امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: حکمت و زیرکی برای هرکس آشکار گردد عبرت را می‌شناسد و هرکس عبرت را بشناسد چنانست که در میان پیشینیان زندگانی کرده باشد. قصارالحکم، 31-5، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش. *** تاریخ باید سرمشق ما باشد. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 7، ص 67.

مقالات با درج سند

بررسی آغاز و پایان دولت دکتر علی امینی


تاریخ انتشار: 09 آذر 1401


مقدمه

دکتر علی امینی در نتیجه حمایت‌های قاطعانه آمریکا و فشارهای همه جانبه داخلی و خارجی به محمدرضا شاه پهلوی در تاریخ 16 اردیبهشت 1340 به قدرت رسید. دوران صدارت وی از پر هیاهوترین مقاطع تاریخ سلطنت پهلوی است. از مهم‌ترین اتفاقات دوره نخست وزیری علی امینی می‌توان به انحلال مجلسین شورای ملی و سنا، بازداشت تنی چند از سران لشکری و سیاسی کشور به جرم مفاسد اقتصادی و مهم‌تر از همه اجرای برنامه اصلاحات ارضی به دستور آمریکا اشاره کرد. این دولت هم در عرصه خارجی و هم در محافل داخلی به دولت اصلاحات معروف شد. اصلاحات ارضی و اقتصادی که دولت علی امینی سعی در اجرای آن‌ها داشت حاصل دکترین رئیس جمهور دموکرات آمریکا، جان اف کندی بود. به گفته مقامات وقت آمریکا هدف اصلی از اجرای این اصلاحات مخصوصاً اصلاحات ارضی مقابله با جنبش‌های دهقانی احتمالی بود که در صورت عدم انجام اصلاحات، احتمال سقوط حکومت پهلوی دور از ذهن نبود. دوران نخست وزیری علی امینی 14 ماه و 10 روز به طول انجامید و سرانجام در مرداد ماه 1341 پایان یافت. مهم‌ترین دستاورد اصلاحات دولت امینی از بین رفتن کشاورزی در کشور و وابستگی بیشتر به آمریکا بوده است. سفر شاه در فروردین سال 1341 به ایالات متحده آمریکا را می‌توان دلیل اصلی استعفای علی امینی دانست. در این سفر شاه با کندی توافق کرد که در صورت عدم حمایت از علی امینی، اجرای کلیه اصلاحات مدنظر دولت آمریکا را بر عهده بگیرد. پس از این سفر دولت امینی با چالش‌های مختلف داخلی و خارجی از جمله عدم تحقق وام درخواستی از آمریکا روبرو شد. سرانجام در ظاهر امینی به دلیل اختلاف بر سر بودجه نظامی ‌با شاه و در حقیقت به دلیل قطع حمایت آمریکا مجبور به استعفا شد. در نوشتار حاضر سعی بر آن است که نقش آمریکا در روی کار آمدن دولت علی امینی، اقدامات او در طول دوره نخست وزیری و همچنین عواملی که موجب پایان یافتن دولت وی شد، مورد مداقه قرار گیرد. همچنین به دلیل اهمیت خاص اصلاحات ارضی و تأثیر انکار ناپذیر آن در آینده اقتصادی، اجتماعی ایران به صورت مبسوطتری این مسئله مورد بررسی قرار گرفته است.

 

نقش آمریکا در روی کار آمدن دکتر علی امینی

پیروزی حرکت‌های انقلابی و رادیکال مانند انقلاب کوبا در سال 1337، حرکت استقلال طلبانه در هند در سال 1326 و به قدرت رسیدن افسران آزاد در مصر به رهبری جمال عبدالناصر در سال 1330، پیروزی انقلاب الجزایر و کودتای عبدالکریم قاسم در عراق و رشد روز افزون جنبش‌های استقلال طلب و رشد آگاهی نسبی سیاسی و ضد امپریالیستی، سردمداران آمریکایی را متوجه این امر کرد که به شیوه‌های پیشین و تنها اتکا به مسلح کردن دیکتاتوری‌های وابسته، قادر به تضمین منافع استراتژیک خود نخواهد بود. به ویژه آن که در اکثر این حرکت‌ها، دهقانان و روستانشینان ستون‌های انقلاب بودند.[1]

در ایران که در آن زمان مهم‌ترین پایگاه آمریکا در منطقه بود، فقر، بیکاری، مفاسد اقتصادی، بی عدالتی در اوج خود بود به طوری که طبق گزارش سازمان سیا در سال 1338 /1958: اگر شاه برنامه اصلاحات را آغاز نکند ظرف یکی دو سال سقوط خواهد کرد.[2]

در این باره کندی رئیس جمهور وقت آمریکا دکترین تازه‌ای برای مواجهه با بحران در کشورهای در حال توسعه ارائه داد که کانون اصلی برنامه وی طرح: «اتحاد برای پیشرفت» عنوان گرفت و شروع آن از کشورهای آمریکای لاتین بود و ایران نیز در فهرست کشورهایی قرار داشته که باید اصلاحات مورد نظر آمریکا را اجرا می‌کرد.[3] وی در این راستا پیامی ‌به کنگره آمریکا در تاریخ 25 می‌1961 (1340) داد که بخشی از آن در ادامه می‌آید: «اگر ما به مشکلات ملت‌ها از نقطه نظر نظامی ‌توجه کنیم مرتکب اشتباه بزرگی خواهیم شد زیرا اسلحه و قشون نمی‌تواند به رژیم‌هایی که نمی‌توانند یا نمی‌خواهند اصلاحات اجتماعی کنند و اقتصاد خود را توسعه دهند، ثبات و استواری بخشد.»[4] از طرفی طرفداری محمدرضا پهلوی از جمهوری خواهان و نیکسون در انتخابات آبان 1339 در امریکا، باعث بی اعتمادی کندی، رئیس‌جمهور جوان و جدید ایالات‌متحده به او شده بود. از این رو شاه به دنبال راهی بود تا اشتباه خود را با رفع دلخوری از دموکرات‌ها جبران کند. اردشیر زاهدی، داماد شاه (شوهر اول شهناز پهلوی و عامل آمریکایی‌ها) که آن موقع سفیرکبیر ایران در امریکا بود، در دو دیدار با کندی، پیام‌های شاه را به او رسانده بود. این بدان معنا بود که شاه برای جبران مافات، هیچ مانعی در راه طرح‌های واشنگتن ایجاد نخواهد کرد و صرفاً انتظار می‌کشد کاخ سفید برنامه کار او را «دیکته» کند. نخستین دستوری که پس از ملاقات‌های زاهدی با کندی، جانسون و دین راسک به شاه رسید انحلال مجلس بیستم، ایجاد فضای باز سیاسی، و انتخاب یک نخست‌وزیر لیبرال بود. همه می‌دانستند که تنها علی امینی از نظر امریکایی‌ها واجد چنین شرایطی است.[5]

