخن هنوز برنامه سوءاستفادههای خود را در وزارت آموزش و پرورش از طریق دیگری دنبال میکنند. از جمله: خانم پارسا و داماد آنها ملک احمدی که در سازمان برنامه کار میکند شرکتی به نام ساکو برای فروش وسائل حرفهای و دوره راهنمایی تشکیل داده، نقشه آنها این است به دست عوامل دست نشانده خانم پارسا و مدیران کل آموزش و پرورش شهرستانها وسائل خود را به مدارس حرفهای بفروشند. از جمله ملاقات محرمانهای در اثر سفارش خانم پارسا بین مهندس شیخ، معاون حرفهای و برنامه ریزی، و شیرین سخن و ملک احمدی صورت گرفته از مهندس شیخ درخواست کردهاند، بخشنامهای برای خرید وسایل حرفهای و دوره راهنمایی از شرکت ساکو تهیه و به تمام ایران فرستاده شود تا مدیران کل دست نشانده خانم پارسا بتوانند به استناد آن با شرکت ساکو وارد معامله شوند.»[32]
فعالیتهای اجتماعی
فرخرو پارسای در برخی از کارهای اجتماعی نیز به صورت داوطلبانه فعالیت داشته است. من جمله از فعالیتهای اجتماعی وی تاسیس انجمن بانوان فرهنگی، تهیه برنامه آموزشگاه خدمات اجتماعی، رئیس جمعیت زنان دانشگاهی ایرانی[33]، رئیس سازمان همکاری جمعیتهای زنان، عضویت شورای ورزشی بانوان، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای عالی جمعیتهای زنان میباشد. با حکم شاه نیز در هیئت مدیره سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی، هیئت امنای موسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی و هیئت امنای مدرسه عالی ورزشی عضویت داشته است.
در ایران جمعیت زنان دانشگاهی زیر نظر اشرف پهلوی ریاست عالیه جمعیتهای زنان در سال 1342 تاسیس شد. در گزارش اولیه جلسه این جمعیت میخوانیم:
«در7 آبان 1342 عدهای از زنان دانشگاه رفته ایران برای تشکیل جمعیت زنان دانشگاهی در هتل پالاس گرد آمده و با انتخاب هیئت مدیره جمعیت را تشکیل دادند و پس از تنظیم اساسنامه موجودیت خود را به I.F.U.W اعلام کردند و مورد قبول واقع شد...جمعیت زنان دانشگاهی ایران به ریاست خانم دکتر پارسای معاون پارلمانی وزارت آموزش و پرورش اداره میشود.»[34]
جمعیت زنان دانشگاهی ایران زیر نظر جمعیت آمریکا بوده و سفارت آمریکا در ایران این ارتباط را برقرار و تحت پوشش خود قرار داده بود.
«جلسه (جمعیت) زنان دانشگاهی که ریاستش به عهده خانم فرخرو پارسای میباشد، تشکیل گردید که فقط خانمها شرکت داشتند. جمعیت در حدود 100 نفر بود که بیشتر آنان فرهنگی بودند....»[35]
پایان راه
فرخ رو پارسای پس از هفت سال وزارت آموزش و پرورش در کابینه امیر عباس هویدا توانست بزرگ ترین ضربههای ممکن را به آموزش و پرورش وارد سازد. سرانجام فشار افکار عمومی باعث شد رژیم شاه نسبت به برکناری وی تن در دهد لذا در سال 1353 وی برکنار شد.
