انقلاب اسلامی در روستاهای استان سمنان به روایت اسناد ساواک
08 ارديبهشت 1399
چکیده
انقلاب اسلامی رویدادی فراگیر بود و گروههای مختلف مردم در آن نقش داشتند. بیشک نقشآفرینی گروهها و قشرهای مختلف در پیروزی انقلاب اسلامی یکسان نبوده است. به دلایل مختلف برخی قشرها نقش پیشرو و فعالی در مبارزات انقلاب اسلامی داشتند و برخی گروههای دیگر نقش کمتری در این راه ایفا کردند. نقشآفرینی شهرها و روستاها در مبارزات انقلاب اسلامی هم بیگمان یکسان و هم اندازه نبوده است. این اصل مهمی در تاریخ ایران است که در روند مبارزات سیاسی و تحولات فرهنگی، شهرها نقش پیشرو و فعالی داشتهاند. این موضوع معلول شرایط تاریخی و نحوه و وسعت اطلاع از حوادث در شهرها نسبت به روستاها و ضعف و نارسائی رسانهها و عدم دسترسی روستاها به وسائل اطلاع رسانی جمعی بوده است. با این حال در جریان مبارزات انقلاب اسلامی طی سالهای 1342 تا 1357، روستاها آرام آرام به شهرها پیوند خوردند و در مبارزات انقلابی مشارکت کردند.
بررسی روند پیوند خوردن روستاییان با مبارزات انقلاب اسلامی و مشارکت در این روند، نیازمند بررسی طیف گسترده و متنوعی از منابع تاریخی مانند خاطرات، تاریخ شفاهی، روزنامهها و اسناد است. در میان این منابع اسناد، جایگاه ویژهای دارند؛ از جمله میتوان به اسناد ارزشمندی اشاره کرد که مرکز بررسی اسناد تاریخی در قالب مجموعههای مختلف چون یاران امام(ره)، انقلاب اسلامی در استانها به روایت اسناد ساواک، رجال و شخصیتها، و زنان دربار اشاره کرد. در بیشتر این مجموعهها اسناد مهمی درباره اوضاع روستاهای ایران در دوره پهلوی وجود دارد که میتوانند برای فهم تاریخ روستاهای ایران در این دوره مورد استفاده قرار گیرند.
در میان این مجموعهها، مجموعه انقلاب اسلامی در استانها به روایت اسناد ساواک، جایگاه و ارزش ویژهای دارد. این مجموعه، مبارزات انقلاب اسلامی در پهنه وسیع جغرافیای ایران را روایت میکنند. در این مجموعه میتوان مبارزات قشرها و گروههای مختلف مردم ایران در شهرها و روستاهای ایران را مشاهده کرد. با استفاده از این اسناد میتوان رشته مبارزات انقلاب اسلامی را تا درون دورترین روستاها پیگیری کرد. منابع ساواک و ژاندارمری بر اساس وظیفهای که داشتند و انتظاری که از آنها میرفت، مراقب فعالیتهای انقلابی در روستاها بودند. با استفاده از این اسناد میتوان به پرسشهای زیر درباره نقش روستاها در تاریخ مبارزات انقلاب اسلامی پاسخ گفت؛
- رابطه شهر و روستا در روند مبارزات انقلاب اسلامی چگونه بود؟
- کدام گروهها و قشرها، نقش مهمتری در گسترش فضای انقلابی در روستاها داشتند؟
- روستاها چگونه به روند مبارزات انقلاب اسلامی پیوند یافتند؟
- فعالیتهای انقلابیون در روستاها، چه نوع اقدامات و فعالیتهایی را شامل میشد؟
نوشتار حاضر میکوشد با استناد به اسناد منتشر شده در کتاب چهار جلدی انقلاب اسلامی در سمنان به روایت اسناد ساواک (تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1398) به پرسشهای فوق پاسخ گوید و نقش روستاهای سمنان در مبارزات انقلاب اسلامی را تبیین کند. پژوهش حاضر و پژوهشهای دیگر از این سنخ، میتوانند به روشن شدن نقش روستاییان در مناطق مختلف ایران، در روند مبارزات انقلاب اسلامی کمک کنند. این پژوهشها همچنین میتوانند بخشی از روند بزرگتر تاریخ روستاهای ایران به شمار آیند.
کلید واژه: ایران، تاریخ انقلاب اسلامی، اسناد ساواک، استان سمنان، روستاها.