درباره علل انتخاب دکتر علی امینی توسط آمریکا ابتدا لازم است، مکانیسم عمل کشورهای سطله‌گر در کشورهای تحت سلطه توضیح داده شود: تجربه تحولات چهار دهه اخیر در کشورهای تحت سلطه و بررسی تاریخچه عملیات سرویس‌های اطلاعاتی معظم جهان نشان می‌دهد که آمریکا، انگلیس و شوروی هیچ‌گاه در کشورهای تحت سلطه خویش محاسبات خود را بر یک عامل مبتنی نساخته و همواره کوشیده‌اند که علی رغم رژیم دست نشانده حاکم با ملحوظ داشتن احتمالات گوناگون، آلترناتیوهای گوناگونی را پرورش دهند. این مهره‌های موازی و جایگزین، توسط سرویس اطلاعاتی قدرت سلطه‌گر تقویت می‌شوند و زمینه‌های معینی برای رشد آن‌ها فراهم می‌گردد تا در شرایط ضروری بتوانند نقش مناسب را ایفا کنند. در صورت تمرد مهره حاکم و یا از میان رفتن زمینه‌های اجتماعی حکومت و یا عدم صلاحیت در ادامه حکومت، قدرت سلطه‌گر مناسبت‌‌ترین آلترناتیو را جایگزین می‌کند و یا از فشار این نیروهای موازی برای تعدیل و اصلاح مهره حاکم بهره می‌جوید. پس از این توضیح و با مرور سرگذشت علی امینی پی می‌بریم: او در دوران تصدی سفارت ایران در آمریکا بیش از پیش به آمریکایی‌ها نزدیک شد و با کندی که سناتور بود و شانس زیادی برای ریاست جمهوری آمریکا داشت، طرح دوستی ریخت وی در طی دوران سفارت خود در آمریکا توانست ارتباطات وسیع و عمیق‌تری با محافل قدرتمند این کشور برقرار کند و حمایت کامل این محافل را به خود جلب نماید.[6]

در واقع امینی که به هنگام سفارت در واشنگتن توانسته بود اعتماد وزارت کشور و مردان حکومت‌مدار آن روز را جلب کند؛ همچنین در سال 1333 در مقام رئیس هیات ایرانی در مذاکره با شرکت‌های نفتی، نشان داده بود که توانایی اتخاذ تصمیمات غیرمتعارف را دارد. از طرفی به دلیل ارتباطات با رهبران جبهه ملی و مقبولیت نسبی در میان آن‌ها، بهترین گزینه‌ای بود که آمریکا می‌توانست به عنوان آلترناتیو برای انجام اصلاحات مد نظرش به کار گیرد.

دولت آمریکا به منظور اجرای اصلاحات مد نظرش، به محمدرضا شاه فشار آورد که هرچه سریع‌تر علی امینی را با اختیارات کامل به نخست‌وزیری منصوب کند. شدت فشار امریکا به شاه به حدی بود که ظاهراً در مسافرت زمستانی سال 1339 او به سوئیس، به وی اعلام شد اگر با خواسته‌های جدید دولت امریکا موافقت نکند، با سقوط سلطنت و ریاست‌جمهوری امینی مواجه خواهد شد. از طرفی محمدرضا پهلوی به ‌شدت از امینی متنفر بود و به روابط گذشته وی با احمد قوام و دکتر محمد مصدق، با دیده بی‌اعتمادی می‌نگریست. شاه بر این باور بود که امینی علاوه بر اصلاحات اقتصادی، قصد انجام تغییرات سیاسی را نیز در ذهن خود می‌پروراند. انتساب علی امینی به سلسله قاجار یکی دیگر از عوامل مهم بدبینی شاه نسبت به علی امینی بود زیرا تصور شاه آن بود که امینی قصد باز پس‌گیری سلطنت به سلسله قاجار را دارد. با این ‌همه، شاه راه گریز نداشت و به ‌ناچار باید از آمریکا اطاعت می‌کرد.[7]

سرانجام شاه در برابر فشارهای دولت کندی تسلیم شد و با نخست‌وزیری امینی موافقت کرد و امینی در 16 اردیبهشت 1340 به قدرت رسید. وی در همان روز کابینه‌ی خود را تشکیل داد.[8]

 

کابینه دکتر علی امینی

نکته حائز اهمیت در خصوص تشکیل کابینه توسط دکتر علی امینی آن است که وی کابینه خود را در 16 اردیبهشت تشکیل داد و چون فرمان انحلال مجلس را در 19 اردیبهشت از شاه گرفته بود، مجلسی نبود که او کابینه‌ را به آن معرفی کند و کابینه بدون تایید مجلس روی کار آمد. اعضای دولت او در طول نخست وزیری وی دچار تغییراتی شد. اعضای اولیه و تغییرات آن عبارت بودند از:

 1. وزیر دادگستری؛ نورالدین الموتی.

2. وزیرخارجه: حسین قدسی نخعی، عباس آرام.

3. وزیر کشور: سپهبد صادق امیرعزیزی.

4. وزیر جنگ: سپهبد علی‌اصغر نقدی.

5. وزیر دارایی و سرپرست وزارت گمرکات و انحصارات: عبدالحسین بهنیا (کفیل)، محمدعلی هنجی.

6. وزیر پست و تلگراف و تلفن: مهندس هوشنگ سمیعی.

7. وزیر کار: عطاءالله خسروانی.

8. وزیر صنایع و معادن: مهندس غلام‌علی فریور، مهندس تقی سرلک.

9. وزیر راه: مهندس جمال گنجی.

10.وزیر بهداری: دکتر غلام‌حسین طبا، دکتر ابراهیم حبیبی.

11.وزیر کشاورزی: دکتر حسن ارسنجانی.

12. وزیر بازرگانی: جهانگیر آموزگار.

13. وزیر فرهنگ: محمد درخشش.

14. وزیر مشاور و سرپرست امور اقتصادی: دکتر علی‌اصغر پورهمایون.

15. وزرای مشاور: دکتر محسن نصر، ‌هادی اشتری، ناصر ذوالفقاری.

16. معاون (رئیس ساواک): سپهبد تیمور بختیار، سرلشکر حسن پاکروان.

17. معاون (انتشارات و تبلیغات): نصرت‌الله معینیان.

18. معاون (امور مذهبی): شریف‌العلمای خراسانی.

