نگاهی به زندگینامه عباسعلی خلعتبری و بررسی نقش او در تحکیم وابستگی ایران به بیگانگان و چگونگی دستگیری، محاکمه و اعدام او
07 بهمن 1402
مقدمه
عباسعلی خلعتبری که به مدت هفت سال از شهریور 1350 تا شهریور 1357 وزیر امور خارجه رژیم پهلوی بود، یکی از کارگزاران رژیم منحوس پهلوی است که خیانتهای بسیاری از خود در تاریخ ثبت کرده، بهطوری که تصمیمات و اقدامات وی در دوره مسئولیتش منجر به تحکیم وابستگی ایران به کشورهای بیگانه به ویژه آمریکا شد. خلعتبری در دوره تصدی مسئولیتِ وزارت خارجه با مأموران سازمان سیا ارتباط داشت و از آنها خط میگرفت. از جمله با ریچارد هلمز که مأمور عالیرتبه سیا، رئیس سابق سیا و سفیر آمریکا در ایران بود، مکاتبه و تبادل اطلاعات میکرد.
در هجمههای تبلیغاتی عناصر وابسته به بیگانگان و یا ناآگاهان داخلی و خارجی، مشاهده میشود که سوالاتی را درباره چرایی و چگونگی دستگیری، محاکمه و اعدام امثال خلعتبری مطرح میکنند، و بدینوسیله سعی دارند در اصل رسیدگی به جرایم سردمداران رژیم پهلوی خدشه نمایند، بدون این که نقش او را در ارتباط با مسائل وابستگی و سرسپردگی به بیگانگان و خسارتهای عظیم مادی و معنوی که افرادی مانند خلعتبری مستقیماً و مباشراً علیه ملت و کشور، در آن دخیل بودهاند را در نظر بگیرند.
برخی هیجانات پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حس انتقامجویی از استبداد و استعمار را عامل محاکمه و اعدام سران رژیم پهلوی میدانند، در حالی که سران رژیم شاه در دادگاه و زیر نظر قضات فقیه و حقوقدان محاکمه گردیدند و بعد از جلسات دادگاه، رأی مطابق با قوانین علیه آنها صادر شده است. این حق قانونی و مشروع هر حکومتی است که به جرایم مجرمان رسیدگی نموده و آنها را به سزای اعمال خویش برساند و بدیهیست که هر چقدر جرایم سنگینتر و خسارات آن بر منافع ملی، استقلال کشور، حقوق مادی و معنوی یک ملت بیشتر باشد، کیفر آن سهمگینتر خواهد بود. بر این اساس در این نوشته تلاش میکنیم گوشهای از خیانتهای این عنصر سرسپرده و عامل وابستگی به بیگانگان را بیان نماییم.
زندگینامه
عباسعلی خلعتبری در سال 1291 شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش نصرالله خلعتبری ملقب به اعتلاءالملک از کارگزاران دوره قاجار و پهلوی اول بود. اعتلاءالملک یکی از اعضای دادگاهی است که حکم اعدام آیتالله حاج شیخ فضلالله نوری را صادر کرد. او در دوره احمدشاه قاجار، مدیر اداره عثمانی در وزارت خارجه بود. نصرالله خلعتبری بعدها در کابینه وثوقالدوله (عاقد قرارداد ننگین 1919) به وزارت دارایی رسید و در دوره اوج قدرت رضاخان در سال 1310، سناتور دوره دوم مجلس سنا شد.[1]
عباسعلی که فرزند چنین شخص جاهطلبی بود، پس از پایان تحصیلات ابتدایی، عازم فرانسه شد و دوره متوسطه را در آنجا گذراند. وی دانشنامه خود را از مدرسه سیاسی پاریس اخذ کرد و پس از آن در دانشگاه پاریس به تحصیل در رشته حقوق بینالملل پرداخت[2] و پس از اتمام تحصیل، در اوایل سلطنت محمدرضا پهلوی به ایران برگشت و در سال 1321 وارد وزارت دارایی شد. او در سال 1323 وارد وزارت امور خارجه شد. خلعتبری تا سال 1330 در وزارت امور خارجه این سمتها را برعهده داشت: دبیر دوم سفارت ایران در سوئیس، دبیر اول سفارت ایران در لهستان، رایزن سفارت ایران در فرانسه.[3] جالب اینکه در این دوره ده ساله، 17 وزیر امور خارجه تغییر کردند ولی همچنان عباسعلی خلعتبری در این وزارتخانه مشغول فعالیت بود.