روستاهای سمنان
پژوهش حاضر از نظر جغرافیای اداری، به روستاهای استان سمنان محدود میشود. منظور از روستا، کانونهای جمعیتی است که در زمان تولید اسناد، روستا به شمار میآمدند و در متن اسناد به روستا (قریه، ده) بودن آنها اشاره شده است. برخی از این روستاها اکنون به بخش و شهر ارتقا پیدا کرده یا به دلیل نزدیکی به شهرهای جدید و واقع بودن در حومه آنها، اکنون شرایط تازهای پیدا کرده و بافت فیزیکی و ساخت اجتماعی آنها تغییر کرده است. برخی از روستاهایی که در اسناد به آنها اشاره شده، عبارتند از:
* داورآباد، رستمآباد، سراب، فروان، هشتآباد (شهرستان آرادان)
* آستانه، امیرآباد (امیریه)، ترزه (طرزه)، تویه دروار، جزن، چهار ده، غنیآباد، مهماندوست، مهماندویه (شهرستان دامغان)
* بیابانک، لاسجرد(لاسگرد)(شهرستان سرخه)
* خیرآباد، دلازیان، رکن آباد، علاء، (شهرستان سمنان)
* ابرسج، تاش، خوریان، زیر استاق، قلعه آقا، کلاته قیج (خیج)، کلامو، مُجِن (موجن)، میغان(میقان)، (شهرستان شاهرود)
* بنکوه، رشمه، کوشک اربابی، کوشک خالصه، محمدآباد (شهرستان گرمسار)
منابع
از نظر زمانی، این اسناد محدوده سالهای 1342 تا 1357 را پوشش میدهند. نوشتار حاضر بر پایه اسناد کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک(استان سمنان)[1] نوشته شده است. برخی از این سندها توسط مأموران ساواک تولید شدهاند و خبرهای دست اول به شمار میروند.. دستهای از این اسناد، مکاتبات میان دوایر و ادارات ساواک (ساواک سمنان با ساواک مرکز) هستند و بر مبنای گزارشها و خبرهای دست اول منابع ساواک هستند و یا پیرو و عطف مکاتبات پیشین هستند. دستهای دیگر از اسناد توسط ژاندارمری (اطلاعات یا ضد اطلاعات)که وظیفه اصلی آن به محیطهای روستایی مربوط بود، شکل گرفتهاند. این سندها در واقع مکاتبات ژاندارمری با ساواک هستند. دستهای دیگر از اسناد توسط مأموران شهربانی تولید شده و در قالب مکاتبات شهربانی و ساواک، بازتاب پیدا کردهاند.
کلیات
برای تبیین چگونگی گسترش فضای انقلابی در روستاها باید چند نکته را در نظر داشت.
نکته نخست، رابطه شهر با روستا در تاریخ ایران است. معمولاً جریانهای فرهنگی و سیاسی از شهرها به روستاها میرسید. روستا معمولاً محل سکون و آرامش بود و مراکز فرهنگی (مدارس، کانونهای علمی، سازمانها و در دورههای بعد دانشگاهها) در شهرها قرار داشتند. شهر همچنین مرکز تحولات سیاسی و جا به جایی قدرت بود و مبارزات فرقهها، گروهها و سپس احزاب در شهرها متمرکز بود. از این رو شهرها مرکز فعالیتهای فرهنگی و سیاسی بودند و روستاها تابع تحولات سیاسی و فرهنگی شهرها. در فهم چگونگی گسترش مبارزات انقلابی در روستاها طی سالهای 1342 تا 1357، باید رابطه شهر و روستا را در نظر داشت. مبارزات انقلابی طی این سالها از شهرها به روستاهای اطراف میرسید.
نکته دوم آن که در گسترش پیام انقلاب اسلامی در روستاها ـ با توجه به الگوی روابط شهر و روستا ـ عناصر مختلفی مؤثر بودند. نخست آن که به صورت معمول، در رفت و آمدهای میان اهالی شهر و روستا، بخشی از این پیام به روستاها منتقل میشد. روستاییانی که به دلایل مختلف به شهرها میرفتند و شهرنشینانی که به محیطهای روستایی رفت و آمد میکردند، بخشی از اخبار و تحولات سیاسی و فرهنگی را به روستاها میبردند. دوم آن که روحانیان انقلابی که در میان شهرهای مختلف در تردد بودند، به مناسبتهای مختلف به روستاها میرفتند. اینان از مناسبتهای مذهبی چون ماه محرم و ماه رمضان بهره میگرفتند و در منابر خود در حسینیهها و مساجد پیام انقلاب را به روستاها میرساندند.
در پرتو تحولات جدیدی که در ساختارهای اداری به وجود آمده بود، برخی نهادها و مؤسسات جدید نیز رابطه میان روستاها و شهرها را عمق بخشیدند. معلمان مدارس نمونهای از این گروه بودند. برخی دانشآموزان و دانشجویان روستایی که در شهرها تحصیل میکردند، کارمندان ادرات دولتی و برخی افرادی که در حوزههای شهری و روستایی در رفت و آمد بودند، در گسترش پیام انقلاب در روستاها نقش مؤثری داشتند.
نکته سوم آن که اسناد برجای مانده در بایگانیهای ساواک، تنها بخشی از فضای انقلابی روستاها را توصیف کردهاند. بخش عمدهای از این فعالیتها از دید مأموران انتظامی (ژاندارمری و شهربانی) و امنیتی(ساواک) مخفی مانده و گزارشی درباره آنها وجود ندارد. منابع و اسناد محلی، روایتهای شفاهی و ثبت نشده، روزنامهها و برخی منابع دیگر نیز میتوانند برای توصیف و تبیین فعالیتهای انقلابی در روستاها مفید باشند و در تکمیل و تعمیق پژوهشهای مربوط به تاریخ روستاها مؤثر باشند.
