مراسم بدرقه زندانی سیاسی از سوی مبارزین زندانی در زندانهای رژیم پهلوی
تاریخ انتشار: 30 تير 1403
«مشایعت زندانی هنگام آزادی را بدرقه میگویند. بدرقه همراهی مهمان یا مسافر برای روانه کردن به مقصد به منظور احترام و محبت نسبت به او را گویند. این واژه در اصل به معنای جمعی مسلح است که کاروان را برای محافظت همراهی میکنند و به معنای نگهبان قافله نیز میآید.
بدرقه در زندانهای عصر پهلوی نیز به معنای همراهی کردن و مشایعت کردن کسانی بود که به دلایل مختلف از زندان رهایی مییافتند. بدرقه یکی از رسمهای رایج زندان بود که معمولاً با توجه به شرایط زمان، میزان محبوبیت افراد و محدودیتهای زندان به صورتهای مختلف برگزار میشد. به طور مثال مراسم مشایعت زندانیان تا قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با سر و صدای بسیار انجام میشد، اما پس از آن، مراسمِ بدرقه، مختصر برگزار میشد، دیگر مراسم بدرقه پر سر و صدا میسر نبود. پس از فروکش کردن التهابات دوره کودتا، دوباره مراسم بدرقه زندانیان آزاد شده رواج یافت.
برخلاف خواسته مأموران زندان برای ایجاد اختلاف بین زندانیان سیاسی، زندانیان به رغم وجود اختلاف عقیده در بین خود، در دورههایی با ایجاد روابط و مناسبات حسنه سعی در خنثی کردن توطئههای حکومت داشتند. مراسم بدرقه زندانیان از جمله آن مناسبات بود که ابهت ویژهای به زندانی آزاد شده میداد. زندانیان معتقد بودند با حفظ این سنتها، زندان سیاسی و زندانی سیاسی وجهه خود را از دست نمیدهد و نمیشکند.
به هنگام تبعید، انتقال، اعدام و آزادی زندانی سیاسی بدون در نظر گرفتن مرام و مسلک و عقاید زندانی ـ چه مسلمان و غیر مسلمان و چه کمونیست و غیر کمونیست ـ مراسم خداحافظی و بدرقه، بسته به شرایط زندان برگزار میشد. تفاوت بدرقه زندانیها در چگونگی کف زدن بود. اگر زندانی محبوبیت ویژهای داشت، مدت زیادی برایش کف میزدند. کلیه زندانیان مراسم ویژه و با شکوهی به افتخار آزادی زندانی برگزار میکردند. این مراسم شامل بدرقه فرد آزاد شده تا در خروجی، در آغوش گرفتن وی، طلب عفو و حلالیت، آرزوی توفیق برای یکدیگر، دست زدن زندانیان با هم، صلوات فرستادن، گفتن شعار «موسی که زد عصا را، بر فرق سنگ خارا، بشنید این ندا را، صل علی محمد، صلوات بر محمد» و خواندن سرودی خاص و ساده بود که همگی به شکل آواز آن را اجرا میکردند. این سرودهی ساده، معمولاً تک بیتی بود که نام هر زندانی در آن گنجانیده میشد. به طور نمونه:
«این ... آزاد مثل شاخ شمشاد»
بدرقهکنندگان نیز با تکرار شعر، دست میزدند و زندانی را تا در خروجی همراهی میکردند و لحظهای که زندانی از در بیرون میرفت و در زندان بسته میشد برای وی کف میزدند. چنانچه دو نفر همزمان آزاد میشدند، مراسم به دو گونه پی در پی تکرار میشد. در تمام طول مدت خداحافظی و بدرقه که گاهی بسیار طول میکشید، زندانیان دیگر در دو ردیف کریدور میایستادند و کف میزدند و گاهی نیز در برخی زندانها این شعر حافظ: «من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم»، با صدای بلند و ضربآهنگ خاصی خوانده میشد. معمولاً در مراسم بدرقه زندانی آزاد شده نیز چند کلمهای با دوستانش صحبت میکرد و بعضی که اهل تقیه بودند، فقط میگفتند: «دوستان خداحافظ» و بعضیها هم ملایم یا با لحن تند صحبت مختصری میکردند و میرفتند. گاهی نیز به دلیل محبوبیت ویژه برخی زندانیان آزاد شده علاوه بر ادامه دادن به کف زدن، آنها را بر دوش میگرفتند و تا در خروجی همراهی میکردند.
زندانیهای آزاد شده معمولاً یکسان بدرقه میشدند، مگر زندانیای که بایکوت میشد یا زندانیای که قرار بود اعدام شود. گاهی حتی با وجود تلاش زندانبانان برای خرد کردن شخصیت و به هم زدن اتحاد بین زندانیان مراسم خداحافظی و بدرقه به طور مخفیانه انجام میشد. به طور نمونه یکی از زندانیان بایکوت شده، هنگام آزادی، پنهانی و به دور از چشم زندانبانان، نیمه شب و زیر پتو با همبندهایش خداحافظی کرد.
در پارهای موارد، مراسم بدرقه با هشدارهای زندانبانان همراه بود، اما با نادیده گرفتن این هشدارها از سوی زندانیان، گارد ویژه به داخل زندان هجوم آورده، آنها را میزدند و پول، ساعت، چراغ و سایر اموال زندانیان را غارت میکردند. زندانیان نیز با امکاناتی که در اختیار داشتند به دفاع از خود میپرداختند که در نتیجه محدودیت بیشتر برای زندانیان را در پی داشت.»[1]
پینوشت:
[1] . دانشنامه زندان سیاسی دوره پهلوی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 170 و 171. با اندکی ویراستاری.
تعداد مشاهده: 1584