خلعتبری در سال 1338 بهعنوان سفیر ایران در ورشو منصوب شد و در سال 1340 به دبیرکلی سازمان پیمان مرکزی (سنتو) رسید و تا هفت سال این سمت را در اختیار داشت. او در سال 1347 و در دورهای که اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه بود، به معاونت وزارت امور خارجه منصوب شد. دو سال بعد قائممقام این وزارتخانه شد و سرانجام در شهریور 1350 (در دولت امیرعباس هویدا) سکان هدایت وزارت امور خارجه ایران را بر عهده گرفت. وی تا 25 شهریور 1357 (در دولت جعفر شریف امامی) وزیر امور خارجه بود و با استعفای شریف امامی از نخستوزیری، خلعتبری نیز از سمت خود استعفا داد.[4]
سفارت آمریکا در گزارشی درباره بیوگرافی خلعتبری نوشت: «خلعتبری که در سپتامبر 1971 (شهریور 1350) بهعنوان وزیر امورخارجه منصوب شد، قبلاً در سمتهای معاون وزیر خارجه و معاون سیاسی وزیر خدمت کرده است (مشاغل رده 2 و 3 در وزارت خارجه). خلعتبری، 52 ساله، دارای دکترای حقوق از دانشگاه پاریس، جایی که در علوم سیاسی نیز کار کرده است، میباشد. خلعتبری از 1942 (1321 ش) در برن، ورشو، واشنگتن و پاریس بهعنوان دیپلمات کار کرده و بهعنوان دبیرکل پرسابقه سنتو شهرت فراوانی کسب کرده است... وی علاوه بر عضویت در حزب ایران نوین، دوست قدیمی شخصی [امیرعباس] هویدا است. هر چند برای پرسنل وزارت خارجه محبوب است، ولی بسیاری احساس میکنند که کارآیی و نفوذ وزارتخانه از زمان تصدی وی در آنجا، رو به کاهش نهاده است. خلعتبری ازدواج کرده است و چهار فرزند دارد. او و همسرش، فرانسه و انگلیسی صحبت میکنند.»[5]
عباسعلی خلعتبری عضو تشکیلات فراماسونری و از مؤسسان لژهای فراماسونری مولوی و همایون هم بوده است.[6] خلعتبری همچنین عضو لژ پهلوی بود.[7] ساواک در گزارشی با موضوع «آخرین وضعیت تشکیلات فراماسونری در ایران» به تاریخ 20 اسفند 1351، به عضویت افراد عالیرتبه رژیم پهلوی در لژهای فراماسونری پرداخت. در این گزارش از عباسعلی خلعتبری نیز نام برده شده است. در بخشی از این گزارش میخوانیم: «قبل از تشکیل لژ بزرگ ایران در مورد پذیرش عضو جدید موقعیت افراد و نفوذ اجتماعی آنان مورد توجه خاص قرار میگرفت و از این رو در بین ماسونهایی که قبل از تشکیل لژ بزرگ ایران به جرگه ماسونها پیوستهاند کمتر کسی را میتوان یافت که از موقعیت خاص سیاسی یا اجتماعی بیبهره و یا به یکی از خانوادههای سرشناس و اصیل منسوب نباشد، در حالی که اینک مقامات ماسونی به جنبه کمی قضیه بیش از جنبه کیفی آن توجه مینمایند زیرا تشکیلات فراماسونری ایران ظرف بیش از نیم قرن فعالیت خود فقط 20 لژ فعال در سطح کشور و از عضویت حداکثر 1200 نفر برخوردار بود در حالی که هم اکنون تعداد لژهای ماسونی به 43 و تعداد اعضای این لژها به بیش 1800 نفر رسیده است. که از این تعداد: الف ـ در هیئت وزیران: 1ـ امیرعباس هویدا ـ نخستوزیر 2ـ عباسعلی خلعتبری ـ وزیر امور خارجه 3ـ هوشنگ انصاری ـ وزیر اقتصاد و ... میباشند.»[8]
بنا بر گزارش ساواک، در وزارت امور خارجه، علاوه بر خلعتبری، 23 تن از مسئولین این وزارتخانه عضو لژ فراماسونری ایران بودند. که از آن جمله به این اسامی اشاره شده است: فریدون موثقی مدیرکل اداری، منوچهر عظیما مدیرکل امور فرهنگی و اجتماعی، محمد قوام بازرس عالی، مسعود جهانبانی بازرس عالی، جمشید قریب بازرس عالی، عبدالامیر رشیدی حائری عضو شورای طرحهای سیاسی و برنامه، امیراصلان افشار سفیر ایران در آمریکا، جعفر رائد سفیر ایران در عربستان، امیر شیلانیفرد سفیر ایران در ترکیه، نورالدین کیا سفیر ایران در ژاپن، بهمن زند سفیر ایران در عمان، خسرو خسروانی سفیر ایران در مصر و... این تعداد از اعضای لژ فراماسونری در وزارت امورخارجه حکایت از نفوذ عمیق این تشکیلات در وزارتخانه مزبور دارد.[9]
درباره علل اصلی اقبال مسئولین مملکتی به تشکیلات فراماسونری در گزارش ساواک آمده است: «مشوق اصلی کاندیداها[ی مجلس شورای ملی] برای عضویت در فراماسونری، چاپ و انتشار کتابهای فراماسونری در ایران است که در آن اسامی اغلب فراماسونریها قید گردیده که عموماً در ردههای مهم مملکتی فعالیت دارند و این فکر جهت کاندیداها بیشتر میآید که عضویت در تشکیلات فراماسونری راهی برای رسیدن به مقامات حساس مملکتی میباشد...»[10]
خلعتبری فساد مالی هم داشت اما پرونده فساد مالی او توسط دوستانش بسته شد. عبدالله شهبازی در جلد دوم کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» در این باره مینویسد: «پرویز خوانساری که در 21/ 1/ 1357 معاون اداری و اجرایی وزارت امور خارجه شد...، متهم به امحا پرونده سوءاستفاده عباسعلی خلعتبری و شاپور بهرامی (وزیر و معاون وزارت امور خارجه) به مبلغ حدود 17 میلیون تومان بود.»[11] حسین فردوست مشاور شاه و رئیس دفتر ویژه اطلاعات رژیم پهلوی نیز در خاطرات خود به فساد موجود در وزارت خارجه در دوران وزارت عباسعلی خلعتبری اشاره کرده و عنوان نموده که این وزارتخانه «مرکز دزدی و بند و بست» بود.[12]
نقش عباسعلی خلعتبری در تحکیم وابستگی ایران به بیگانگان
ظاهراً خوشخدمتی به بیگانگان در خانواده خلعتبری موروثی بوده است. پدر عباسعلی یعنی نصرالله خلعتبری معروف به اعتلاءالملک که از گارگزاران دوره احمدشاه قاجار بود، در سال 1290 و در جریان مشخص نمودن حدود مرزهای غربی ایران با دولت عثمانی، بهعنوان نماینده ایران راهی آن خطه شد و مانند رجال دیگری که خود را به بیگانه فروخته بودند و در مواقع مشخص به وظیفه نوکری خود عمل میکردند، در این مأموریت، او نیز بر جدایی بخشی از خاک کشور ایران به نفع بیگانگان صحه گذاشت. خانملک ساسانی، در کتاب «دست پنهان سیاست انگلیس در ایران» مینویسد: «آقای نصرالله خلعتبری، اعتلاءالملک که آن وقت در وزارت امورخارجه تهران مدیر اداره عثمانی بود... به نمایندگی دولت ایران تعیین شده، به اسلامبول رفتند و در مدت 9 ماه به دستور اجانب، با نمایندگان عثمانی به تبانی و مجامله وقت گذرانده و نتیجه نگرفتند... این ناحیهای را که به امضاء آقای نصرالله خلعتبری، اعتلاءالملک نماینده ایران که دول واسطه به رایگان و به دلخواه خود از ایران جدا کردهاند در حدود 48 فرسخ مربع (سیصد کیلومتر مربع) مساحت دارد.»[13]