19. معاون: مسعود فروغی، علی وثوق، احمد نامدار.[9]

در کابینه او سه وزیر وزارت خانه‌های جنگ، کشور و خارجه یعنی آقایان نقدی، عزیزی و قدس نخعی، افراد موافق نظر شاه بودند و وزیران چهار وزارت خانه کشاورزی، دادگستری، فرهنگ و صنایع و معادن یعنی آقایان ارسنجانی، الموتی ، درخشش و فریور جز وزیران اصلاح طلب امینی به حساب می‌آمدند که امینی برای اجرای اصلاحات مد نظر آمریکا روی آن‌ها حساب ویژه‌ای باز کرده بود.

فرد برجسته در کابینه علی امینی، حسن ارسنجانی بود. وی پس از شهریور 1320 از راه نویسندگی به فعالیت پرداخت. او سال‌ها در زمینه تقسیم اراضی مطالعه کرده بود و معتقد بود که این اصلاحات برای جامعه ضرورت حیاتی دارد. وی صاحب امتیاز روزنامه داریا بود که در زمان نخست وزیری قوام در صف موافقین قوام‌السلطنه بود.[10]

نورالدین الموتی، وزیر دادگستری که با حسن ارسنجانی به تندروی مشهور بود، تا آن روز در هیچ کابینه‌ای حضور نداشت، وی عضو گروه 53 نفر[11] بود و در وقایع شهریور 1320 از زندان آزاد گردید و با دیگر دوستان و همفکران خود در حزب توده به فعالیت پرداخت. بعدها به مناسبت نزدیکی قوام‌السلطنه با حزب توده و همکاری امینی با کابینه قوام، نورالدین الموتی در ردیف دوستان شخصی امینی درآمد و این دوستی بعد از انحلال حزب توده و کودتای 28 مرداد حفظ شد. تا اینکه در دولت علی امینی دعوت به همکاری شد و وزارت دادگستری را قبول کرد.[12]

غلامعلی فریور از پایه‌گذاران اعضای حزب ایران و در شمار متحدان دکتر مصدق در مجلس چهاردهم و مورد احترام رهبران جبهه ملی بود. وی پس از 8 ماه از وزارت استعفا داد.[13]

محمد درخشش از مدافعان سیاست آمریکا، رهبر معلمین اعتصابی بود که تا آن روز در هیچ کابینه‌ای حضور نداشت. ولی به سخنوری و تندروی شهرت داشت و خواستار تغییر و تحول در سیستم آموزشی کشور بود. علی امینی برای رفع بحران ناشی از اعتصاب معلمین[14] وی را به وزارت فرهنگ کشور گماشت تا نظام آموزش و پرورش را به حال عادی برگرداند. ماجرای اعتصاب معلمان و وزیر شدن درخشش از این قرار بود که دکتر امینی روزی که نخست وزیری را عهده‌دار شد، معلمان به علت کمی حقوق در حال اعتصاب بودند و از رفتن به سر کلاس‌ها خودداری می‌نمودند. نخست وزیر روز دوم نخست وزیری در باشگاه مهرگان که متعلق به فرهنگیان بود حضور یافته طی سخنان مشروحی آنان را به آرامش و شکستن اعتصاب دعوت کرد ولی معلمان که از وضع فرهنگ مملکت و سواستفاده‌ها و تبعیض‌ها، کارشکنی‌هایی که در آموزش و پرورش حکمفرما بود به جان آمده بودند، در حالی که به خواسته نخست وزیر اعتراض می‌نمودند، اظهار داشتند باید شخصی در رأس فرهنگ قرار گیرد که بتواند به وضع فرهنگیان سر و صورتی بدهد. نخست وزیر در این جلسه دریافت که جز درخشش رهبر فرهنگیان هیچ کس قادر نیست آتش این التهاب را که پس از شهادت دکتر خانعلی بیش از پیش شعله‌ور شده بود خاموش کند. پس به ناچار محمد درخشش را به سمت وزیر فرهنگ معرفی کرد. با انتصاب درخشش به وزارت فرهنگ، اعتصاب پایان گرفت و کلاس‌ها دایر شد. درخشش در سمت جدید دست به یک سلسله فعالیت‌های وسیع زد؛ عده زیادی از کارکنان بیکاره فرهنگ را برکنار نمود، ارز تحصیلی عده زیادی از دانشجویان غیرمستحق را قطع کرد، فرهنگ تهران را منحل گردانید، عده زیادی از معلمان را که در کارهای اداری اشتغال داشتند برای تدریس به مدارس فرستاد، معاونین وزارت فرهنگ را برکنار ساخت، عنوان مدیر کلی را از وزارت فرهنگ حذف نمود و در نتیجه این گونه صرفه‌جویی‌ها توانست حقوق معلمان را در دو نوبت ترمیم کند. در همان نخستین روزهای وزارت خود از محل صرفه‌جویی‌ها که بالغ بر 53 میلیون تومان بود، 50 درصد پایه جدید حقوق معلمان را پرداخت کرد و پس از چند ماه از محل دیگر صرفه‌جویی‌ها 50 درصد بقیه را نیز تأمین نمود و بدین ترتیب مشکل فرهنگیان را حل کرد.[15]

در روز 19 اردیبهشت، شاه انحلال مجلس ملی و مجلس سنا را اعلام کرد. امینی و شاه به توافق رسیدند که ایجاد حکومتی قوی و اصلاحات در صورتی مقدور است که مملکت بدون برقراری انتخابات و تشکیل مجلس اداره شود.[16]

به این ترتیب امینی تمام دوران نخست وزیری را بدون حضور مجلس گذراند و در این مدت، طرح قوانین لازم را به عنوان تصویب نامه قانونی دولت به اجرا می‌گذاشت.[17]

همانطور که از بررسی اجمالی سوابق چهار تن از وزرای دولت امینی یعنی حسن ارسنجانی، محمد درخشش، نورالدین الموتی و غلامعلی فریور مشخص است در کابینه امینی اعضایی با گرایش‌ها و آمال متفاوت وجود داشت که نشان از عدم انسجام کابینه مذکور داشت.

این عدم انسجام تا جایی بود که علی امینی چند سال پس از پایان دوره نخست وزیری درباره کابینه دولت خود به یک نویسنده آمریکایی گفت: من در واقع تیمی ‌برای اداره دولت نداشتم چون تصور نمی‌کردم نخست وزیر شوم. راجع به برنامه‌ام برای اصلاحات با دوستانم صحبت کرده بودم ولی هیچ یک از آن‌ها باور نمی‌کردند که یک روزی من انتخاب شوم و هنگامی‌ که این سمت به من تکلیف شد به حدی غیرمنتظره بود که هیئت دولت آماده نداشتم.[18] این مسئله بیش از پیش نشان دهنده میزان نفوذ و دخالت آمریکا در انتخاب دکتر علی امینی به سمت نخست وزیری بود زیرا نخست وزیری برای خود او نیز غیرقابل پیش بینی و باور بود.

