ابزار و روشهای شکنجه در ساواک- زندان انفرادی
27 ارديبهشت 1403
«انفرادی، سلولی است کوچک برای نگهداری زندانی تا به دور از انسانها و تعلقات خاطرش، برای جرمی که مرتکب شده تنبیه گردد.
اینکه زندان انفرادی از کجا و در کجا ابداع گردیده و فکر اولیه آن مربوط به چه کسی است، روشن نیست؛ اینقدر دانسته است که زندان انفرادی در فیلادلفیای آمریکا در سال ۱۷۹۰ م[1169ش] به پیشنهاد بنیامین فرانکلین برقرار شد و کلیساها آن را بهترین شیوه اجرای مجازات پنداشتند؛ چرا که اعتقاد بر این بود که تنهایی، انسان را به تفکر و اندیشه وا میدارد و موجب تنبیه و آگاهی فرد میشود و برای تزکیه نفس، مفید خواهد بود.
زندان انفرادی، همواره طرفداران و مخالفانی داشته است. طرفداران آن معتقد بودهاند که تنهایی منجر به تفکر و فراهم آمدن موجبات پشیمانی فرد میشود و از تأثیر سوء اخلاقی دیگر زندانیان بر فرد جلوگیری میکند، اما در مقابل، خطر ابتلا به جنون و غلبه یأس و ناامیدی در روحیه زندانی و خودکشی را در پی خواهد داشت. از اینرو نگهداری زندانیان در سلولهای انفرادی را تنها در کوتاه مدت و در مراحل اولیه بازداشت تا تکمیل تحقیقات، مناسب دانستهاند. با این حال کمیته حقوق بشر سازمان ملل، حبس انفرادی طولانی مدت را نقضِ ممنوعیت شکنجه و رفتاری غیرانسانی دانسته است و دولتها برابر اصل هفتم اصول اساسی رفتار با زندانیان که در قطعنامه مورخ ۱۴ دسامبر ۱۹۹۰[23 آذر 1369] مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسیده، باید اقداماتی جهت لغو حبس انفرادی ـ بهعنوان مجازات یا محدودیت اعمال آن ـ انجام دهند.
در ایران نیز همانند دیگر کشورها، حبس مجرد یا زندان انفرادی از قدیمالایام مرسوم بوده است؛ اما از پیشینه دقیق آن اطلاع چندانی در دست نیست. در اواخر حکومت پهلوی، سه نوع حبس در قانون برای مجرمان پیشبینی شده که عبارت بود از حبس با اعمال شاقه، حبس مجرد و حبس تأدیبی.
بهموجب تصریح ماده ۱۲ قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴، مدت حبس مجرد از دو تا ده سال و برای مرتکبان جرایمی از نوع جنایت در نظر گرفته شده بود. محکوم به حبس مجرد میبایست تمام مدت محکومیت خود را در یک سلول کوچک بهطور انفرادی سپری میکرد. ولی در قانون «مجازاتِ مُقْدِمین علیه امنیت و استقلال مملکتی»، مصوب ۲۲ خرداد ۱۳۱۰ محکومین به حبس مجرد، دستهبندی شدند و براساس مواد این قانون، مرتکبین هر یک از جرمها به حبس مجرد از سه تا ده سال محکوم میشدند.
بعدها در آییننامهای که برای زندانهای کشور نوشته شد، در تقسیمبندی زندانها، از زندان انفرادی خبری نبود ولی در مورد تنبیه زندانیان به زندان انفرادی اشاره شده بود.
در بند ۶ ماده ۱۵۱ آییننامه سال ۱۳۵۴ زندانها، بیان شده بود که شورای انضباطی پس از رسیدگی و ثبوت تقصیر بر حسب اهمیت تخلف نوع و میزان تنبیه زندانی را تعیین میکرد. از اینرو «زندان انفرادی از یک روز تا پانزده روز با تأیید و حذف مزایای اعطا شده به زندانی»، قابل اعمال بود.
شکل و ساختار ظاهری زندانهای انفرادی تقریباً یکسان است. سلولهای انفرادی بعضاً شامل یک توالت و دستشویی و یک تخت و پنجرهای نزدیک به سقف بود که امکان مشاهده بیرون از سلول برای فرد امکانپذیر نبود. در سلولهای فاقد تخت، زندانی بناچار روی زمین میخوابید و خود را در بالاپوش زبر و خشن میپیچید.