منظور از این قرارداد، معاهدهای است که در سال 1913 میلادی (1291 شمسی) بسته شد. در این سال با دخالت روس و انگلیس قراردادی بین ایران و عثمانی به امضا رسید که به پروتکل اسلامبول معروف است. به موجب این قرارداد تحمیلی و خائنانه، حاکمیت بر تمام اروند رود به جز قسمت کوچکی در نزدیکی خرمشهر به دولت عثمانی رسید. همچنین بخشی از اراضی نفتخیز واقع در شمال و جنوب قصر شیرین به دولت عثمانی واگذار شد. این اراضی بعدها به اراضی انتقالی شهرت یافت.[14]
اعتلاءالملک پس از فتح تهران در 1327ق(1288ش) به دست مشروطهخواهان و فرار محمدعلى شاه، به عضویت محکمه قضاوت عالى درآمد. کار این محکمه، محاکمه مخالفان مشروطه بود که به حکم آن کسانى چون آیتالله شیخ فضلالله نورى و میرهاشم تبریزى (دوهچى) به دار آویخته شدند.[15]
عباسعلی خلعتبری به مدت 7 سال (از شهریور 1350 تا شهریور 1357) بهعنوان وزیر امور خارجه ایران فعالیت داشت. انتصاب او به وزارت امور خارجه برای آمریکاییها بسیار ارزشمند تلقی شد. کاردار سفارت آمریکا در ایران در گزارشی با اشاره به این انتصاب به مسئول رده بالای خود نوشت: «از زمانی که وی (عباسعلی خلعتبری) وزیر خارجه شده، برای ما به سهولت در همه اوقات قابل دسترس بوده است.»[16]
در دوره وزارت خلعتبری، سیاست خارجی ایران به مانند دورههای قبل، سیر وابستگی به دولتهای خارجی به ویژه آمریکا را ادامه داد. زمامداران ایران در دوره مورد بحث به سیاست خارجی ایران نام «سیاست مستقل ملی» داده بودند اما واقعاً نه مستقل بود و نه ملی. اساساً سلب اختیار و حاکمیت از ملت شده بود. استبداد حاکم اجازه نمیداد صاحبان اصلی حق، اعمال نظر نمایند. کسانی خود را مسلط بر سرنوشت ملت ساخته بودند که صلاحیت اتخاذ تصمیم به نام مردم را نداشتند. نتیجه این عدم اتکا به ملت، تسلیم آنها در مقابل قدرتهای خارجی و سیاست غیر ملی و غیر مستقل بود.
شکی نیست که خط مشی اصلی سیاست خارجی ایران توسط محمدرضا پهلوی و با هماهنگی انگلیس و آمریکا ترسیم میشد و متصدیان امر و وزرای امور خارجه، تنها کارگزار بودند، اما در این میان، اقدامات و تصمیمات این کارگزاران نیز در هر چه وابستهتر کردن ایران به دول بیگانه بسیار تعیین کننده بود. نکته مهم این بود که علاوه بر وابستگی شاه به انگلیس و آمریکا، رجال پهلوی نیز هر کدام به مراتبی سرسپرده قدرتهای استعماری بودند.
در دورهای که عباسعلی خلعتبری سکّان وزارت خارجه کشور را در اختیار داشت، اتفاقات ناخوشایندی در این حوزه رقم خورد. یکی از این مسائل، شرکت ارتش ایران در جنگ ظُفار بود. این جنگ، نبردی بین شورشیان و سلطان عمان بود. ایران با تحریک انگلیس به این جنگ وارد شد و سربازهای ایرانی در 29 آذر 1352 وارد عمان شدند. این نیروها مجهز به سلاحهای سنگین بودند.
تعداد دقیق نفرات اعزامی ایران به ظفار هرگز فاش نشد. امیرعباس هویدا ـ نخستوزیر وقت ـ در دیدار خود از لندن در سال 1352، اظهار کرد که دولت شاهنشاهی، سپاهیانی را به استعداد ششصد نفر به عمان فرستاده است. خبرگزاری فرانسه در بیروت از اعزام سه هزار نیروی ایرانی به ظفار خبر داد. بخش فارسی رادیو لندن در 9 دیماه همین سال اعلام کرد که سه هزار سرباز ایرانی در عمان حضور دارند. رادیو لندن در گزارشی تعداد سربازان ایرانی حاضر در ظُفار را 1500 نفر دانست. اما مخالفان رژیم، این آمار را تا سی هزار نفر عنوان کردهاند. در بهمن 1355، بخش فارسی رادیو اسرائیل اعلام کرد که ارتش ایران با استعداد شش هزار سرباز در این عملیات برونمرزی شرکت کرده است.[17]
این جنگ چندین ماه طول کشید. درست یک سال بعد یعنی در آذر 53 به خاطر بروز درگیری شدید، بسیاری از سربازان ایرانی کشته شدند. شرکت در این جنگ، به بهای ریخته شدن تعدادی از سربازان ایرانی بود.[18] در این ماجرا، جرم عباسعلی خلعتبری بهعنوان وزیر امور خارجه کمتر از شاه نبود. آنان به خاطر حمایت از منافع انگلیس و آمریکا، سربازان ایرانی را به کام مرگ فرستادند. البته آمار قطعی تلفات ارتش ایران در جنگ ظفار هیچگاه اعلام نشد. اطلاعات جسته و گریختهای در این باره وجود دارد. گاه رسانهها نیز درباره آمار تلفات گمانهزنی میکردند. در مجموع بر اساس مدارک و شواهد و اظهارات مقامات رسمی رژیم پهلوی، ارتش ایران از شروع عملیات خود در ظفار در آذرماه 1352 تا پایان سال 1354، 25 درجهدار و 186 سرباز کشته و بیش از هفتصد مجروح، تلفات داده است. این آمار غیر از تلفات اندک و پراکنده نیروهای ایران در خلال سالهای 1355 تا اواخر سال 1357 است.[19]
علاوه بر این، جنگ ظفار موجب تحمیل خسارت مالی به کشور هم شد. بهمن زند ـ سفیر ایران در عمان ـ در گزارشی به وزارت خارجه ایران در اواخر آبان ماه 1353، هزینه شرکت ایران در جنگ ظفار را میلیاردها تومان ذکر کرده است. در اسفندماه 1354 نیز نشریه Hebdo Politiqu منتشره در پاریس ادعا کرد که بنا به اظهار کارشناسان انگلیسی، جنگ علیه چریکهای ظفار در حدود یک میلیارد دلار برای ایران هزینه در برداشته است.[20]
یکی دیگر از تصمیمات اتخاذ شده در عرصه سیاست خارجی ایران در این دوره، وابستگی ایران به آمریکا در تمامی حوزهها از جمله نظامی بود. اتخاذ سیاستهای وابستگی به آمریکا در حوزه نظامی موجب شد ایران از دو جنبه تحت تسلط آمریکا قرار گیرد؛ اول خرید اسلحه و تجهیزات نظامی از آمریکا و دوم تسلط مستشاران نظامی این کشور بر حوزه نظامی ایران.[21] به تبع، تأثیر سیاست خارجی را میتوان در دیگر شئون از جمله اقتصاد و فرهنگ نیز مشاهده کرد.
