بازرسی و بازرسی سر زده در زندانها و در زندان سیاسی دوره پهلوی
تاریخ انتشار: 05 مرداد 1403
«جستوجوی سلول و وسایل زندانیان سیاسی برای کشف اشیای ممنوعه را بازرسی مینامیدند. بازرسی یا تفتیش، در اصطلاح حقوقی یعنی جستوجو کردن از طریق جا به جایی اشیاء به منظور کشف آثار و مدارک و دلائل جرم و سپس ضبط و توقیف آن.
در زمان حکومت رضاشاه و به پیشنهاد وزیر دادگستری وقت، قانونی مشتمل بر پنج فصل و ۳۸ ماده در خصوص زندان و زندانیان به تصویب رسید. در این قانون موارد چگونگی تفتیش زندانیان به صراحت بیان شده است. بر اساس این قانون تفتیش زندانی در حین ورود به محبس و هر زمانی که به دلایلی از محبس خارج شد، لازم و ضروری است. علاوه بر آن رئیس زندان یا رئیس شعبه کشیک در هر زمان دلخواه اجازه بازرسی از زندان و زندانیان را دارا میباشد. بازرسی و تفتیش متهم سیاسی روندی بود که از ابتدای بازداشت با بازرسی بدنی وی آغاز میشد و با بازرسی منزل وی ادامه مییافت و پس از احراز محکومیت و انتقال به زندان تا بازرسی بندها و سلولها پیش میرفت. در بازرسی بدنی، کمربند، پول، ساعت و همه لوازم شخصی فرد را توقیف میکردند و پس از گرفتن لباسهای زندانی، وی را در حالی که فقط پیراهن و شلوار ویژه زندانیان را بر تن داشت به داخل زندان منتقل میکردند. سپس بازرسی خانه زندانی آغاز میشد. علاوه بر این بازرسیهای معمول، گاه پیش میآمد که سلول زندانیان نیز مورد بازرسی قرار میگرفت.
بازرسی در زندانهای پهلوی به دو صورتِ بازرسی بند و سلول بود. بازرسی بند عبارت بود از بیرون رفتن زندانیان از بند و باقی ماندن یک زندانی از هر اتاق برای نظارت بر بازرسی همان اتاق. بازرسی سلول هم مراجعه سرزده نگهبانان به سلول و لخت کردن و بیرون بردن همه زندانیان برای به هم ریختن و جستوجوی وسایل زندانیان به قصد یافتن وسایل ممنوعهای چون مداد، خودکار، کتاب، جزوه دستنوشته و وسایلی از این قبیل بود.
در زمان رضاشاه بیشتر مأموران بازرسی افراد معمولی و بیسواد بودند؛ از این رو در بازرسی از خانههای متهمان، توجهی به محتوای کتابها نمیکردند و معیار آنان برای تشخیص مضر بودن آن رنگ مرکب استفاده شده در چاپ کتاب بود؛ اگر کتاب با مرکب سرخ چاپ شده بود، مضر تشخیص داده میشد. این موضوع درباره کتابهای خارجی نیز صدق میکرد. این وضعیت درون زندانهای رضاخانی نیز تکرار میشد و بازرسیهای دقیقی در زندانها صورت نمیگرفت؛ زیرا از طرفی اشیاء ممنوعهای مانند چاقو، تریاک، تیغ و غیره نزد زندانیان سیاسی وجود نداشت و از سوی دیگر مسئولان زندان هنوز در مقام مبارزه جدی با کتاب و کتابخوانی برنیامده بودند و چندان توجهی به زندانیان سیاسی نمیکردند؛ بنابر این تفتیشها اغلب سرسری بود.
با تأسیس ساواک، محدودیتها و سختگیریهای بیشتری در زندانها و به خصوص بر وضعیت زندگی زندانیان سیاسی حاکم شد. این سختگیریها در زمان بازرسی و تفتیش از سلولها بیشتر میشد. پس از گزارش سازمان بازرسی شاهنشاهی از وضعیت زندانها به شاه و انتقاد وی که وضع زندانها را به مهمانخانه تشبیه کرده بود، سختگیریها شدیدتر شد.
قبل از شکلگیری ساواک مأموران بازرسی یا از نگهبانان زندان بودند یا از شهربانی؛ گاهی نیز از واحد دیگری برای بازرسی به زندانها میآمدند. بعد از تأسیس ساواک پلیس زندان از دو بخش تشکیل میشد. پلیس سیاسی و پلیس حفاظتی؛ پلیس سیاسی متشکل از مأموران ساواک بود و پلیس حفاظتی متشکل از مأموران عادی شهربانی که وظیفه گشت و مراقبت را درون زندان برعهده داشت.