روحانیان
فعالیتهای انقلابی روحانیان در روستاهای سمنان از سال 1342ش آغاز شد. شیخ حسینعلی حیدری طلبه 24 ساله اهل روستای ابرسج شاهرود که در مدرسه علمیه نواب به تحصیل مشغول بود، در جریان فعالیتهای انقلابی در این شهر دستگیر شد. وی پس از آزادی در شهریورماه 1342ش در بازگشت به روستای زادگاهش، اعلامیههای انقلابی را در ابرسج منتشر میکرد. این اعلامیهها درباره موضوعاتی چون تحریم انتخابات بود. گرچه در کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، درباره متن این اعلامیهها توضیحی داده نشده است، اما اقدامات شیخ حسینعلی حیدری به گونهای بود که ژاندارمری محل وی را به اتهام تحریک مردم به فعالیتهای انقلابی، دستگیر کرد و به ساواک سمنان تحویل داد. در سند مربوط به این خبر آمده است: وی در ضمن بازجوییها به این موضوع اعتراف کرده است که این اعلامیهها را به خط خود نوشته است.
شیخ حسینعلی شهرت حیدری... محصل علوم دینی مدرسه نواب مشهد... در قریه ابرسج شاهرود اقدام به نوشتن مطالب و الصاق اعلامیههایی مبنی بر عدم شرکت مردم در انتخابات و تحریک و تهدید اهالی قریه مزبور نموده، که وسیله ژاندارمری محل دستگیر و به این ساواک اعزام، ضمن بازجویی بر عمل خود اعتراف و اظهار میدارد که اعلامیهها به خط وی میباشد.[2]
سید سیفالله کیا، اهل یکی از روستاهای سمنان بود و ساواک سمنان در سال 1345، از عدم شرکت وی در مراسم حکومتی 15 بهمن خبر داد. گرچه در این خبر به فعالیت انقلابی کیا در روستاها اشارهای نشده، اما سکونت روحانیان مخالف حکومت در روستاها، در آگاه شدن مردم روستایی درباره فعالیتهای مخالفان مؤثر بود.[3] رفت و آمد آیتالله سیدعلی شاهرودی به روستاهای قلعه آقا و کلامو (از روستاهای شاهرود)[4] و دیدار اهالی با وی، توجه ساواک سمنان و اداره کل سوم ساواک را به خود جلب کرده بود.[5]
اهالی روستای لاسجرد[6] با شیخ محمدعلی عالمی، پیشنماز مسجد جامع سمنان در ارتباط بودند و شیخ محمدعلی عالمی در اعزام روحانی به این روستا، نقش اساسی داشت و ساواک سمنان تلاش میکرد به شکلی در این موضوع مداخله و ایجاد اخلال کند.
شخصی به نام حیدریان از اهالی لاسجرد از توابع سمنان، نامهای به شیخ محمدعلی عالمی پیشنماز مسجد جامع سمنان نوشته و به او اخطار نموده که از فرستادن سیدجلال طباطبایی به قریه لاسجرد خودداری نماید. مشارالیه در نامه خود، سیدجلال طباطبایی را به تفرقه اندازی در بین اهالی لاسجرد و دخالت بیجا در امور مردم متهم نموده است... اعزام سپاهیان دین به روستاها بازار این روضه خوانها را تخته خواهد کرد. فعلاً از رفتن سیدجلال طباطبایی به لاسجرد، بایستی ممانعت به عمل آید و به مردم نیز تفهیم شود که گول آنها را نخورند.[7]
در سال 1353، اخباری درباره فعالیتهای انقلابی دو برادر اهل روستای آستانه[8] در شهر دامغان و روستای زادگاهشان ثبت شده است. یکی از این دو برادر با نام طلبه رضایی معرفی شده و اطلاعات بیشتری درباره او ثبت نشده است. وی به همراه برادرش عطاءالله رسالههای امام خمینی(ره) را در فضای شهری و روستایی پخش میکردند. در دی ماه 1353، برادران رضایی متوجه شدند که کسی فعالیتهای آنها را به ساواک لو داده است. نظریه کارشناس ساواک(سهشنبه) نشان میدهد، منبع دیگری آنها را لو داده است.[9]
در مهرماه 1354، اخباری درباره فعالیت روحانیان انقلابی در یکی از روستاهای شاهرود به ساواک رسیده بود. بنا بر سندی که در این باره وجود دارد، یک روحانی به نام ذاکری و فرزندش شیخ محمد اهل کاشمر، که سالها در یکی از روستاهای منطقه ساکن شده بودند، به فعالیتهای انقلابی مشغول بودند. این فعالیتها آشکارا در ارتباط با مبارزات انقلابی به رهبری امام خمینی(ره) بود. روحانیون انقلابی در محیط روستا علناً علیه انقلاب به اصطلاح سفید و اصول آن تبلیغات میکردند و آثار امام خمینی چون رساله آن حضرت و برخی کتب دیگر ایشان را در منزل خود داشتند.