در دوره وزارت عباسعلی خلعتبری، وابستگی ایران به رژیم غاصب و کودککش اسرائیل نیز عیان بود. رژیم شاه با دولت غاصب اسرائیل در حوزههای نظامی و اطلاعاتی همکاری میکرد. عباسعلی خلعتبری درباره روابط دو دولت و نیز تسلط صهیونیسم بر سیاست خارجه ایران گفته است: «ایران با اسرائیل روابط سیاسی رسمی و حقوقی (دوژوره) ندارد ولی از قریب بیست سال پیش با اسرائیل روابط عملی (دوفاکتو) داشته. اسرائیل در ایران نماینده رسمی ندارد ولی «آژانس یهود» که یک سازمان یهودی جهانی است در تهران یک دفتر برای امور مربوط به یهودیان ایرانی و ایرانیانی که به اسرائیل برای معالجه و کارهای دیگر میرفتند دارد که با وزارت امور خارجه در تماس بوده است. تردیدی نیست که دفتر آژانس یهود در تهران فعالیتهای دیگری نیز دارد که بهطور غیررسمی و سرّی انجام میداد. حافظ منافع ایران در اسرائیل دولت سوئیس است که یک دفتر حفاظت منافع ایران در سفارت سوئیس دارد ولی عملاً چون کارهای ایرانیان به زبان فارسی انجام میگیرد، یک مأمور وزارت امور خارجه ایران بهعنوان همکار سفارت از طرف دولت سوئیس به وزارت خارجه اسرائیل معرفی میگردد و در دفتری که به هزینه وزارت امور خارجه اجاره میشود کار میکند. روابط ایران با اسرائیل... تا آنجا که شنیده میشد بیشتر در زمینه اطلاعاتی و نظامی بود.»[22]
اما در دوره وزارت عباسعلی خلعتبری، ایران بیش از هر کشوری به دولت آمریکا وابسته بود و تحت کنترل این کشور قرار داشت. عباسعلی خلعتبری بعد از انتصاب به سمت وزارت امور خارجه، ارتباط نزدیکی با سفارت آمریکا داشت و به شدت از آن سفارت تأثیر میپذیرفت. در همین رابطه، سفارت آمریکا در گزارشی به تاریخ 10 ژوئیه 1974 (19 تیر 1353) تصریح میکند: «در ایران از موقعیت ممتازی برخورداریم و نقش برجستهای در محاسبات سیاست خارجی ایفا میکنیم.»[23] این عبارت نشانگر تسلط آمریکاییها بر تصمیمات وزیر امور خارجه وقت ایران است.
خلعتبری با اعضای سازمان سیا جلسات و مکاتباتی داشت. بهعنوان مثال وی با ریچارد هلمز مراوداتی داشته است. این مراودات در راستای ارائه خدمات به آمریکا بود. ریچارد هلمز مدتی سفیر آمریکا در ایران بود و سپس به ریاست سازمان جاسوسی سیا رسید. خلعتبری در دستنوشتههای خود، ریچارد هلمز را اینطور معرفی کرده است: «او با توجه به سابقهاش و اینکه بعد از خاتمه دوره سفارت باز ارتباط خود را با ایران در رشته بازرگانی و حمل و نقل نگاه داشته است قطعاً دارای مأموریتهایی بود. جای تردید نیست که با سابقهاش در «سیا» اشخاص را خوب میشناخته و با نزدیکی که با شخص کیسینجر داشته در پیشرفت و توسعه روابط ایران و آمریکا سهم بزرگی داشته است.»[24]
سندی از مکاتبه بین ریچارد هلمز و عباسعلی خلعتبری در دست است که در آن پس از اشاره به روند رو به رشد تبادل اطلاعات طبقهبندی شده بین دولتین و توافق دوجانبه بر سر محرمانه بودن این اطلاعات، پیشنهاد مینماید که یک تفاهمنامه دوجانبه را در خصوص تبادل اطلاعات طبقهبندی شده که چه بهطور مستقیم و چه غیر مستقیم بین دو دولت تبادل میگردد، تأیید نماید. در ادامه سند مواد مـختلف ایـن تفاهمنامه تشریح شده و بیان نموده که هرگونه سند، نوشته، نقشه، عکس، طرح، مدل، مشخصات و یا نمونههایی که چه به صورت شفاهی و چه کتبی، یا به صورت انتقال تجهیزات و مصالح بین دو دولت مبادله میگردد، مشمول این تفاهمنامه میشود. همچنین براساس تفاهمنامه مزبور، به هریک از متخصصین امنیتی دولت مقابل اجازه داده شده به قلمرو کشور طرف مقابل سفرکرده تا با مقامات امنیتی آن در مورد روشها و تسهیلات لازم جهت حراست از اطلاعات طبقهبندی شده تبادل نظر به عمل آورد.
