سرودهای پس از دستگیری امام خمینی(ره) در پانزده خرداد1342-(3)
مظهر عشق حسینی، آیتالله خمینی
تاریخ انتشار: 27 شهريور 1397
در سال 1341 و ابتداى سال 1342 هر چه اقدامات رژیم پهلوى علیه دین و مردم گستردهتر و علنىتر مىشد، حضرت امام خمینى (ره) نیز با صراحت بیشتر به افشاگرى پشت پرده رژیم مىپرداختند. عصر روز سیزدهم خرداد 1342 در مدرسه فیضیه قم و بر فراز منبر امام صادق(ع) سخنانى عاشورایى بر لبهاى مبارک حضرتش نقش بست که آن روز را که روز عاشورا بود، به عاشورایى دیگر مبدل ساخت:
«اگر بنىامیه و دستگاه یزیدبن معاویه تنها با حسین (ع) سر جنگ داشتند، آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانى چه بود که در روز عاشورا با زنهاى بىپناه و اطفال بیگناه مرتکب شدند... آنها با اساس سروکار داشتند، بنىهاشم را نمىخواستند... همین فکر در ایران [وجود ]داشت. اینها با بچههاى شانزده ـ هفده ساله ما چه کارداشتند؟ سید شانزده ـ هفده ساله [شهید سیدیونس رودبارى] به شاه چه کرده بود؟... اینها با اساس مخالفند ... اسرائیل نمىخواهد در این مملکت دانشمند باشد، اسرائیل نمىخواهد در این مملکت قرآن باشد...» (صحیفه امام، جلد اول، صفحه 243 تا 248)
در چهاردهم خرداد دستگیرى گسترده روحانیون در تهران و شهرستانها آغاز شد و در ساعت سه بامداد روز پانزدهم، کماندوها و چتربازها در قم حضرت امام (ره) را دستگیر کردند و عاشورایى دیگر جلوه کرد... این شعر که در مدح امام است و اشاره به دستگیری و زندان رفتن آن حضرت دارد، در روزهاى پایانى شهریور ماه 1342 در بازار مشهد شبانه به داخل مغازهها انداخته شد و یک نسخه آن هم به دست ساواک رسید؛ و اینک برگ و سندی از تاریخ است.
عاشق حق هر که شد باکى[باک] از این [و] آن ندارد
زآنکه در دل آرزوئى[آرزو] جز دیدن جانان ندارد
قدرتى باشد به قلب حق پرستان حقیقى کان چنان حسن شجاعت رستم دستان ندارد
مظهر عشق حسینى آیتاللّه خمینى آنکه در میدان قدرش شیر نر جولان ندارد
عشق جانان را چنین تعلیم فرمودى به عالم راهپیماى حقیقت باک از زندان ندارد
عاشق رخسار او از جان به میدان وصالش باک از تیر و سنان [و] نیزه و پیکان ندارد
علم و ایمان نزد اهلش دارد ارزش بىنهایت چون خبر سبزى فروش از گوهر غلطان ندارد
حامى اسلام و پرچمدار اقلیم تشیع آنکه در دل مقصدى جز یارى قرآن ندارد
انبیا را افتخارى اولیاء را آبروئى گر کسى باور نکرد این حرف را ایمان ندارد
شد هزاران جان به قربانش به گاه عشق بازى زآنکه در میدان عشق حق دریغ از جان ندارد
گرچه هر یک از مراجع مهر تابانند اکنون آسمان شرع چون او نیّرى تابان ندارد
مؤمن و فاجر همه شادند در آزادى او با چه کس گوئیم خود جز سینهسوزان ندارد
آن چنان بگرفته از رویش جهان را نور ایمان گوئیا نزدش ضیا خورشید نورافشان ندارد
آبروى صفحه تاریخ شد این مرد نحوى محو این تاریخ از لوح امر امکان ندارد
تعداد مشاهده: 7529