عدهای از اهالی قریه دره وطن شاهرود از نامبرده انتقاد و اظهار ناراحتی میکردند که بر خلاف شئونات مملکتی مطالبی اظهار میکند. نامبرده به اتفاق فرزندش شیخ محمد ذاکری... در صحبتهای خود از خمینی پیروی و به نفع وی تبلیغ نموده و علیه قوانین منشور انقلاب حرفهایی میزنند به طوری که این اظهارات در بعضی از مردم ساده لوح محل، تأثیر و موجبات بدبینی آنها را فراهم ساخته است... در حال حاضر نامبرده مشغول تبلیغات مسموم و ضد ملی است.[10]
در سال 1355ش، شیخ محمدعلی انصاری، در روستاهای شاهرود به نشر و گسترش پیامهای انقلابی مشغول بود. به گزارش ساواک:
شیخ محمدعلی انصاری 20 ساله طلبه مدرسه عباسقلیخان اهل ارداک[11] به منظور وعظ به میغان[12] شاهرود تردد داشته و ضمن سخنرانیهای خود، مطالبی بر خلاف مصالح مملکت اظهار میدارد.[13]
یک روحانی بومی اهل میغان در سال 1356ش، در گسترش پیام انقلاب در روستای زادگاه خود نقش داشت. شیخ محمد عباسی با مرکز انقلاب در قم در ارتباط بود. به گزارش سازمان ضد اطلاعات ژاندارمری:
شیخ محمد عباسی فرزند عباسعلی عباسی اهل میغان محصل طلبه قم، نوه دختری حاج حسن شریفی، مرتباً به میغان رفت و آمد و در محل میغان بر علیه کد 66 [شاه] تحریک و به نفع روحالله خمینی تبلیغ... و کتابهای علی شریعتی را مطالعه میکند.[14]
در همین ماه دایره اطلاعات ژاندارمری کل کشور به ساواک خبر داد که رئیس پاسگاه منطقه، در روستای میقان در محل تشکیل جلسات قرائت قرآن حاضر و اقدام به بازرسی محل نموده است.
اشخاصی به اسامی زیر مبادرت به تشکیل جلسه قرائت قرآن نموده بودند که رئیس پاسگاه مربوطه در معیت کدخدای قریه در محل حاضر و مدارکی کشف نمودهاند. دستور داده شد در این قبیل موارد با هماهنگی ساواک محل اقدام نمایند.
1. محمد شریفی 2. سیدعباس میقانی 3. حاج عباسعلی 4. سیدهاشم حسینی 5. حبیب شاه حسینی معروف به کربلایی جعفر 6. حجت زمانی 7. سیدحسن حسینی و چند نفر دیگر[15]
روحانیون انقلابی در مراسم ختم و عزاداریهایی که در مساجد روستایی برگزار میشد، در منبرهای خود، جوّ انقلابی را به درون روستاها منتقل میکردند. این منبرها پس از شتاب گرفتن روند مبارزات انقلابی پس از وقایع دی ماه 1356 شهر قم، پرحرارتتر بودند. به عنوان نمونه در مجلس یادبودی که در 8 / 11 / 1356 در قریه حصارک گرمسار(کوشک اربابی)[16] برگزار شده بود و عدهای از بستگان متوفا و اهالی روستا حضور داشتند:
موسوی واعظ ممنوع المنبر گرمسار، طی سخنرانی خود پیرامون خود شناختن یعنی خداشناسی مطالبی اظهار... و بدون اینکه نامی از مسئولین دستگاه ببرد، عنوان کرد عدالت نیست... در خاتمه هنگام دعای آخر وعظ خود، برای سرنگون شدن اسرائیل، برای پایداری حوزه علمیه قم و سرنگون و رسوا شدن آنهایی که باعث از همپاشیدگی این حوزه میشوند، برای سلامتی مرجع تقلید شیعیان(بدون ذکر نام)، برای پیروزی مردم فلسطین، برای سرنگون شدن حکامی که از اسرائیل حمایت میکنند، دعا کرد و مردم آمین گفتند.[17]
در موردی دیگر در مجلس ختمی که در روستای حسنآباد برگزار شده بود، حجت الاسلام حاج شیخ نصرتالله واحدی در منبر، با بیانی داغ علیه دولت به سخنرانی پرداخت. سخنرانی به گونهای بود که ساواک از آثار سوء آن بر اهالی روستا نگران بود. در گزارش مربوط به این رویداد، از تشکیل جلسهای توسط نیروهای انقلابی در روستا سخن رفته است. مأمور ساواک در این مورد نیز نگران آن بود که مبادا این افراد بتوانند توجه مردم ساده لوح کشاورز را به خود جلب کنند و افکار آنها را تخریب کنند.[18]
جوانان انقلابی قریه کوشک خالصه[19] نیز با روحانیون انقلابی در ارتباط بودند و با پخش نوار سخنرانیهای وعاظ انقلابی، سعی در آگاه کردن سایر روستاییان داشتند:
چند نفر از جوانان به اسامی مظاهر عربی فرزند قنبر عربی، نعمت تات فرزند آقارضا و [..] فرزند جواد الیکائی (نام وی را نمیدانم) به فعالیتهای مذهبی مشغول هستند... ادامه فعالیت آنها موجب گمراهی عدهای از جوانان ده خواهد شد و مردم را نسبت به دستگاه بدبین خواهند نمود. این افراد نوارهای سخنرانی واعظین مخالف را در اختیار داشته و برای جوانان پخش و تبلیغ مذهبی مینمایند.[20]
روحانیون و طلاب انقلابی سمنان به طور دائم با قم در ارتباط بودند و اخبار و اطلاعات مربوط به رویدادها و حوادث انقلاب را به شهرها و روستاهای سمنان میبردند.[21] در فروردین 1357 طلاب انقلابی حوزه علمیه قم که به این روستا رفت و آمد میکردند، اخبار مربوط به رویدادهای انقلاب در قم را به اهالی روستا رساندند و خواستار همراهی مردم روستا با مبارزات انقلابی مردم روستا با سایر شهرها و روستاهای ایران شدند.