 

دولت امینی و برنامه اصلاحات آمریکایی

روز پنجشنبه 21 اردیبهشت 1340، علی امینی طی یک نطق رادیویی اصول برنامه‌ی دولت خود را به تفصیل شرح داد و برای موفقیت آن از ملت ایران کمک طلبید، زیرا به گفته‌ وی پیروزی بر همه‌ی این مشکلات و مسایل احتیاج به اتفاق و اتحاد همه‌ جانبه‌ی ملت دارد. رئوس برنامه‌ی مزبور که از سوی دفتر نخست‌وزیر انتشار یافت عبارت بودند از:

سیاست داخلی:

1. انجام اقداماتی به منظور پایین آوردن قیمت‌ها و سعی در تقلیل هزینه زندگی.

2. تقویت قوه‌ی قضائیه و تعقیب استفاده‌ کنندگان از اموال عمومی‌به اشدّ وجوه.

3. اقدام به اصلاحات ارضی و تهدید مالکیت‌های بزرگ و تقسیم اراضی دولتی میان کشاورزان، توأم با تأسیس و توسعه‌ی شرکت‌های تعاونی روستایی و تأمین اعتبارات و تأدیه‌ی وام‌های ضروری به کشاورزان.

4. ایجاد و توسعه‌ی صنایعی که مستقیماً با کشاورزان بستگی دارد و حمایت از صنایع ملی.

5. تأمین حداقل معیشت کارمندان، مخصوصاً فرهنگیان که مسولیت تربیت نسل آینده‌ را برعهده دارند.

6. تحکیم مبانی ایمانی و تربیتی از دبستان تا دانشگاه و بالا بردن سطح معلومات در مدارس و تفهیم تعلیمات اجباری و توسعه‌ی آموزشگاه‌های حرفه‌ای.

7. ایجاد نظم و تثبیت سازمان وزارت دارایی و نظارت در خرج به منظور تقلیل و به کار بردن وجوه عمومی ‌در مصارف مقرره با اطمینان از نتیجه‌ی آن. اصلاح وضع وصول از طریق ساده کردن مقررات و تقلیل اصطکاک بین مؤدیان و مأموران و سعی در وصول مالیات واقعی.

8. حفظ موازنه‌ی ارزی و تعدیل واردات و توسعه و تشویق صادرات، تمرکز و هماهنگی دستگاه‌های اقتصادی.

9. تأمین بهداشت عمومی ‌و نظارت دقیق در حسن جریان امور بیمارستان‌ها.

10. رعایت صرفه‌جویی کامل در مخارج مؤسسات و ادارات و شرکت‌های دولتی.

11. جلوگیری از تمرکز امور در مرکز با استفاده از قانون اختیارات استانداران و تشکیل انجمن‌های شهر و انجمن‌های دهات.

12. تصفیه‌ی ادارات دولتی از عناصر ناصالح.

سیاست خارجی:

پیروی از منشور ملل متحد و پشتیبانی از اقداماتی که برای تحکیم اصول مزبور و تأمین صلح به کار می‌رود، و با توجه به این اصل، دولت کلیه‌ی تعهدات و قراردادهای بین‌المللی خود را محترم دانسته و در تحکیم و تشیید و بسط مناسبات دوستانه با کشورها، به خصوص ممالک همسایه، بر اساس اصول احترام متقابل و حسن همجواری و حسن تفاهم که همواره اساس سیاست خارجی ایران بوده است، مجاهدت نموده و برای انجام این منظور از هر فرصتی که پیش آید استفاده خواهد شد.[19]

علی امینی برای اثبات جدی ‌بودن وعده اصلاحات خود، چند تن از سران ارتش، از جمله سپهبد مهدی‌قلی علوی ‌مقدم (رئیس شهربانی) و سپس وزیر کشور، سرلشگر علی‌اکبر ضرغام (وزیر دارایی و گمرکات)،  سرتیپ روح‌الله نویسی، رئیس سابق شیلات کل کشور، همچنین سرتیپ غلام‌علی اویسی و سرلشگر حاجعلی ‌کیا را دستگیر نمود و در زندان (پادگان) جمشیدیه زندانی کرد. وی همچنین «محاکمات بزرگ» را به کارگردانی نورالدین الموتی درخصوص دکتر منوچهر اقبال، ابوالحسن ابتهاج و فتح‌الله فرود به اجرا گذاشت. علی امینی این محاکم را در راستای مبارزه با فساد اداری و اقتصادی و جلوگیری از ریخت‌وپاش‌ها می‌دانست. وی طی نطقی رادیویی وضع اقتصادی ایران را درهم و اسفناک توجیه نمود و به‌ عبارتی ورشکستگی کشور را اعلام داشت. اما این اقدامات امینی پشتوانه و سازماندهی لازم را نداشت و پس از مدتی به نمایش عمومی ‌و سرگرم کننده تبدیل شد و بازداشت شدگان پس از مدتی آزاد شدند.

نکته مهمی ‌که لازم است در این جا به آن اشاره شود آن است که وجود مفاسد اقتصادی در تمامی ‌سطوح حکومت در آن زمان بر کسی پوشیده نبود؛ به همین علت امینی سعی در عدم انکار این مفاسد داشته است. از طرفی هدف نهایی دولت امینی برخورد با این مفاسد و اصلاح حقیقی کشور نبوده است بلکه در واقع ایجاد اعتماد و همراهی عمومی ‌برای انجام اصلاحات آمریکایی بوده است.

مهم‌ترین برنامه دولت دکتر امینی در بُعد داخلی، مسئله اصلاحات ارضی بود که به نوعی مهم‌ترین مأموریتی بود که آمریکایی‌ها به او واگذار کرده بودند. همچنین در بحث سیاست خارجی، اصلی‌ترین راهبرد دولت امینی نزدیکی بیشتر به آمریکا از طریق گرفتن وام‌های گوناگون از این کشور بوده است.

 

دولت امینی و اصلاحات ارضی

بی‌تردید یکی از بنیانی‌ترین مباحث حوزه‌های اجتماعی اقتصادی و سیاسی در ایران معاصر مساله اصلاحات ارضی است که تأثیر زیادی در رویدادهای بعدی و دگرگونی‌های اجتماعی بعد از خود داشت. هدف رژیم از اجرای اصلاحات ارضی تحدید قدرت سیاسی، اقتصادی عمده مالکان و زمین‌داران بود همچنین آمریکا که طراح اصلی اصلاحات ارضی در ایران بود برای جلوگیری از خطر نفوذ کمونیسم در میان دهقانان و کشاورزان، برنامه اصلاحات ارضی را به دولت مردان ایران تحمیل و بر اجرای آن پافشاری کرد.