در بدو ورود متهمان به زندان، پلیس حفاظتی به بازرسی بدنی آنها میپرداخت و هرگونه وسایل شخصی فرد بازداشتی از وی گرفته و فهرست آن یادداشت میشد. چنانچه قرار آزادی متهم صادر میشد، اشیاء ضبط شده را به وی بر میگرداندند. بازرسی از خانههای متهمان سیاسی را بیشتر ساواک و با همکاری مأموران شهربانی انجام میداد. بر طبق قانون، خانه اشخاص مصون از تعرض اعلام شده و بدون اذن و اجازه صاحبخانه کسی حق ورود به منزل مسکونی افراد را نداشت و بازرسی خانه مقید به رعایت اصول و تشریفات خاصی بود تا بدین ترتیب آرامش و حرمت منازل افراد از بین نرود؛ اما تنها چیزی که هرگز رعایت نمیشد قانون بود. گاهی هنگام تفتیش و بازرسی از خانه متهمان مأموران با خشونت هر چه بیشتر به ضرب و شتم ساکنان و افراد خانواده میپرداختند و به حیثیت، شرف و آبروی آنان توهین میکردند. مأموران به بهانه بازرسی با خشونت هر چه بیشتر خانه متهم را به هم میریختند و هر چیزی را که مشکوک تشخیص میدادند ضبط و در پرونده متهم ثبت میکردند. در زندانهای دوره پهلوی دو نوع بازرسی وجود داشت: بازرسی سیاسی ـ امنیتی و بازرسی معمولی؛ بازرسی معمولی در بین زندانیان عادی و با هدف یافتن مواد مخدر انجام میگرفت. برای انجام این نوع بازرسی، مأموران ملحفهها را از روی تشکهای ابری بیرون میکشیدند و تشکها را وارسی میکردند و اگر مشکوک میشدند آن را پاره میکردند تا مبادا مواد مخدر درون تشک جاسازی شده باشد. آنها همچنین به بررسی و وارسی نقاط مختلف بندها و سلولها میپرداختند.
بازرسی سیاسی ـ امنیتی نیز یا توسط نگهبانان زندان و بر اساس وظایف روزمره انجام میشد، یا به طور مستقیم توسط مأموران ساواک صورت میگرفت. گاهی نیز مأموران زندان به دستور ساواک دست به بازرسی میزدند. برخی از زندانیان سیاسی روز بازرسی را «یوم الهراس» مینامیدند.
در بازرسیهایی که مأموران زندان انجام میدادند، معمولاً سه یا چهار مأمور وارد هر سلول میشدند و زندانیان را در حیاط و گاهی داخل راهروها نگه میداشتند و با به هم ریختن و زیر و رو کردن وسایل زندانیان هر چیزی را که مشکوک تشخیص میدادند، ضبط کرده و پرونده تازهای برای زندانی تشکیل میدادند. گاه برخی مأموران قسمتی از وسایل زندانیان را به یغما میبردند. مأموران تمام خوابگاهها، زیر پتوها، جیب لباسها انبار و آشپزخانه و حیاط زندان را بازرسی میکردند. در پایان و پس از بازرسی بدنی زندانیان سیاسی، به آنها اجازه ورود به سلول میدادند. گاهی نگهبانان زندان زمان بازرسی را اعلام عمومی میکردند. گاهی نیز زندانیان سیاسی با پرداخت مبلغی پول به مأموران زندان، زمان بازرسیها به خصوص بازرسیهای سرزده را در مییافتند و از این طریق کتابها، روزنامهها، دستنوشتهها، جزوهها، مدارک و وسایل مسئلهدار را پیش از ورود مأموران جاسازی یا به بندهای دیگر منتقل میکردند. بعضی از بازرسیهای سرزده، به علت رفتار برخی از زندانیان بود. اگر از دید مأموران خطایی از یک زندانی یا عدهای سرزده بود، پلیس همه زندانیان را تنبیه و مجازات میکرد؛ زیرا همه آنان را مسئول آن عمل خطا میدانست و به بهانه بازرسی به سلولها هجوم میآورد و همه وسایل زندانیان مانند لباس، پتو، خوراک، کتاب و هر چیزی که متعلق به زندانیان بود از بین میبرد.
بازرسی مأموران ساواک، زمان و وقت معینی نداشت. آنها بیشتر به طور سرزده وارد زندانها میشدند و به بازرسی بندها، سلولها و زندانیان سیاسی میپرداختند. بازرسی مأموران ساواک بسیار خشنتر و وحشیانهتر از مأموران زندان بود. آنان در حین بازرسی با خشونت هر چه تمامتر و تا آنجا که انرژی و توان داشتند وسایل و لباس زندانیان را روی کف سلولها میریختند و به عمد با کفشهای خاکی و گلی خود آنها را لگد مال میکردند. به طوری که بعضی از لباسها و وسایل زندانیان دیگر قابل استفاده نبود. در پی این بازرسیها بسیاری از کتابها، اوراق، جزوهها و دستنوشتههایی که زندانیان در طی مدتهای طولانی و با تحمل رنجهای فراوان تهیه میکردند به دست مأموران میافتاد و بسیاری از جاسازیها و مدارک و وسایل ممنوعه کشف و ضبط میشد. مأموران ساواک، همچنین عکس فرزندان زندانیان را پاره میکردند و حتی وسایلی را که زندانیان برای سرگرمی درست کرده بودند، از بین میبردند. گاهی بازرسیها فقط از یک بند خاص صورت میگرفت. از این رو زندانیان با آگاهی از زمان بازرسی، کتابها، دستنوشتهها و وسایل ممنوعه را به بندهای دیگر منتقل میکردند.