زندانهای انفرادی در ایران، در هر دوره شکلی متفاوت داشته و در گذر زمان، دچار تغییراتی شده است، اما با این حال طرز اجرای حبس مجرد در دوره پهلوی از طرف مقامات صلاحیتدار تعیین نشده بود و معلوم نبود محلی که محکوم بایستی در انفرادی زندانی گردد، وسعت و فضایش چقدر و محل آن کجا باشد.
در زندان موقت شهربانی، اتاقهای زندان که توسط سوئدیها ساخته شده بود، نسبتاً اصولیتر بود و مقداری هوا و روشنایی داشت؛ اما سلولهای انفرادی قزلقلعه در اندازه ۲ متر در ۲ متر ساخته شده بود که مقداری از فضای آن نیز توسط سکویی از سنگ و آجر اشغال شده بود و تنها ۶ متر مکعب فضا برای زندانی باقی میماند و تنها روزنهای که هوای آزاد از آن به داخل سلول راه مییافت، پنجرهای بود به ابعاد نیم متر در نیم متر که با کرکرهای ثابت و میلههای آهنی پهن پوشیده شده بود و امکان دیدن از داخل یا خارج آن وجود نداشت.
درِ این سلولها که عموماً با چفتوبست سنگینی باز و بسته میشد، از فولاد یکپارچه به ضخامت ۲ سانتیمتر ساخته شده بود و در هر بار باز و بسته شدن صدایی شبیه به انفجار در زندان طنینانداز میشد و با آن که بلافاصله بدون هیچ پژواکی خاموش میشد روی اعصاب زندانی تأثیر بدی میگذاشت. فضای داخلی سلول را یک چهاردیواری گچی و بدون طاقچه تشکیل میداد و درِ سبز رنگ آهنی، تصور هرگونه رابطه با بیرون را قطع میکرد. روی در سوراخ کوچکی به شکل دایره وجود داشت که ورقه گردی از آهن به رنگ سبز بر بالای آن پیچ شده بود که فقط از بیرون امکان حرکت دادن آن وجود داشت که نگهبان زندان آن را کنار میزد و وضعیت زندانی را بررسی میکرد.
در زیرزمین شهربانی انباری بود که به دستور رضاشاه به سلولهای انفرادی تبدیل شده بود و هیچ روزنه و دریچهای به بیرون نداشت و زندانیها فقط هنگام استفاده از دستشویی متوجه روشن یا تاریک بودن هوا میشدند. تنها راه ارتباط با فضای آزاد، هواکشی بود که به اصرار زندانیان گاهی اوقات آن را روشن میکردند. ابعاد این سلولها 25/1 متر در ۲ متر بود.
تنها راه ارتباطی زندانیان با یکدیگر ضربات مشتی بود که به دیوارهای سلولها وارد میکردند و از این طریق از حال یکدیگر خبردار میشدند. اغلب سلولهای انفرادی، فاقد کمترین امکانات بود؛ با دیوارهای نمناک، هوایی خفه و تاریک که گاه از وجود چراغ هم بیبهره بود و روشنایی آن بهوسیله لامپ کم نوری که در کل بند روشن بود و از پنجره کوچک سلول به درون انفرادی میتابید، تأمین میشد. همانگونه که در صدر این مقاله، گفته شد، در برخی زندانهای انفرادی، توالت هم درون سلول بود. در اوین، بوی توالت به بوی تعفن سلول اضافه میشد و گاهی این زندان انفرادی آنچنان روی زندانیها تأثیر میگذاشت که آنان به اختلالات روانی مبتلا میشدند.
سلولها در زمستانها سرد و در تابستانها گرم بودند و زندانیانِ محبوس در این سلولها از امکانات ناچیزی برخوردار بودند. تنها وسایل موجود، عبارت بود از یک لیوان و یک قاشق و یک کاسه پلاستیکی و در کف سلول اغلب یک گلیم و یک پتو که به علت آغشته شدن به خاک و روغن بسیار سفت شده بود، قرار داشت. زندانیان این سلولها افزون بر این محرومیتها معمولاً اجازه حمام کردن هم نمییافتند.