امینی به عنوان نخست وزیر در ابتدای زمامداری خویش، از آمریکا یک وام دراز مدت 750 میلیون دلاری خواست اما آمریکا پرداخت وام را موکول به اجرای اصلاحات ارضی نمود. در مرداد ماه 1340 چستر بولز معاون وزارت خارجه آمریکا به تهران آمد و مذاکرات همه جانبه‌ای با شاه و امینی انجام داد و سرانجام زمینه برای اصلاحات ارضی فراهم شد. آمریکا نیز قرار شد 35 میلیون دلار کمک مالی خود را به اقساط بپردازد.[20] امینی برای اجرای اصلاحات ارضی مهره کلیدی خود یعنی حسن ارسنجانی را به سمت وزارت کشاورزی گماشت. ارسنجانی اجرای اصلاحات ارضی را تنها به نحو انقلابی ممکن می‌دانست. وی در گفتگو با مجله روشنفکر اظهار داشته بود اصلاح مملکت نرمش بر نمی‌دارد. باید قاطع حرف زد. قاطع تصمیم گرفت و قاطع هم اجرا کرد.[21] این نوع برخورد حسن ارسنجانی در ادامه موجب شد بسیاری از زمین‌داران و بزرگ مالکان در اعتراض به دولت امینی به سمت محمدرضا شاه متمایل شوند.

در هر صورت، قانون اصلاحات ارضی در تاریخ 26 اردیبهشت 1339 با تصویب در هیئت وزرا جنبه قانونی پیدا کرد و در 25 دی ماه 1340 در مطبوعات کشور انتشار یافت. ارسنجانی در طی چهار ماه نخست تلاش گسترده و جدی را برای تقسیم اراضی در ایران آغاز کرد. قانون اصلاحات ارضی که بعدها به مرحله اول اصلاحات ارضی معروف شد، سه ماده اصلی و هشت فصل داشت که وزارت کشاورزی، وزارت دادگستری و وزارت کشور مأمور اجرای آن بودند.

به موجب ماده 2 قانون اصلاحات ارضی، میزان مالکیت برای هر فرد در تمام ایران به یک ده شش دانگ یا شش دانگ در دهات مختلف محدود می‌شد. مالک موظف بود تا مازاد یک ده شش دانگی را که آزادانه انتخاب می‌کرد به دولت بفروشد. مالکان می‌توانستند همچنین باغ‌های میوه و چای و قلمستان را در اختیار خود داشته باشند و این املاک شامل اصلاحات ارضی نمی‌شد.

بر اساس ماده 10 قانون اصلاحات ارضی در هر منطقه‌ای که تقسیم املاک می‌شد وزارت کشاورزی- بعداً به وزارات اصلاحات ارضی تغییر نام یافت- موظف بود تا ضریب معاملات املاک را با توجه به تاریخ ممیزی، نوع زراعت، طرق تقسیم محصول، حقوق مالکانه‌ای برای هر منطقه معین کند و غرامت مالکان را در پایان سال از مالیاتی که باید به دولت بپردازند، کسر کند.

بر اساس ماده 15 قانون اصلاحات ارضی، وزارت کشاورزی موظف است املاک انتقالی را بلافاصله به کسانی که مشمول دریافت زمین هستند به بهای خریداری شده و به اضافه حداکثر میزان 10 درصد واگذار و بهای آن را ظرف مدت 15 سال و به اقساط مساوی و سالانه دریافت نماید.[22]

در این برنامه قشر اجتماعی خوش نشینان به عنوان یک قشر اجتماعی گسترده نادیده گرفته شده بود. خوش نشینان در روستاهای صاحب نسق و زمین نبودند و از راه فروش خدمات خود به روستائیان با کارهایی چون پیله‌وری یا ساختن و تراشیدن ابزارهای کشاورزی یا تأمین برخی وسایل مورد نیاز زندگی روزمره روستائیان گذران می‌کردند.[23]

از اتفاقات مهم پس از تصویب لایحه قانون اصلاحات ارضی، خبر استعفای عبدالحسین بهمنیا، وزیر دارایی سه روز پس از تصویب این لایحه بود. علت عمده استعفای آقای بهمنیا مخالفت با لایحه اصلاحات ارضی بود که از نظر دولت اجرای آن اهمیت درجه اول داشت.[24]

به هر حال دولت اجرای اصلاحات ارضی را آغاز نمود. نخستین مرحله اصلاحات ارضی در مراغه آغاز شد که پس از طی شدن مراحل تصویب و توشیح لایحه اصلاحات ارضی در سال 1340، روز دوشنبه 21 اسفند همان سال اولین سند مالکیت به کشاورزان منطقه پیشاهنگ مراغه توسط محمدرضا شاه اعطا شد.[25] به این ترتیب در مرحله اول 15870 ده و 801 مزرعه خریده و در میان 737196 خانوار تقسیم شد.[26]

در 2 دی ماه 1340، جان بولینگ رئیس اداره ایران در وزارت خارجه آمریکا، به تهران آمد. مدتی بعد در 20 بهمن چیستربولس، مشاور ویژه رئیس جمهور آمریکا، به منظور بازدید از چگونگی پیشرفت طرح‌های اصلاحات اجتماعی و ارضی وارد تهران گردید و در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران پیرامون اصلاحات گفت: برنامه اصلاحات ارضی شاه انعکاس بسیار خوبی در محافل بین‌المللی و از جمله واشنگتن داشته است. دولت ایران با تقسیم اراضی میان کشاورزان دست به اقدام شهامت آمیزی زده است. وی پس از چند دور دیدار و گفتگو با شاه، نخست وزیر، وزیر کشاورزی و خارجه و سفیر آمریکا در تهران، با تشویق و ترقیب آنان به ادامه برنامه‌هایی که پیش گرفته بودند، به سفر چهارده روزه خود به ایران پایان داد و تهران را ترک کرد.[27]

اولین و مهم‌ترین نتیجه و تأثیر اجرای برنامه اصلاحات ارضی در کشور، کاهش محصولات کشاورزی و به تبع آن سرازیری سیل واردات کشاورزی از خارج بود. در یک سال پس از اجرای اصلاحات، تولید کشاورزی به نصف کاهش یافت. همزمان با اجرای مرحله دوم اصلاحات، دولت ناگزیر به خرید 60 هزارتن گندم از شوروی، 25 هزارتن ذرت و 14 هزارتن گندم از امریکا شد. بدین ترتیب بعد از اجرای برنامه اصلاحات ارضی، ایران به بزرگترین وارد کننده گندم تبدیل شد.[28] .