هویدا پس از برکناری فرخرو از وزارت او را به سمت دبیرخانه ویژه نخست وزیر و رئیس دفتر اجرایی حزب ایران نوین منصوب نمود که انعکاس بدی در بین اعضای حزب خصوصا فرهنگیان در پی داشت:
«انتصاب خانم پارسا از طرف هویدا به سمت رئیس دفتر اجرایی حزب ایران نوین که تقریبا شغل عالی و حساس حزبی است سوء اثر کاملی در محافل فرهنگی ایجاد کرده است...»[36]
در سال 1353 هنگامی که رژیم شاه احساس کرد با توجه به موج فزاینده اسلام خواهی در میان مردم ایران ممکن است حضور فرخرو پارسای به عنوان چهرهای که به اسلام ستیزی شهرت یافته و در این راه کارنامهای سیاه در مسند وزیر آموزش و پرورش، از خود به جا نهاده و موجب اعتراض عمومی گستردهای در سطح کشور شود؛ در تاریخ هفتم اردیبهشت ماه همان سال او را از مقام وزارت کنار گذاشت و این در حالی بود که از سالها پیش حتی همفکرانش در حزب ایران نوین نیز به عملکرد او معترض بودند:
«روز 13 / 10 / 50 در جلسه حوزه کارمندان حزب ایران نوین انتقاداتی از اقداماتی دولت به شرح زیر انجام گرفته است:
...خانم فرخرو پارسای نالایقترین زنان فرهنگی میباشد. نمیدانم آقای هویدا از این زن چه دیده است که او را رها نمیکند؟ شاید دولت قصد دارد که فرهنگ را بیشتر از این خراب کند و رسوا سازد. کارهای فرهنگ فلج، معلم بیش از پیش دلسرد و به اساس تعلیم و تربیت لطمه وارد شده و روی هم رفته خرابی آموزش و پرورش زیاد است.»[37]
وی همزمان با روزهای اوجگیری نهضت اسلامی به زندگی مخفیانه روی آورد اما فرصت گریختن نیافت و سرانجام نیز از سوی کمیته انقلابی اسلامی بازداشت شد. پس از اتمام مراحل بازجویی و تحقیقات، محاکمه فرخرو پارسای در اردیبهشت ماه 1359 در دادگاه انقلاب اسلامی مرکز آغاز شد. سرانجام روابط عمومی دادستانی کل انقلاب اسلامی ایران در تاریخ 28 اردیبهشت 1359 طی اعلامیهای اعلام نمود که اسفند فرخرو پارسای وزیر اسبق آموزش و پرورش به همراه تعداد دیگری از عوامل فساد در ساعت یک و نیم بامداد همان روز به جوخه اعدام سپرده شد.[38]
[1] . سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست: انتهای تاریکی: عوامل دربار در محاکمه انقلاب، نیمه پنهان20، تهران، صفحه85-87.
[2] . احمد قریشی، چهرههای آشنا، صفحه134.
[3] . مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده فرخ روپارسای، کدبازیابی5398، مورخه 30 / 9 / 1339.
[4] . کانون مترقی به رهبری حسنعلی منصور، منوچهر شاهقلی، فتحالله ستوده و امیرعباس هویدا در سال 1340 تشکیل شد. منصور پس از سقوط کابینه دکتر اقبال به فکر زمامداری افتاد و با جلب نظر سفارت امریکا مشغول فعالیت شد و جمعیتی به نام کانون مترقی بنیاد نهاد. وظیفه این کانون تهیه برنامههای اقتصادی و صنعتی بر اساس الگوی آمریکائی برای کشور بود، اعضای این کانون متجاوز از چهل نفر بودند که بیشتر تحصیلکردههای آمریکا عضویت آن را داشتند.
[5] . زنان دربار عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، کتاب دوم، فرخ روپارسای، سند مورخه13 / 6 / 1344، صفحه47.
[6] . همان، سند مورخه30 / 3 / 47، صفحه83.
[7] . اسدالله خان عَلَم امیر قاینات (مرداد ۱۲۹۸ بیرجند - ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ آمریکا) مشهور به اسدالله علم(وابسته به سیاست استعمار پیر انگلیس)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی در دوران محمدرضا شاه پهلوی، وزیر دربار و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بوده است.
[8] . سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست، صفحه94.
[9] . مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده فرخ روپارسای، کدبازیابی 5398، مورخه1 / 3 / 1344.
[10] . زنان دربار، همان، سند مورخه7 / 6 / 1344، صفحه42-43.
[11] . همان، سند مورخه7 / 6 / 1344، صفحه42-43.