دو نفر از طلاب قم، به قریه آستانه دامغان آمده و مانع دید و بازدید ایام عید اهالی قریه مزبوره گردیدهاند و اظهار میدارند این دولت که عدهای از علمای اسلام را بیگناه کشته و چهلم آنان در ایام نوروز است، عید بر مسلمانان حرام است.[22]
از دیگر نمونههای فعالیت وعاظ انقلابی در روستاها میتوان به فعالیتهای اسماعیل واعظی در اردیبهشت سال 57 در روستاهای گرمسار اشاره کرد.
مدتی است در قریه فروان[23] سکونت دارد. اکثر روزها در گرمسار و روستاهای اطراف در منازل اشخاص روضه خوانی میکند. نامبرده نظر خوبی نسبت به دولت ندارد. کما اینکه قبل از عید نوروز گذشته در قریه سراب[24] در یک مجلس ختم اظهار داشته است اگر پیشوای وقت اعلام جهاد بدهد، مسلمین بدون چون و چرا باید در جهاد شرکت کنند و هر کس توجه نکند، کافر است.[25]
شیخ حسین نوری دیگر روحانی بود که در ماه مبارک رمضان در روستای تویه دروار دامغان در منبرهای خود به آگاه کردن مردم روستایی میپرداخت.[26] سیدمحمود دریاباری که در حوزه علمیه قم تحصیل میکرد در منبرهای خود در روستای وشتان[27]، آگاهی انقلابی روستاییان را بالا میبرد و آنها را با نهضت امام خمینی پیوند میداد.[28] واعظی به نام رشیدپور نیز در ماه رمضان در منبر خود در روستای سربندان[29] مردم را با نهضت امام مرتبط میکرد و شرایط خطیر مبارزه را به مردم یادآوری مینمود.
... ضمن دعا اظهار داشته خدایا به این نیمه شب حضرت آیتالله خمینی را سالم و محفوظ بدار تا هر چه زودتر به ایران مراجعت نمایند... خدایا به این نیمه شب رحم بنما و زندانیان و تبعیدیها که این نیمه شب زن و بچه آنان چشم انتظار هستند، آزاد گردان. همچنین شیخ مذکور عنوان داشته که خدایا پرچم اسرائیل را واژگون بنما و هواداران اسرائیل را هر چه زودتر سرنگون بنما.[30]
در شهریور ماه 1357، سیدحسین درآوردی پیشنماز مسجد قریه بیابانک[31] اخباری درباره شهدای 17 شهریور تهران را به نمازگزاران داد و از آنها خواست مراسم عزاداری برپا نمایند. روحانیون نه تنها اخبار مربوط به انقلاب را در روستاها منتشر میکردند، بلکه روستاها را با جریانهای بزرگ در شهرها و نواحی دیگر مرتبط میساختند. آنها آرام آرام از جمعیتهای پراکنده، سیل خروشان و بنیان کنی ایجاد کردند که سرانجام حکومت شاه را در هم کوبید.[32]
در مهر 1357، ساواک سمنان بر اساس اطلاعاتی که ژاندارمری ارائه کرد بود، در گزارشی به اداره کل سوم اعلام کرد: شیخ کاظم تقوی در ماه رمضان، در منبر خود در روستای غنی آباد به فعالیت علیه رژیم پرداخته است.[33]
دبیران و آموزگاران
معلمان سمنانی به شکلهای مختلف مردم روستایی را با فعالیتهای انقلابی مرتبط میکردند. آموزگاران، دبیران، کارمندان ادارات و برخی افراد دیگر با تشکیل جلسات، بردن کتاب و پخش نوارهای انقلابی- به ویژه نوار سخنرانیهای حضرت امام خمینی(ره)- در گسترش و نشر پیامهای انقلابی در روستای کوشک گرمسار نقش مهمی داشتند.
افراد مشروحه زیر شبها به طور محرمانه در قریه کوشک گرمسار حوزه استحفاظی ژاندارمری، مجالس خصوصی تشکیل و مطالعه کتابها و نوارهای مضره خمینی را برای اهالی عنوان مینمایند.
1. ابوالقاسم تاجالدین(دبیر) 2. آیتالله عسکری(دبیر) 3. غلامحسین عربی(دبیر) 4. محمدعلی یحییزاده(دبیر) 5. مظاهر عربی(راننده) 6. خیرالله تنگبار(کرامند جنگلبانی گرمسار) 7. غلامحسین جوادی(آموزگار) 8. عبدالرسول ورزیدهکار(آموزگار) 9. محمد گلپایگانی(کاشی کار)[34]
یوسفعلی میرآخوری آموزگار قریه داورآباد[35] چهارصد دستگاه گرمسار، در کلاسهای درس خود، علیه رژیم و شاه به روشنگری میپرداخت.[36] رحمتالله درویشیان مدیر دبستان قریه بنکوه[37] از دیگر معلمانی بود که به نشر و گسترش دعوت به انقلاب در قالب پخش اعلامیه مشغول بود.[38]
محمود روحی دبیر دیگری است که فعالیتهای انقلابی وی در آگاه کردن نسل جوان روستایی مورد توجه و حساسیت ساواک قرار گرفته است. وی با روحانیون، محیطهای آموزشی، روستاییان و نسل جوان در ارتباط بود و پیام انقلاب را در فضاهای مختلف منتشر میکرد. بنابر گزارش ساواک، وی ساکن قریه هشت آباد[39] گرمسار بود.