در بخش ضمیمه سند اقدامات و روشهای کلی امنیتی در مورد حراست از موارد فوق تشریح شده است. این تفاهمنامه، در واقع سند بردگی ایران برای آمریکا بود. خلعتبری طی این توافق، تمامی اطلاعات کشور را در اختیار آمریکاییها گذاشت و گام محکمی در راستای وابسته کردن ایران برداشت. تاریخ این سند، 28 مه 1974 (7 خرداد 1353) است.
در ابتدای این تفاهمنامه آمده است: «مفتخراً در اینجا به روند رو به رشد تبادل اطلاعات طبقهبندی شده بین دولتین ما اشاره مینماید. همانگونه که در روابط دیپلماتیک معمول است، این اطلاعات بهطور محرمانه مبادله گردیده و توافق بر این است که محرمانه بودن آنها حتماً رعایت گردد. این اصل در زمینه قوانین و مقررات داخلی در حراست از اسرار نظامی و دولتی منعکس و در بسیاری از قراردادهای دو و یا چند جانبه نیز گنجانده شده است. بنا به اعتقاد دولت آمریکا اطلاع از اصول حاکم بر تبادل این اخبار بسیار شایسته است، تا تبادل اینگونه اطلاعات بین دو دولت با سهولت بیشتری انجام گیرد.»[25]
ریچارد هلمز که از طرف سیا مسئول امضای این قرارداد بود، ذیل این تفاهمنامه نوشته است: «اینجانب افتخار دارد که تأیید یک تفاهمنامه دوجانبه را در رابطه با تبادل اطلاعات طبقهبندی شده که چه بهطور مستقیم و چه بهطور غیرمستقیم بین دو دولت ما صورت میگیرد، پیشنهاد نماید، به این ترتیب که دریافت کنندگان اطلاعات مزبور: الف) بدون تأیید دولت مربوطه، اطلاعات را در اختیار دولت ثالثی قرار نخواهند داد؛ ب) تلاش خواهند کرد تا اطلاعات دریافتی را طبق طبقهبندی دولت منتشرکننده تحت حفاظت خویش قرار دهند؛ ج) این اطلاعات را برای مقصود دیگری جز آنچه که بیان شده به کار نبرند؛ و د) به حقوقی خاص مانند حق ثبت، حق طبع و نشر و تبادل اسرار که در این اطلاعات گنجانده شده، احترام بگذارند.
به منظور تصریح این قرارداد باید گفته شود که منظور و مقصود از این اطلاعات، هرگونه سند، نوشته، نقشه، عکس، طرح، مدل، مشخصات و یا طرح و نمونههایی است که چه به صورت شفاهی یا بصری، یا کتبی و یا به صورت انتقال تجهیزات و مصالح بین دو دولت مبادله میگردد. این اصول در رابطه با دولت آمریکا به اطلاعاتی اطلاق میگردد که توسط همین دولت با طبقهبندیهای خیلی محرمانه (سری) مشخص شده و یا به اطلاعاتی مربوط میشود که توسط دولت شما و براساس همان قرارداد خیلی سری مبادله میشوند، ولی این قرارداد در مورد اطلاعاتی که تبادل آنها به قراردادهای خاصی نیازمند میباشد، کاربردی ندارد.
این تفاهمنامه در مورد تمام اطلاعات مبادله شده بین تمام سازمانها و مقامات معتبر بین دو دولت چه در پایتختهای دو کشور و چه در کنفرانسهای بینالمللی یا نقاط دیگر، کاربرد دارد. و انعقاد هرگونه قرارداد دیگری بین دولت ما و یا سازمانهای تابعه آنها در رابطه با تبادل اینگونه اطلاعات، تا جایی که با محتوای این قرارداد مغایر نباشد، تحت تأثیر این تفاهمنامه واقع نخواهد شد. جزئیات مربوط به کانالهای ارتباطی و کاربرد اصول فوق در نتیجه مذاکرات فنی بین سازمانهای ذیربط دولتین مشخص خواهد گردید.
هریک از دولتین به متخصصین امنیتی دولت مقابل اجازه خواهد داد که هر از چند یک بار به قلمرو آن دولت سفر کرده تا با مقامات امنیتی آن در مورد روشها و تسهیلات لازم جهت حراست از اطلاعات طبقهبندی شده که توسط دولت مقابل در اختیار آن قرار گرفته، تبادل نظر به عمل آورد و تسهیلاتی در اختیار این افراد متخصص قرار خواهد داد تا آنها مشخص نمایند که آیا از این گونه اطلاعات حراست کافی به عمل میآید یا خیر. پس از شناخت این واقعیت که حراست از اطلاعات طبقهبندی شده به خصوص در زمینه تحقیق و توسعه و تولید تجهیزات دفاعی نقش مهمی در امنیت ملی دو کشور دارد، مراحل و روش کلی حراست از این اطلاعات در ضمیمه همین نوشتار درج خواهد شد.»[26]
عباسعلی خلعتبری در ذیل این توافق نوشت: «در اینجا با کمال افتخار اعلام میدارد که دولت شاهنشاهی ایران با پیشنهاد مندرج در یادداشت فوقالذکر و ضمیمه آن موافقت خویش را اعلام مینماید. در رابطه با اطلاعاتی که از سوی دولت ایران ارائه میگردد، اصول و روشهای مطروحه شامل تمام اطلاعات دارای طبقهبندی محرمانه، خیلی محرمانه میباشد، مگر آنکه در مورد اینگونه اطلاعات توافق خاص دیگری به عمل آید... بدین وسیله موافقت مینماید که یادداشت شما و ضمیمه آن و این پاسخ از همین تاریخ به صورت قراردادی بین دو دولت تلقی گردد. با استفاده از این فرصت احترامات بیشائبه خود را تقدیم میدارد. عباسعلی خلعتبری وزیر امور خارجه ایران.»[27]
بدین ترتیب با امضای این تفاهمنامه بهطور رسمی، کلیه اطلاعات اعم از محرمانه و غیرمحرمانه در اختیار دولت آمریکا و سرویس جاسوسی این کشور (سازمان سیا) قرار گرفت و عباسعلی خلعتبری بهعنوان نماینده رژیم پهلوی با قبول مفاد این مقاولهنامه، نقش تعیینکنندهای در هرچه وابستهتر کردن کشور ایران به امپریالیست بزرگ داشت. این تفاهمنامه بالعکس آنچه در متن آن گنجانده شده بود، دو طرفه نبود، بلکه کلیه اطلاعات جمعآوری شده توسط نیروهای امنیتی و انتظامی ایران در مورد کشور جماهیر شوروی و افراد و سازمانهای وابسته به آنها و موارد مهم دیگری که مورد نیاز و کاربرد سازمان جاسوسی سیا بود به آسانی در اختیار آمریکاییان قرار میگرفت ولی از جانب آمریکا اطلاعاتی به ایران منتقل میشد که آن کشور صلاح و منافع خود را در آن میدید!