همچنین به دنبال اجرای اصلاحات ارضی نه تنها قدرت فئودالی از بین نرفت بلکه این قانون باعث افزایش ثروت مالکان و فقیر شدن کشاورزان شد. کشاورزان تهی‌دست دیروز که با پول مالکان روی زمین کار می‌کردند با اجرای برنامه اصلاحات ارضی قدرت پرداخت مخارج سنگین کشاورزی به همراه قسط‌هایی که بابت زمین بر آنان تحمیل شده بود، را نداشتند. از این رو به یکباره کشاورزی مختل و با سرازیر شدن روستاییان بیکار به شهرها، آلونک‌هایی در حاشیه برخی شهرها پدید آمد و گسترش پیدا کرد. از سوی دیگر خرید گندم از خارج به خصوص از امریکا با شتاب فراوانی افزایش یافت و ایران نه تنها مهم‌ترین منبع تولیدی خود را از دست داد بلکه از نظر اقتصادی و کشاورزی نیز به قدرت‌های بیگانه وابسته‌تر شد.

ویلیام شوکراس نویسنده معروف هفته نامه "آبزرور" و "واشنگتن پست" اوضاع ایران بعد از اجرای برنامه اصلاحات ارضی را اینگونه به تصویر می‌کشد: اصلاحات ارضی که قرار بود به روستاییان کمک کند، رفته رفته به زانو درآمد. اکنون آشکار شده بود که یکی از اهداف اصلاحات ارضی نه آزاد ساختن دهقانان، ‌بلکه تقویت کنترل حکومت مرکزی بر زندگی آنان بوده است. افزون بر آن ایجاد مؤسسات کشت و صنعت به وسیله بانک‌ها و شرکت‌های چند ملیتی اروپایی و امریکایی تشویق می‌شد. در فاصله 1970 تا 1976 بیش از 50 هزار روستایی از زمین‌های خود محروم شدند، آن هم به خاطر هیچ. چون کلیه مؤسسات کشت و صنعت مدرن با شکست روبرو شدند.[29]

به این ترتیب اصلاحات ارضی که توسط دولت امینی به اجرا در آمد، باعث نابسامانی در روستاهای کشور، موج مهاجرت به شهرها، حاشیه نشینی شهری، از بین رفتن خودکفایی کشور در محصولات اساسی کشاورزی و... شد.

 

وابستگی بیش از پیش کشور به آمریکا

یکی دیگر از سیاست‌های مهم دولت امینی که در بعد خارجی مطرح بود حفظ و گسترش روابط با کشور آمریکا بود. دولت وابسته علی امینی برای تأمین مخارج خود و انجام اصلاحات مورد نظر آمریکا، تنها چاره ممکن را اخذ وام‌های متعدد از آمریکا و کشورهای اروپایی می‌دانست. از این رو امینی در طول صدارت 14 ماهه خود بارها درخواست وام نمود. وام‌هایی که امینی از آمریکا درخواست کرد به شرح ذیل است:

1- 3 مرداد 1340: وام 7 میلیون دلاری بانک صادرات و واردات آمریکا، بازپرداخت این وام به مدت 7 سال و برای خریداری 16 دستگاه لوکوموتیو و وسایل راهسازی از آمریکا بود.

2- 6 مرداد 1340: کابینه امینی درخواست یک وام 732 میلیون دلاری برای برنامه عمرانی سوم از آمریکا کرد. مقامات آمریکایی با استناد به اینکه دولت ایران قادر به باز پرداخت این وام نیست، با درخواست وی مخالفت کردند.

3- 12 آبان 1340: ورود نمایندگان صندوق طرح‌های عمرانی آمریکا به ایران برای بررسی درباره اعطای وام 45 میلیون دلاری به سازمان برنامه.

4- 15 آبان 1340: موافقت کنگره آمریکا با پرداخت کمک بلاعوض به ایران به همراه 50 میلیون دلار وام.

5- 2 اسفنده 1340: اعطای یک وام 20 میلیون دلاری به سازمان برنامه.

گفتنی است که این کمک‌ها تا تغییر موضع سیاست خارجی آمریکا در قبال دولت علی امینی ادامه داشت. از طرفی وام‌های متعددی که امینی از آمریکا گرفت هیچ سودی به حال کشور و مردم نداشت و برعکس باعث وابستگی بیشتر سیاسی و اقتصادی به آمریکا شد.

در جدول زیر کمک‌های آمریکا به دولت امینی به تفکیک سال آورده شده است:[30]

 

سال

کل کمک (میلیون دلار)

کمک به صورت وام

دیگر وام‌ها

اعانه‌های اقتصادی

اعانه‌های نظامی

1960

(1340)

4 /123

0

0

1 /38

3 /85

1961

(1341)

8 /146

9 /51

3 /21

3 /36

6 /58

 

یکی از نشانه‌های عدم اصلاح واقعی در کشور توسط امینی آن بود که زمانی که آمریکا کمک‌هایش را به دولت امینی قطع کرد امینی با کسری بودجه مواجه شد که یکی از علل استعفای وی بود. در حالی که در آن دوران مهم‌ترین اصلاحاتی که نیاز بود در کشور صورت بگیرد، کاهش وابستگی کشور به کشورهای خارجی و بیگانه بود.

 

پایان کار دولت امینی

تدوین برنامه پنج ساله سوم عمرانی کشور یکی دیگر از اقداماتی بود که در دوره دکتر امینی صورت گرفت. این برنامه باید مورد تایید دولت قرار می‌گرفت تا بعداً به تصویت مجلسین برسد. ولی در خلال آن روزها که مجلس تعطیل شده بود، برنامه عمرانی نیز مانند سایر لوایح قانونی لازم بود با تصویب هیات وزیران به عنوان قانون به مرحله اجرا در آید. در جلسه هیات وزیران در تاریخ بهمن 1340 اصول برنامه عمرانی پنج ساله سوم به تصویب رسید. امینی تصمیم گرفت به سفر اروپایی برود و از طریق مذاکرات مستقیم با رهبران آلمان، بلژیک، فرانسه و انگلستان از یک طرف هر گونه شبهه نسبت به ثبات سیاسی ایران را برطرف کند و از طرف دیگر با هزینه کردن اعتبار شخصی و سیاسی خود، آنها را به مشارکت در امر اجرای برنامه پنج ساله عمرانی سوم ترغیب نماید، اما سفر امینی به اروپا قرین موفقیت نبود و دادن وام را منوط به بررسی دقیق برنامه سوم توسط بانک بین‌المللی کردند.[31]

این سفر و پذیرایی گرم و رسمی‌ عالی‌ترین مقامات اروپا از امینی، مصاحبه‌های مطبوعاتی متعدد و درج اخبار تحسین آمیز از وی و برنامه اصلاحی‌اش، باعث وحشت و دل آزردگی شاه شد.