... در منزل خود جلسات دینی تشکیل و عدهای از جوانان زیر هیجده سال را دعوت و آنها را نسبت به مسائل مملکتی بدبین مینماید. جلسات منزل وی همیشه از ساعت 2200 به بعد تشکیل میشود. نامبرده اغلب روحانیون اطراف را به منزل خود آورده و در مورد علاقهمندی خمینی به پیشرفت مملکت گفتگو و مرتباً اظهار میدارد ما پیروان خمینی موفق میشویم... وی در دانشسرای مقدماتی دختران داورآباد گرمسار و مدرسه داور شرکت سهامی زراعی گرمسار تدریس مینماید. لذا با توجه به تماس نزدیک روحی با دختران محصل جوان محصل دانشسرای مقدماتی و همچنین دانشآموزان دبیرستان داور که همه جوان و کم تجربه هستند، تبلیغات مضره و ضد میهنی روحی در دانشآموزان اثر نامطلوبی خواهد داشت.[40]
بنابر سند شماره: 2206 / 14ه و، تاریخ: 25 / 10 / 1356:
عنایتالله عسکری دبیر، محمدعلی یحیی زاده دفتردار آموزش و پرورش، غلامحسین جوادی آموزگار، رحمت درویشان آموزگار، غلامحسین موحد دبیر راهنمایی...[41] در روستاها برای مردم سخنرانی و مردم را علیه دولت تحریک مینمایند... اصلح است با توجه به گسترش تحریکات آنان، در وهله اول به ترتیب احضار و تذکر لازم به آنان داده شود و چنانچه در اعمال خود تغییر رویه ندادند، نسبت به انتقال آنها به نقاط دیگری اقدام گردد.[42]
در خرداد 1357، منابع شهربانی از فعالیتهای انقلابی غلامحسین جوادی آموزگار مدارس گرمسار و رفت و آمدهای وی میان شهر و روستا خبر دادند. شهربانی ضمن متعصب مذهبی خواندن جوادی و مظنون اعلام کردن فعالیتهای وی به ویژه در زمینه پخش اعلامیه، اعلام کرد فعالیتهای این آموزگار انقلابی را تحت نظر دارد.[43]
برخی دبیران و آموزگاران، با همراهی روحانیون انقلابی موفق به گسترش فضای انقلابی در روستاها میشدند. نمونه چنین رابطهای را میتوان در سند شماره: 6671 / 14ه، تاریخ: 8 / 9 / 1357 مشاهده کرد:
شیخ محمدباقر عبدوست به لاسجرد آمده و تحریکاتی به عمل آورده بود، به دعوت نامبرده بالا (فریدون پیوندی) که مدیر دبستان فتحالله ثنایی قریه مزبور که یکی از متعصبین مذهبی و افراطی و همچنین بومی و ساکن قریه مذکور میباشد، بوده است و حتی یاد شده فوق در موقع مناسب، مبادرت به پخش اعلامیههای مضره که از خمینی صادر میشود، مینماید.[44]
در مهر 1357، اعلامیههایی با موضوع تشکیل حکومت اسلامی و خطاب به دانشآموزان و معلمان در قریه بیابانک و حوالی آن پخش شد.[45]
دانشآموزان
دانشآموزانی که به محیطهای شهری رفت و آمد میکردند، اخبار انقلاب را به درون روستاها میبردند. رفت و آمدهای دانشآموزان و معلمان انقلابی در قالب اردوهای دانشآموزی به روستاها مورد توجه مأمورین سازمان اطلاعات و امنیت بود.[46] نمونهای از این گردشهای دانشآموزی در سال1354ش به روستای مجن شاهرود برگزار شد.[47] یکی از دانشآموزان اهل کلاته قیج[48] به نام میرباقری[49] که در دبیرستانی در شاهرود تحصیل میکرد، فعالیتهای مذهبی داشت و با مهدی عطری طلبه مقیم قم و فعالیتهای سیاسی وی در ارتباط بود.[50]
در اردیبهشت 1357، یک دانشآموز اهل ابرسج که در شاهرود درس میخواند، به شهر قم رفت و آمد میکرد و با برخی روحانیون انقلابی در ارتباط بود. وی در ترددهای خود به قم، شاهرود و برخی روستاهای آن چون ابرسج و تاش، نوار سخنرانیهای امام خمینی را به روستاهای مذکور میآورد:
اسماعیل تیموری، دانشآموز یکی از دبیرستانهای شاهرود، که پسر دایی کدخدای ابرسیج(ابرسج) شاهرود (علیرضا تیموری) است، بعضاً به شهر قم مسافرت مینماید و ضمن تماس با شیخ علیاکبر معصومی ساکن تاش،[51] داماد شیخ عباس سلمانی ابرسیج و شیخ علی مظفری فرزند رمضان رئیس خانه انصاف ده ابرسج، مرتباً از نوارهای خمینی تعریف و بعضاً نوارهای مزبور را به ابرسیج میآورد.[52]
کارکنان و کارگران کارخانهها و معادن
کارکنان معادن و کارخانه ذوب آهن سمنان که در روستاهای منطقه زندگی میکردند، بخشی از مخالفتها با رژیم را به درون روستاها منتقل میکردند. یک نمونه از این فعالیتها مربوط به کارکنان ذوب آهن مهماندوست[53] در روستای چهار ده[54]بود:
سه نفر از کارکنان ذوب آهن مهماندوست به نام محمدحسین غریب بلوک پسر حاجی جبار، اسماعیل ایساری و قربان محمدحسین که ساکن قریه چهار دِه دامغان میباشند، به منصور [شاه] اهانت مینمایند.[55]
برخی از کارمندان کارخانهها و معادن، از وسایل و امکانات این محیطها برای نوشتن و نشر اعلامیههای انقلابی استفاده میکردند.[56] در اردیبهشت 1357، پس از گشتزنی اکیپ اعزامی نیروی پایداری در محلهای معدن گوگرد دلازیان،[57] آبادیهای اطراف و روستاهای اعلا،[58] خیرآباد[59] و رکنآباد،[60] در معدن گوگرد واقع در خوریان،[61] شعارهایی را دیدند که علیه شاه بر دیوارها نوشته شده بود و اکیپ اعزامی اقدام به پاک کردن و محو آنها کرد.[62]
محمدحسن جبار زادگان فرزند جبار مکانیسین برق کارخانه تاوان سلیس در قریه محمدآباد[63] به انجام فعالیتهای انقلابی در محیط کارخانه مشغول بود و کارگران را به فعالیت انقلابی دعوت میکرد.
جبار زادگان... کارگران کارخانه را تحریک به پخش اعلامیه و گفتههای خمینی، و از دستگاههای انتظامی و امنیتی ابراز انزجار و تنفر مینماید و تمام خرابکاریها و شعارنویسیها را تشویق...[64]
در آذرماه 1357، کارکنان معدن منطقه مهماندویه[65] وابسته به ذوب آهن شاهرود، پس از گذراندن یک دوره اعتصاب، همچنان به فعالیتهای انقلابی علیه رژیم مشغول بودند.[66]
سایر گروهها
افزون بر گروهها و قشرهای یاد شده، سایر گروهها و افراد نیز به شیوههای مختلف، در گسترش فضای انقلاب در روستاها مؤثر بودند. در اسناد از تعلقات شغلی و توصیف خاستگاه آنها یاد نشده است. گاه برخی از این فعالیتها بر مأموران ژاندارمری و ساواک ناشناخته میماند. از این رو آنها را با توجه به اهمیتی که در تعمیق و تسریع روند مبارزات انقلابی در روستاها داشتند، در اینجا میآوریم؛ البته با این تذکر که محتوا و فضای این مبارزات غالباً اسلامی است.
مأمورین سازمان اطلاعات و امنیت سمنان در بهمن ماه 1351، به گروهان ژاندارمری دامغان مراجعه و خواستار بازرسی منزل رجبعلی خواجهزاده یکی از اهالی روستای جزن[67] شدند. در بازرسی از منزل خواجهزاده، یک جلد کتاب توسط مأمورین ساواک ضبط شد. در این سند مشخص نشده است که مأموران ساواک بر اساس چه اطلاعات و آگاهیهایی به فعالیتهای خواجهزاده مشکوک شده بودند.[68]
در اسفند 1356، اخبار وقایع قم به روستاهای سمنان رسیده بود. منابع ساواک سمنان، هنوز نمیدانستند چه کسی اخبار و اعلامیههای مربوط به این رویدادها را در روستاهای منطقه پخش کرده است.[69] در فروردین 1357، منابع ساواک از پخش اعلامیه در روستای میقان خبر دادند.[70]
روستاییانی که با شهرهای دور و نزدیک (از شهرهای استان سمنان گرفته تا شهرهای دورتر چون تهران و قم و غیره) در ارتباط بودند. اخبار و اطلاعات، اعلامیهها و نوارهای انقلابی را به روستاها میبردند و در افزایش شناخت روستاییان و پیوند خوردن آنها با امواج مبارزات انقلاب اسلامی نقش مهمی ایفا میکردند.