عباسعلی خلعتبری با وجود اینکه بارها ثابت کرده بود تحت تسلط آمریکاییهاست، اما مأموران این کشور تلاش میکردند به جز او، کانالهای جاسوسی دیگری را نیز در وزارتخانه ایجاد کنند. علاوه بر اینکه مأموران آمریکایی بهطور مرتب با عباسعلی خلعتبری جلسه داشتند، برخی از کارمندان وزارت امور خارجه ایران را نیز اجیر کرده بودند تا به اطلاعات داخلی وزارتخانه دسترسی گستردهتری داشته باشند. در گزارشی از سفارت آمریکا به تاریخ 25 ژوئیه 1976 (7 تیر 1355) با اشاره به ارتباط دستگاه جاسوسی آمریکا با یکی از کارمندان وزارت خارجه ایران به نام رضا قاسمی آمده است: «این کارمند بدون شک بهترین سرپرست مطلع در وزارت امور خارجه است. او نه تنها در مورد کشورهایی که با آنها کار میکند معلوماتی دارد (عراق، عربستان سعودی، کویت، یمن شمالی)، بلکه با وزیر امور خارجه خلعتبری به این کشورها سفر میکند... من به دفعات متعدد بعد از ساعت 6 در ادارهاش با او ملاقات کردم. قاسمی یکی از معدود مقامات وزارت امور خارجه است که گاهگاهی وقتی با او تماس گرفته مـیشود از جـزئیات اطلاعات با تلفن، ما را مطلع میکند. قاسمی به نظر میرسد که در اوایل چهل سالگی باشد. شایع است که او یک مقام ساواک است که در وزارت امور خارجه کار میکند.»[28]
عباسعلی خلعتبری در دوره حضور خود در وزارت امور خارجه کشور، با تصمیمات و اقدامات خود باعث وابستهتر شدن ایران به کشورهای بیگانه به ویژه آمریکا شد. وقتی بعد از سقوط رژیم شاه، خلعتبری بازداشت و محاکمه شد، یکی از موارد اتهامی او همین مسئله بود که وی با تصمیمات خود موجبات وابستگی ایران را به کشورهای بیگانه فراهم کرده است.
عباسعلی خلعتبری، از آغاز خدمت دولتی خود همواره کار دیپلماتیک داشته و بدون در نظر گرفتن منافع کشورش، در راستای امیال امپریالیسم گام برمیداشت. او در سمت دبیرکل سنتو، معاون سیاسی، قائممقام و وزیر خارجه تا توانست به ملت خیانت کرد. او به جای اینکه از اوضاع سیاسی و تحولات جهان با توجه به موقعیت جغرافیایی حساس ایران با بازیهای دیپلماتیک خود به نفع ملت خدمت کند، راه را برای شاه که میخواست ژاندارم آمریکا در منطقه باشد باز کرد، یعنی از تجربیات و دانش خود به زیان ملتی که او را به قدرت رسانده و با مالیات خود تغذیهاش میکرد، سوءاستفاده کرد. وی بارها اعلام کرد: نفت اسلحه سیاسی نیست و از صدور آن به اسرائیل و آفریقای جنوبی حمایت میکرد و بیش از هر وزیر دیگر در برابر طاغوت ابراز عبودیت میکرد تا صندلی فانی خود را چند روزی بیشتر حفظ کند. در دوران خلعتبری بود که ساواک توانست بر مأموران خود در وزارت خارجه و سفارتخانهها دهها تن دیگر را بیفزاید و نورچشمیهای متنفذین در کنسولگریها و سفارتخانههای ایران بهظاهر در خارج تحت عنوان کارمند محلی استخدام شوند و از بیتالمال ملت مستضعف سوءاستفاده کنند.[29]
فرجام عباسعلی خلعتبری
با پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران در 22 بهمن 1357، چند تن از سران رژیم پهلوی همچون ارباب خود محمدرضا شاه، از کشور فرار کردند. اما برخی دیگر از عمّال رژیم توسط نیروهای انتظامی انقلاب و مردم بازداشت و محاکمه شدند. عباسعلی خلعتبری یکی از این افراد بود. تاریخ دقیق دستگیری وی در روزنامهها به دست نیامد. اما موعد محاکمه وی در روز 21 فروردین 1358 بود.