امینی در مصاحبه‌ای که در آذرماه 1360 با حبیب لاجوردی انجام داد، درباره دیدار با شاه پس از بازگشت خود از اروپا گفت: «به دیدن شاه رفتم و گفتم: خوب، اعلی‌حضرت حالا خیال می‌کنید که چون من دست ملکه انگلیس را فشردم و با دوگل بودم، دیگر هیچ بولدوزری نمی‌تواند من را بِکند، این اشتباه است، محبوبیت نخست‌وزیر در خارج، محبوبیت ایران است، ایرانی که در رأسش محمدرضا شاه پهلوی است.» درواقع امینی با این گفتار خود تلاش می‌کرد وحشت را از دل شاه بیرون کند تا او را از اقدامات تهاجمی ‌باز دارد. اما علیرغم این تلاش‌های، محمدرضا همواره کینه این «اشراف‌زاده» را در دل نگاه داشت.

محمد رضا شاه پس از آن در تلاش برآمد دولت امینی را نزد پشتیبانان آمریکایی‌اش ناتوان جلوه دهد و برای اینکه وجه او را نزد آمریکایی‌ها خراب کند عازم لندن و واشنگتن شد. او سعی داشت به رهبران کاخ سفید بفهماند که تنها اوست که می‌تواند اصلاحات مورد نظر را به فرجامی ‌نیکو برساند و حمایت آنها از امینی بی فایده است.

چهارمین سفر شاه به واشنگتن در اواخر فروردین ماه سال 1340 در واقع بسیار حساس و سرنوشت ساز بود. شاه در مذاکرات سه ساعته کوشید خود را با تمام پیشنهادات و اظهارنظرات کندی موافق نشان دهد.[32]

کندی که بیم شروع تظاهرات‌ها در ایران و از دست دادن ایران را داشت، از شاه خواست بخشی از هزینه‌های نظامی‌خود را صرف بهبود وضع اقتصادی کشور کند. شاه به کندی قول داد کلیه خواسته‌هایش را عملی سازد مشروط به اینکه از حمایت امینی دست بردارد. کندی این اصل را پذیرفت و نسخه اصلاحاتی را که برای همه کشورهای لاتین و جهان سوم تهیه کرده بود، به او داد که چند ماه بعد یعنی در دی ماه 1341 با تبلیغات فراوان به عنوان انقلاب سفید اعلام گردید و موارد شش گانه آن به همه پرسی گذاشته شد.[33]

دکتر امینی در کیهان لندن، درخصوص این سفر محمدرضا شاه می‌نویسد: «شاه در بازگشت، روحیه مطمئن‌تری پیدا کرده بودند. حتی در یک مصاحبه، اصلاحات ارضی را که از مرحله اول بیرون نیامده بود، کافی ندانستند و به اصلاح وضع کارمندان دولت و سهیم ‌کردن کارگران در کارخانه‌ها اشاره کردند. این کار معنی داشت و به معنی دخالت دوباره در کار قوه مجریه و پیش‌افتادن از دولت در شعارها و اعلام برنامه اجرایی بود. رابطه شخص ایشان پس از بازگشت اگرچه ظاهراً با شخص من و دولت تغییری نکرده بود، ولی بر دو کار پافشاری زیاد می‌کردند که سابقاً چنین نبود، یکی بر اضافه ‌شدن بودجه ارتش که سابقاً توافق‌های اصلی را کرده بودیم و قرار نبود اضافه شود، و دیگر بر سرعت ‌گرفتن آهنگ اصلاحات ارضی که این یکی هم سابقه نداشت.»[34]

به دنبال این زد و بند سیاسی، دولت آمریکا از پرداخت کمک مالی بیشتر به دولت امینی خودداری ورزید و مجموع کمک‌های بلاعوض آمریکا به دولت امینی که 67 میلیون دلار بود به هیچ وجه کفاف کسری بودجه او را نمی‌داد بدین ترتیب روند سست شدن پایه‌های دولت امینی سرعت بیشتری به خود گرفت.

نویسنده کتاب اقتصاد سیاسی ایران می‌نویسد: استعفای امینی در 27 تیر 1341 احتمالا ناشی از یک اشتباه محاسباتی بود. امینی و شاه بر سر میزان هزینه‌های نظامی‌اختلاف پیدا می‌کنند و هنگامی‌که شاه به رقم بالای خودش اصرار می‌ورزد، امینی، شاید به این امید که آمریکایی‌ها از او پشتیبانی خواهند کرد، استعفا می‌دهد. اما شاه قرار مدارهایش را گذاشته بود و آمریکایی‌ها نیز دریافته بودند که امینی قادر به تحکیم اقتدار سیاسی خود در کشور نیست و همه نیروهای سیاسی، شاه و طرفداران نظامی ‌و غیرنظامی ‌وی، جبهه ملی، بزرگان مالکان و غیره همه علیه او بپا خواسته اند.[35]

خود امینی علت سقوط دولتش را تقصیر آمریکایی‌ها می‌دانست و ادعا می‌کرد که نرسیدن کمک مالی آمریکا ادامه کار را برایش غیرممکن ساخته بود. «خزانه ما خالی و ایران مقروض بود. برای سروسامان دادن به وضع اقتصادی به کمک غرب و وام از بانک بین‌الملل نیاز داشتیم. آمریکا در بانک بین‌الملل نفوذ داشت.»[36] در واقع آمریکا در بحرانی‌ترین شرایط با زدوبند با محمدرضا شاه دست از حمایت از مهره آلترناتیو خود در ایران برداشت تا سرانجام دکتر علی امینی در تاریخ 27 تیرماه 1341 مجبور به استعفا شود.

 

 

جمع بندی

دولت امینی که خود را حامی و مدعی اصلاحات معرفی کرده بود با حمایت‌های همه جانبه و آشکار آمریکا و به رغم مخالف محمدرضا شاه روی کار آمد تا اصلاحات مدنظر آمریکا را پیاده سازی و پایه‌های حکومت وابسته به آمریکا را مستحکم‌تر نماید. مهم‌ترین اقدام وی در بعد داخلی اجرای سیاست اصلاحات ارضی بود که در نهایت منجر به از بین رفتن کشاورزی کشور، وابستگی به واردات در محصولات اساسی کشاورزی و سرازیر شدن سیل کشاورزان بیکار به شهرها شد. در بعد خارجی اساس سیاست دولت امینی ایجاد ارتباط نزدیک‌تر با آمریکا بود که نتیجه آن اخذ وام های متعدد از آمریکا و در نتیجه وابستگی بیشتر اقتصادی و سیاسی کشور به آمریکا شد. از طرفی شاه که از جانب امینی احساس امنیت نمی‌کرد و وجود او را تهدیدی برای خود به حساب می‌آورد در تلاش بود که به هر نحو ممکن امینی را برکنار نماید. وی پس از بازگشت از سفر اروپا و آمریکا، سرانجام موفق شد آمریکا را متقاعد کند که از حمایت امینی دست بردارد و در قبال آن شاه خود اصلاحات مدنظر آمریکا را اجرایی سازد. عدم حمایت مالی آمریکا از دکتر علی امینی نهایتاً منجر به استعفای وی شد و بدین ترتیب پرونده یکی از وابسته‌ترین دولت‌های زمان پهلوی بسته شد.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] بداغی، حمیدرضا(1387) : بررسی روابط سیاسی ایران ایالات متحده آمریکا 1332-1347، تهران: انتشارات مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، صفحه 155.