خبر ورود مأموران ساواک برای بازرسی، علاوه بر اینکه نوعی نگرانی و اضطراب در میان زندانیان ایجاد میکرد، موجب نگرانی مسئولان برخی از زندانها نیز میشد؛ زیرا آنان نیز نگران بودند که موردی کشف شود و در پی آن مسئولیت زندان از آنان سلب شده و به ساواک واگذار شود.
گاهی کشف برخی از جاسازیها و جزوات زندانیان عکسالعمل شدید ساواک را در پی نداشت زیرا پلیس زندان این مدارک را گزارش نمیکرد یا با دریافت رشوه از زندانیان شیئی غیر مجاز را پنهان میکرد. اگر ساواک متوجه این مسائل میشد، آنان را به بیکفایتی متهم کرده و سعی میکرد اداره زندان را خود به دست گیرد. زندانیان اغلب از تضاد بین ساواک و پلیس زندان، پوششی امنیتی ساخته و به نفع خود بهرهبرداری میکردند.
اگر در بازرسیها جزوه، دستنوشته، کتاب یا وسیلهای کشف میشد، مأموران ساواک، تمام اعضای سلول را برای بازجویی و پروندهسازی میبردند. روند بازرسیها چنان سختگیرانه بود که مأموران ساواک حتی بخشی از حیاط زندان را شخم میزدند و وسایل پنهان شده در زیر خاک را مییافتند.
بدترین و پرهزینهترین حادثه برای زندانیان در زمان بازرسی کشف جزوات و دست نوشتههای آنان بود؛ زیرا زندانیان وقت و انرژی زیادی برای تهیه آنها صرف کرده بودند و دستیابی مأموران به این مدارک ضربه سختی به آنان وارد میکرد. دستنوشتههای زندانیان برای آموزش و انتقال آگاهی در میان خود و دیگر زندانیان بسیاری ضروری بود.
اصولاً بازرسیها به همراه بیادبی هتاکی و بیحرمتی به زندانیان و گاهی نیز با تخریب کامل وسایل زندانیان همراه بود. گاه در همان حال که زندانیان را با پیژامه از بند بیرون کرده بودند، در گوشه حیاط جمع نموده و سخنرانی میکردند. متن سخنرانیها هم جز تهدید به مرگ و بدگویی از انقلابیون چیز دیگری نبود. در مقابل این رفتار، زندانیان در زمان بازرسی، یک یا دو نفر از افراد مجرب و با سابقهای که توانایی برخورد مناسب با مقامات زندان را داشتند، به نمایندگی خود در بندها بر میگزیدند تا در صورت تخریب وسایل به مأموران تذکر دهند. نتیجه این اعتراضات گاهی درگیری و زد و خوردهای شدید میان زندانیان و مأموران بود که با اعتراضات و اعتصابات دیگر زندانیان توأم میشد. بازرسیها در زندان محدود به سلولها و بندها نبود، بلکه در زمان ملاقات، وسایل، خوراک و غذاهایی که خانوادههای زندانیان همراه میآوردند، مورد بازرسی دقیق قرار میگرفت؛ چرا که بیشتر کتابها، اطلاعیهها، اخبار و مطالب از این طریق وارد زندان میشد. از این رو پلیس زندان اجازه نمیداد وسایلی که ملاقات کنندگان میآوردند بهراحتی در اختیار زندانی قرار گیرد و آنها را از لحاظ کیفی و کمی بازرسی میکرد. مکاتبات زندانیان با محیط خارج از زندان و بالعکس، از سوی رئیس زندان خوانده میشد و در صورت امضا و تأیید او، نامه به دست فرد مورد نظر داده میشد. در بازرسیها حتی اجازه ورود هر میوهای را نمیدادند. زندانیان نیز در مقابل بازرسی مأموران، درون بندها مقررات امنیتی ایجاد کرده بودند؛ یک فرد به عنوان مسئول امنیتی انتخاب میشد که وظیفه وی کنترل دستنوشتههای دیگر زندانیان بود که مبادا مسئله امنیتی در آن باشد. حتی زندانیان خودشان اعلام بازرسی میکردند و دیگر زندانیها، ساکها و لباسها را بازرسی میکردند و اگر موردی برخلاف اصول امنیتی مییافتند، فرد خاطی تنبیه میشد.»[1]
پینوشت:
[1] . دانشنامه زندان سیاسی دوره پهلوی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 156 و 159. با اندکی ویراستاری.
بازرسی بدنی از شهید مهدی عراقی دز زندان و کشف پول و مشکوک بودن خرج کردن مبالغی از آن پول. ص 1
بازرسی بدنی از شهید مهدی عراقی دز زندان و کشف پول و مشکوک بودن خرج کردن مبالغی از آن پول. ص 2
بازرسی بدنی از شهید مهدی عراقی دز زندان و کشف پول و مشکوک بودن خرج کردن مبالغی از آن پول. ص 3
تعداد مشاهده: 1585