روز سهشنبه 21 فروردین 1358، دادگاه رسیدگی به اتهامات عباسعلی خلعتبری و چند نفر دیگر از مقامات دوره شاه ازجمله ناصر مقدم (رئیس ساواک)، حسن پاکروان (رئیس سابق ساواک و وزیر اطلاعات دولت هویدا)، سناتور محمدعلی علامه وحیدی، غلامرضا نیکپی (شهردار تهران) و... برگزار شد. درباره خلعتبری، او متهم به «فساد در زمین، قیام علیه حاکمیت ملی، عضویت در هیئت حاکمه ضد ملت» بود. البته خلعتبری چندین پرونده فساد مالی هم داشت. روزنامه کیهان در گزارشی، جلسه محاکمه عباسعلی خلعتبری را پوشش داده است. آنچه در پی میآید، بخشی از جلسه دادگاه در رسیدگی به اتهامات عباسعلی خلعتبری است:
«رئیس دادگاه: آقای خلعتبری شما متهم هستید به فساد در زمین، قیام علیه حاکمیت ملی، عضویت در هیئتحاکمه ضد ملت، وزیر خارجه و عضو ارشد آن حکومت. شما شریک جرم آن حکومت بودید که به دست امپریالیستها و اربابان آمریکایی اداره میشد. استخدام عناصر ساواک و سیا در وزارت خارجه و اعزام آنها به خارج برای مراقبت جاسوسی از ایرانیان مقیم خارج. آقای خلعتبری شما از یک خانواده اصیل هستید بنابر این حقایق را بگویید و در مورد کیفرخواست اگر دفاعی دارید بفرمایید.
خلعتبری: در بازجویی که شده صمیمانه و بدون هیچ کم و کسر پاسخ دادم که وزیر امور خارجه در حقیقت کار یک رئیسدفتر روابط خارجی بوده. نه تنها من، بلکه پیش از من و بعد از من وظایفی به عهده آنها گذاشته شده بود؛ به دربار میرفت و کسب تکلیف میکرد و شاه در این مورد تصمیمگیرنده همه کارها و برنامهها بود و قدم به قدم سیاست را خود دنبال میکرد. وجود عناصر ساواک در وزارت خارجه صحیح است. همانطوری که در بالا گفتم با توجه به طبیعت امور خارجه، ساواک همیشه میخواست کار امور خارجه را کنترل کند، زیرا آنها برای حفظ قدرت به وزارت خارجه اهمیت بیشتری میدادند. مدتی وزارت امور خارجه کار کنترل دانشجویان را به عهده گرفت، بعداً شورای هماهنگی برای کارهای دانشجویان تشکیل شد. آقای کاظمیان و یکی هم پرویز خوانساری در این راه تصمیمگیرنده بودند.
سؤال: آیا درست بود که سفیر ایران را در خارج به نام سفیر شاهنشاه آریامهر بخوانند؟
جواب: تمام فرامین برای سفرا بهعنوان سفیر آریامهر صادر میشد.
سؤال: شما یک فراماسونر بودید و اسم شما جزو لیست در آمده، هدف از لژ فراماسونری چیست؟
جواب: من شرکت داشتم. من در فرانسه در لژ بزرگ ملی فرانسه وارد شدم. البته ۲۵ سال پیش. لژ فراماسونری شهرتی را که در فرانسه دارد در ایران ندارد. چون انقلاب کبیر فرانسه به دست فراماسونرهای فرانسه صورت گرفت. من در ایران فعالیتی نداشتم.
سؤال: شاه عضو لژ نبود؟
جواب: نه.
سؤال: از جریان آتش زدن کریمپور شیرازی به دست شاه چه میدانید؟
جواب: من تا به حال چنین چیزی نشنیدهام.
سؤال: در جریان انعقاد قرارداد دفع زبالههای اتمی جز شما چه کسی دخالت داشت؟
جواب: من خبر نداشتم، اطلاع داشتم که یک سال پیش قرارداد بسته شده. علیاکبر اعتماد دخالت داشت.
سؤال: سیا از چه مسیری با وزارت خارجه رابطه برقرار میکند؟
جواب: مخفی است، اشخاصی بودند که سیا با آنها تماس میگرفت.
سؤال: نقش آمریکا در تعیین وزارت امور خارجه چه بود؟
جواب: نقش رسمی نداشت.
سؤال: شاه به فکر خودش بود یا ایران یا آمریکا؟
جواب: به فکر منافع خودش با همکاری آمریکا.
سؤال: از جنایتهای شاه بگویید.
جواب: بلی شاه خیانت میکرد، او چند نفر را به دست خود کشته است. یکی همان کشتن بختیار در عراق بود، دیگری هم موضوع زندانیان سیاسی بود که به آن صورت کشته میشدند. خود من و خیلی از اشخاص از این موضوع اطلاع نداشتیم. وقتی که این جریانات در روزنامههای خارج منتشر میشد من با خبر میشدم.»[30]
در ادامهی گزارشِ روزنامهنگار کیهان آمده است: «خلعتبری در بین سخنان خود چندین بار به اشتباهات گذشتهاش اذعان کرد و قبول کرد که نباید از شاه جنایتکار پیروی میکرد. چندین بار تصریح کرد: اشتباه کردم و انسان جایزالخطاست. و مطالبی که از جانب دادگاه عنوان میشود تأیید میکنم.»[31]
روزنامه اطلاعات هم در گزارشی، بخشی از جلسه رسیدگی به اتهامات عباسعلی خلعتبری در شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست آیتالله صادق خلخالی را پوشش داد. این روزنامه نوشت:
«ساواکی به جای دیپلمات
شعبه سوم دادگاه انقلابی مأمور رسیدگی به پرونده اتهامی عباسعلی خلعتبری وزیر اسبق امور خارجه بود. کیفر خواست علیه خلعتبری، گذشته از آنکه او را مفسد فیالارض و محارب با خدا دانسته بود وی را متهم به انتخاب سفرا و کنسولهای شناخته شده ساواک در بسیاری از کشورهای خارجی و واسطگی خریدهای غیرقانونی و کمرشکن از کشورهای خارجی نمود. خلعتبری در دفاع از خود گفت من بهعنوان وزیر امور خارجه، مأموران ساواک را به خارج نمیفرستادم. ساواک ما را مجبور میکرد که منتخبین ساواک را بفرستیم. شاه هم دستور داده بود ساواک دولتی است در داخل دولت. در مورد خرید و معاملات باید بگویم فقط با اجازه شخص شاه خرید از کشورهای دیگر ممکن بود و من رأساً کاری نکردم. رئیس گفت: تو که تمامی این چیزها را میدانستی چرا وزیر امور خارجهاش بودی؟ خلعتبری جواب داد: من 5 سال پیش استعفا کردم اما استعفای مرا نپذیرفت. خلعتبری آنگاه به تفصیل از خود دفاع کرد و دادگاه پس از شنیدن دفاعیات او وارد شور شد.»[32]
در نهایت عباسعلی خلعتبری که از سال 1350 تا سال 1357 به مدت هفت سال وزیر امور خارجه محمدرضا پهلوی بود و در بسیاری از تصمیمات وی نقش داشت، سحرگاه روز 22 فروردین 1358 به جوخه اعدام سپرده شد.