[2] گازیوروسکی، مارک، جی (1371): سیاست خارجی آمریکا و شاه، ترجمه فریدون فاطمی، تهران: نشر مرکز، صفحه 170.

[3] بیل، جیمز (1371): شیر و عقاب (روابط بدفرجام ایران و آمریکا)، ترجمه فروزنده برلیان جهانشاهی، ویراستاران حسین ابوترابیان و عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران: انتشارات فاخته، صفحه 161.

[4] بداغی، حمیدرضا(1387) : بررسی روابط سیاسی ایران ایالات متحده آمریکا 1332-1347، تهران: انتشارات مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، صفحه 123.

[5] کاظمی، محسن (1384): دوست کندی در ایران، ماهنامه زمانه، شماره 40 صفحه 46

[6] دکتر امینی به روایت اسناد ساواک (1379): تهران. ناشر: مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، جلد اول، صفحه 20-19.

[7] همان؛ کاظمی، محسن(1384)، صفحه 47.

[8] همان؛ دکتر امینی به روایت اسناد ساواک(1379): صفحه 28.

[9] ضرغام بروجنی، جمشید (1350) دولت‌های عصر مشروطیت، تهران، اداره‌ی کل قوانین، چاپ اول، ص 365- 363 و ملکی، حسین؛ دولت‌ها و دولت‌مردان ایران در عصر مشروطیت و ساختار نهادها، تهران، اشاره، 1389، چاپ دوم، جلد اول، ص 433- 432.

[10] امینی، ایرج (1388). بر بال بحران (زندگی سیاسی علی امینی). تهران، نشر ماهی، چاپ اول، صفحه 297.

[11] گروهی از زندانیان سیاسی در ایران بودند که در دوران رضاشاه در سال ۱۳۱۶ خورشیدی بازداشت و در زندان قصر محبوس شدند. بیشتر این زندانیان، گرایش‌هایی به مکتب‌ها و ایده‌های تازه ترجمه و مطرح شده سوسیال دموکراسی یا کمونیسم-انترناسیونالیسم یا سوسیالیسم ملی‌گرایانه یا افکار بینابینیِ تثبیت ‌نشده داشتند.

[12] همان؛ امینی، ایرج(1388)، صفحه 296.

[13] کاتوزیان، همایون (1372): اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی. تهران: نشر مرکز، چاپ اول: صفحه 260.

[14] شروع اعتصابات معلمین از دولت شریف امامی ‌بوده است. خواسته معلمین در این اعتصابات اعتراض به وضع اقتصادی و فساد موجود در حاکمیت و درخواست افزایش حقوق معلمان بود. طی این اعتراضات در تاریخ 12 اردیبهشت 1340 یکی از معلمین به نام ابوالحسن خانعلی توسط نیروهای نظامی ‌به قتل رسید. این اتفاق و حوداث بعد از آن نهایتاً منجر به استعفای شریف امامی نخست وزیر وقت ‌و روی کار آمدن علی امینی گردید.

[15] عاقلی، باقر (1397) : نخست وزیران ایران 1357-1385 تهران: بدرقه جاویدان. چاپ چهارم. صفحه 905.

[16] کدی. نیکی، ار (1369): ایران دوره قاجار و برآمدن رضا شاه، ترجمه مهدی حقیقت خواه. تهران: انتشارات ققنوس. چاپ اول: صفحه 234.

[17] مدنی، جلال الدین (1361) : تاریخ سیاسی معاصر ایران. جلد 1 تهران: دفتر نقش انقلاب اسلامی صفحه :253

[18] همان؛ امینی. ایرج (1388): صفحه 283.

[19] همان؛ امینی، ایرج (1388): صفحه 307-308.

[20] مهدوی؛ عبدالرضا (1385): سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1357-1300. تهران: نشر پلیکان. صفحه: 277.

[21] مجله روشنفکر؛ خواندنی‌ها. شماره 95. تاریخ انتشار: 27 مرداد 1340.

[22] همان؛ امینی، ایرج(1388): صفحه 388.

[23] ازکیا، مصطفی (1364): مقدمه‌ای بر جامعه شناسی توسعه روستایی. تهران: انتشارات اطلاعات، صفحه 223.

[24] روزنامه اطلاعات. تاریخ انتشار: 24 دی ماه 1340.

[25] ازغندی، علی رضا(1394): تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران 1357-1320 تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها(سمت)، چاپ دهم: صفحه 245.

[26] گودرزی، کریم (1350): خطوط برجسته برنامه اصلاحات ارضی. تهران : نشر محدود. صفحه 3.

[27] همان؛ بداغی، حمیدرضا (1387): صفحه 144.

[28] بهنود، مسعود (1377): از سید ضیاء تا بختیار، انتشارات بدرقه جاودان، چاپ هفتم. صفحه 510.

[29] دلدم، اسکندر (1372): زندگی و خاطرات امیر عباس هویدا. نشر گلفام. صفحه 187

[30] ایوانف، میخائیل سرگیوئیچ (1356) : تاریخ نوین ایران، ترجمه هوشنگ تیزابی، حسن قائم پناه، تهران، صفحه 198.

[31] همان؛ امینی، ایرج (1388): صفحه 467.

[32] همان؛ مهدوی، عبدالرضا (1384) صفحه 279.

[33] مدنی، جلال الدین (1361): تاریخ سیاسی معاصر ایران. جلد1، تهران: دفتر نشر انقلاب اسلامی، صفحه 335.

[34] توکلی، یعقوب (1390): خاطرات علی امینی. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی. انتشارات سوره مهر؛ وابسته به حوزه هنری. چاپ دوم. صفحه 209.

[35] همان؛ کاتوزیان، همایون (1372): صفحه 270.

[36] همان؛ توکلی، یعقوب (1390): صفحه 204.









علی امینی در حال دست بوسی از شاه



قرائت گزارش اصلاحات ارضی توسط علی امینی در حضور محمدرضا پهلوی






 

تعداد مشاهده: 2768


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.