[12] . همان، سند مورخه17 / 7 / 1344، صفحه51.
[13] . همان، سند مورخه 24 / 7 / 1344، صفحه56.
[14] . همان، سند مورخه 2 / 5 / 1347، صفحه 89.
[15] . همان، سند مورخه13 / 5 / 1347، صفحه91.
[16] . همان، سند مورخه31 / 3 / 44، صفحه 23.
[17] . همان، سند مورخه28 / 2 / 44، صفحه 37.
[18] . همان، سند مورخه20 / 8 / 1347، صفحه115.
[19] . همان، مقدمه، سند مورخه30 / 1 / 48، صفحه19.
[20] . همان، سند مورخه3 / 4 / 52، صفحه326.
[21] . همان، سند مورخه13 / 11 / 47، صفحه123.
[22] . همان، مقدمه، سند مورخه 30 / 1 / 1348، صفحه19.
[23] . همان، سند مورخه29 / 11 / 47، صفحه127.
[24] . محمد علی سفری، قلم و سیاست(از هویدا تا شریف امامی)، جلد سوم، صفحه414.
[25] . زنان دربار، سند مورخه 1 / 4 / 49، صفحه184-185.
[26] . مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده فرخ روپارسای، کد بازیابی 5398، مورخه 2 / 6 / 1350.
[27] . زنان دربار، سند مورخه 15 / 6 / 1348، صفحه156.
[28] . همان، مقدمه، سند مورخه26 / 1 / 49، صفحه23.
[29] . همان، سند مورخه 11 / 3 / 49، صفحه 176.
[30] . همان، سند مورخه 7 / 7 / 1353، صفحه 405-404.
[31] . همان، مقدمه، سند مورخه 10 / 1 / 53، صفحه 25.
[32] . همان، مقدمه، سند مورخه 28 / 8 / 1353، صفحه26.
[33] . جمعیت بینالمللی زنان دانشگاهی در تاریخ 1919 در اروپا و امریکا به وجود آمد. هیئت موسس عدهای از زنان تحصیل کرده و دانشگاه دیده بودند این هیئت میخواستند با تشکیل این جمعیت راهی برای افزایش سطح معلومات و پشتیبانی از حقوق و منافع زنان جهان پیدا نمایند. این جمعیتها به عضویت جمعیت مرکزی پذیرفته میشوند این جمعیت به نام اختصاری I.F.U.W نامیده میشود .
[34] . زنان دربار، همان، مقدمه، سند مورخه7 / 8 / 42، صفحه28.
[35] . همان، مقدمه، سند مورخه29 / 3 / 45، صفحه28.
[36] . زنان دربار، همان، سند مورخه1 / 12 / 53، صفحه423.
[37] . مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده فرخ روپارسای، کد بازیابی5398، مورخه 13 / 10 / 1350.
[38] . دفتر پژوهشهای موسسه کیهان، همان، صفحه110.
منابع
- سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست: انتهای تاریکی: عوامل دربار در محاکمه انقلاب، نیمه پنهان20 دفتر پژوهشهای موسسه کیهان، تهران، کیهان، 1384.
- قلم و سیاست (از هویدا تا شریف امامی)، محمد علی سفری، نشر نامک، جلد سوم،1377.
- چهرههای آشنا، احمد قریشی،سازمان انتشارات کیهان.
- زنان دربار عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک مرکز بررسی اسناد تاریخی، کتاب دوم، فرخرو پارسای، تهران، 1382.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده فرخرو پارسای، کد بازیابی 5398.
فرخرو پارسا در کنار رجال پهلوی در یکی از میتینگها
فرخرو پارسا در یکی از سمینارها
فرخرو پارسا در سمت چپ حسنعلی منصور ایستاده است
فرخرو پارسا در مراسم اهدای جوایز
فرخرو پارسا در کنار هویدا در فرودگاه کرمان
این مقاله تلخیص و ویراستی است از کتاب: زنان دربار به روایت اسناد ساواک، فرخرو پارسا، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1382.