هیچ وسیلهای در سلول وجود نداشت که بتوان با آن سرگرم شد. و زندانی برای پر کردن ساعات خود، مجبور به راه رفتن بود و گاه، چنان بر زندانی سخت میگرفتند که عرصه بر او تنگ میآمد.
بهجز قرار دادن زندانی در سلول انفرادی، گاه مجازاتهای اضافی دیگری هم در کار بود؛ مثل ممنوعیت ملاقات، محرومیت از خوردن غذای شخصی، منع استعمال دخانیات و نوشیدن چای، محرومیت از پوشیدن لباس شخصی و پوشاندن روزنههای سلول جهت جلوگیری از ورود هوا و نور آفتاب.
با آنکه نگهداری زندانی در سلول انفرادی، خود نوعی مجازات به شمار میآمد، اما علاوه بر آن با کاستن از امکانات لازم زندگی در محیط کوچک زندان انفرادی، بر سختگیری به زندانیان میافزودند. مثلاً گاه زندانی را کاملاً عریان کرده و در یک سلولِ بهشدت مرطوب، بدون زیرانداز، نگهداری میکردند و چنانچه میفهمیدند زندانی برای خوابیدن از کفشهای خود استفاده میکند، آنها را نیز از زندانی میگرفتند.
بر اساس گفتههای زندانیان سیاسی در اواخر دوره پهلوی دوم، گاه به دلیل کمبود جا، در هر سلول انفرادی چند نفر را نگهداری میکردند که این اقدام به اذیت و آزار زندانیان میافزود، بهطوریکه بهمحض باز شدن در سلول نفس عمیقی میکشیدند و از زندانبان خواهش میکردند تا فرصت بیشتری برای نفس کشیدن به آنها دهد. در چنین شرایطی، زندانیان مجبور به کنار آمدن با شرایط زندان بودند.
برای زندانیان انفرادی، حفظ روحیه و دوام آوردن در شرایط سخت زندان بسیار با اهمیت بود؛ چرا که سلول کوچک و بدون هرگونه همدمی، آدمی را به ورطه جنون میافکند. زندانی پس از چند روز تحمل انفرادی و تنهایی، به دلیل قطع ارتباط با سایر انسانها، دچار افکار و خیالات منفی شده، حالتی شبیه به افسردگی پیدا میکرد. در این شرایط زندانی جز گریستنِ بیاراده، راهی دیگر نمییافت. از این لحاظ زندان انفرادی، دشوارترین جنبه زندگی در زندان بود؛ زیرا فقط ذهن و فکر خود شخص در آنجا وجود داشت که بهتدریج میتوانست او را به بازی بگیرد و مرز بین واقعیت و رؤیا را در هم شکند. بهمرور زمان همه چیز زیر سؤال میرفت: «آیا تصمیم درستی گرفتم؟ آیا فداکاری من ارزش آن را داشت؟» در تنهایی راه گریزی از این سؤالات مکرر وجود نداشت و تنها رمز بقا در برابر محرومیتها داشتن روحیه قوی و اعتقادات استوار بود. زندانی در آن شرایط به پیشینه خود میاندیشید و به بررسی رفتارهای گذشتهاش میپرداخت. کمکم باگذشت زمان و با فشار زندگی در زندان انفرادی، زندانیها به فکر فرو میرفتند و جنبههای دیگری از روحیات آنان، مانند دورویی و تظاهر، در اثر این فشارها متجلی میشد.
محدودیتهای زندان انفرادی، روحیه زندانی را تحت تأثیر قرار میداد و در چنین وضعی، اعتقادات راسخ به کمک زندانی میآمد و او را از تنهایی و فشار بیش از حد، نجات میداد.»[1]
پینوشت:
[1] . دانشنامه زندان سیاسی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 136 تا 138. با ویراستاری و جابجایی و تنظیم مطالب و اندکی تلخیص.
آیتالله سید محمود طالقانی بارها در زندان انفرادی حبس شده بود
سلولهای زندان انفرادی
شهید حاج مهدی عراقی مدتها در زندان انفرادی به سر برد
استاد مرحوم محمدحسن خاکساران بارها طعم تلخ زندان انفرادی را تجربه کرد