جمعبندی
هر چند امثال عباسعلی خلعتبری در اتخاذ و اجرای دستورات و تصمیمات محمدرضا شاه نقش مهمی داشتند، اما باید به این نکته توجه کرد که مسئول اصلی وابستگی ایران به دول بیگانه، شخص محمدرضا پهلوی بود، ولی هیچگاه در هیچ دوره تاریخی پیش و پس؛ هیچ کس نمیتواند برای اطاعت در خیانت به یک ملت و جنایت علیه یک کشور، به صرف مأمور بودن و معذور بودن، اقدام نماید. آن که دستور میدهد و آن کسی که دستور را اجرا میکند هر دو در مقابل اعمال خویش مسئولند و باید پاسخگو باشند. عباسعلی خلعتبری غلام حلقه به گوش بیگانگان و شاه بود و از این نظر اعمال او هیچ توجیهی در هیچ محکمهای ندارد و سزای اعمالش با چنین بهانهها قابل تبدیل و تغییر نبود و برای امثال او تا پایان تاریخ چنین خواهد بود.
پینوشتها:
[1]. محمد رضا پهلوی ( قسمت ششم) بخش دوم، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[2]. یادداشتهای وزیر امور خارجه (عباسعلی خلعتبری)، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره 21، تابستان 1387، ص 107.
[3]. همانجا.
[4]. همانجا.
[5]. اسناد لانه جاسوسی، جلد 8، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، 1386، ص 447.
[6]. رجال عصر پهلوی، منوچهر آزمون به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، 1382، ص 314.
[7]. اسناد فراماسونری در ایران، جلد 1، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، 1380، ص 318.
[8]. جعفر شریف امامی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، 1385، ص 439.
[9]. همان، ص 431.
10. همان، ص 432.
[11]. عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ 28، 1388، ص 461.
[12]. همان، جلد اول، همان، ص 473.
[13]. محمد رضا پهلوی ( قسمت ششم) بخش دوم، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[14]. اصغر جعفری ولدانی، «نقش قدرتهای بزرگ در تحدید مرزهای ایران و عراق»، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، سال چهاردهم، ش 56، پائیز 1392، ص 84 و 85.
[15]. هدایتالله بهبودی و حسن فراهانی، روزشمار تاریخ معاصر ایران، جلد 2، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، 1385، ص 358.
[16]. اسناد لانه جاسوسی، جلد 8، همان، ص 447.
[17]. ناگفتههای جنگ ظفار، منتشر شده در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 29 آذر 1399. لینک: https://psri.ir/?id=fdq0fc9g
[18]. عبدالرضا هوشنگ مهدی، تاریخ روابط خارجی ایران از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی، نشر مؤلف، چاپ اول، 1368، ص 273.
[19]. ناگفتههای جنگ ظفار، همان.
[20]. همان.
[21]. یادداشتهای وزیر امور خارجه (عباسعلی خلعتبری)، همان، ص 108.
[22]. همان، ص 112.
[23]. اسناد لانه جاسوسی، ج 1، همان، ص 391.
[24]. یادداشتهای وزیر امور خارجه (عباسعلی خلعتبری)، همان، ص 121.
[25]. اسناد لانه جاسوسی، ج 6، همان، ص 729.
[26]. اسناد لانه جاسوسی، همان، ص 729 و 730.
[27]. همان، ص 731.
[28]. همان، ص 412.
[29]. روزنامه اطلاعات، چهارشنبه 22 فروردین 1358، شماره 10827، ص 2.
[30]. روزنامه کیهان، چهارشنبه، 22 فروردین 1358، شماره 10680، ص 2.
[31]. همانجا.
[32]. روزنامه اطلاعات، چهارشنبه 22 فروردین 1358، شماره 10827، ص 2.
گزارش ساواک در خصوص وزرای کابینه و وابسته بودن آنها به آمریکا (ص 1)
گزارش ساواک در خصوص وزرای کابینه و وابسته بودن آنها به آمریکا (ص 2)
گزارش ساواک در خصوص وزرای کابینه و وابسته بودن آنها به آمریکا (ص 3)
گزارش ساواک در خصوص وزرای کابینه و وابسته بودن آنها به آمریکا (ص 4)
عباسعلی خلعتبری
عباسعلی خلعتبری
شاه، هویدا و خلعتبری در مراسم رسمی
عباسعلی خلعتبری همراه چند تن از اعضای لژ فراماسونری
هویدا و خلعتبری
هویدا نخست وزیر ایران، هالوک بایولکن و خلعتبری وزرای خارجه ایران و ترکیه در اجلاس سنتو
مارسل ناویل رئیس اتحادیه بینالمللی صلیب سرخ جهانی (سمت) در دیدار با عباس خلعتبری وزیر امور خارجه ایران- اردیبهشت 1351
از راست: احمد میرفندرسکی، عباسعلی خلعتبری و اردشیر زاهدی
اقبال و خلعتبری
اقبال و خلعتبری
منوچهر اقبال و عباسعلی خلعتبری
خلعتبری وزیر امور خارجه