برادر [رمضانعلی مشهد مغازهدار در روستای امیرآباد دامغان[71]] که ساکن تهران میباشد، برای دیدن مشارالیه به امیرآباد آمده و نواری که حاوی مطالبی از خمینی بوده، به وی داده و در یک شب نشینی در منزل فرد مورد نظر ـ که عطاءالله جهانیان رئیس انجمن ده و چند نفر کشاورز نیز حضور داشتهاند ـ به نوار گوش داده و برادر یاد شده بالا در هنگام مراجعت به تهران، نوار را نیز با خود برده است.[72]
بنابر گزارشی از منابع شهربانی، محمد نظری داماد حاج فرجالله متقی نیز در فعالیتهای انقلابی با مظاهر عربی همراه بود. دو فرزند حاج فرجالله متقی در این زمان به دلیل انجام فعالیتهای انقلابی دستگیر شده بودند.[73]
سند شماره 565 / 14ه، تاریخ: 2 / 2 / 1357 نشان میدهد مخالفان انقلابی در روستاهای سمنان به فعالیتهایی چون درهم شکستن عکسهای شاه و فرح در مکانهای اداری چون مدارس نیز میپرداختهاند. منابع ساواک در کشف و شناخت منشأ این فعالیتها ناتوان بودند و آن را به اهالی انقلابی روستاها نسبت میدادند. برخی از انقلابیون روستای غنیآباد دامغان[74] از فرصت تعطیلات عید استفاده کرده و برخی نمادهای شاهنشاهی مدرسه روستا را تخریب کردند.
خانم بتول حسینی معلم سپاهی قریه غنیآباد دامغان در یک صحبت خصوصی اظهار داشته که: در تاریخ 17 / 1 / 37(1357) به مدرسه رفتم. مشاهده کردم که تمثال اعلیحضرت و علیاحضرت پاره شده و تمثال والاحضرت ولیعهد را درون توالت انداختهاند و مقداری از اعلامیهها هم در میان راه دفتر و کلاسهای دبستان ریخته شده بود... با آمدن فرمانده گروهان ژاندارمری و مأمورین اطلاعات شهربانی، اول میخواستند که این مسئله را به گردن معلمین بگذارند... لازم به توضیح است که علیاکبر فرح زاد ساعت ساز و از اهالی همین آبادی بودند و اصولاً فرحزادها در این آبادی زندگی میکنند و این مسئله باید به خانواده فرحزادها بیارتباط نباشد.[75]
در اردیبهشت 1357 خبرهای ساواک از بالا گرفتن کار انقلاب در روستاهای منطقه حکایت میکرد. نمونهای از چنین وضعی را میتوان در اجتماع انقلابیون قریه آرادان گرمسار مشاهده کرد.[76] یک خبر از سازمان ضداطلاعات ژاندارمری در خرداد ماه 1357 نشان میداد که فعالیت انقلابی در روستا، فراگیر شده و دیگر به قشر خاصی محدود نمیشود. در این خبر به فعالیت خیاط و دانشآموز و دیگر مردم روستای رستمآباد گرمسار[77] در پخش و توزیع اعلامیههای حضرت امام خمینی اشاره شده است. افزون بر فراگیر شدن مبارزات، رهبری امام و جایگاه ایشان در هدایت و رهبری مبارزات حتی در روستاهای دور دست هم تثبیت شده بود.
در قریه رستمآباد گرمسار، اشخاصی به نامهای عیسی اسدی، غلامرضا اسدی، رمضانعلی کشمیری(خیاط قریه مذکور) حسین قباخلو که محصل میباشد، با همکاری یکدیگر در محل مبادرت به پخش و توزیع نوار و اوراق مضره به امضاء خمینی در بین مردم مینمایند.[78]
برخی جوانان شهری نیز تلاش میکردند که پیام انقلاب را به روستاها برسانند. یک نمونه از این فعالیتها در سند شماره: 3425 / 14ه، تاریخ: 25 / 5 / 1357 ثبت شده است.
جمعی از جوانان... به طرف قریه مایان در 10 کیلومتری دامغان رهسپار و در این قریه به طرفداری از روحالله خمینی صلوات فرستاده و سریعاً دور میشوند و روز جاری وسیله ژاندارمری دامغان نسبت به دستگیری آنان اقدام... و قرار است روز جاری هشت نفر مذکور به این سازمان تحویل گردند.[79]
پخش اعلامیههای حضرت امام خمینی توسط افراد ناشناس در روستاهای مختلف مانند آرادان و رشمه خالصه[80] ادامه داشت.[81] جوانان دانشجو که در دانشگاههای مختلف کشور مشغول تحصیل بودند، در بازگشت به روستای زادگاه خود، اخبار انقلاب را به همولایتیها و همروستاییهای خود منتقل میکردند.[82]
در اسناد آبان ماه 1357 به برپایی تظاهرات و راهپیمایی در برخی روستاهای سمنان اشاره شده است. تظاهرات اهالی چهار دِه دامغان یک نمونه از این راهپیماییهاست:
اخیراً تظاهراتی در روستای چهار ده کلاته دامغان توسط عدهای از اهالی به منظور طرفداری از خمینی برپا که محرکین اصلی این تظاهرات حسینعلی سفیدیان، عبدالله جلالی فرزند جانعلی بوده که حتی محصلین را تحریک تا شیشههای مدرسه را شکسته و تمثال 66[شاه] را پاره نمودهاند.[83]
در آذرماه این فعالیتها شکل علنی به خود گرفته بود.
شخصی به نام رجبعلی عابدینی فرزند مصیب ساکن قریه زیر استاق دیزج[84] شاهرود، در چند روز گذشته عدهای از اهالی محل را دور خود جمع کرده و سخنانی ایراد نموده که ما باید با همت یکدیگر کاری بکنیم که با پشتیبانی آقای خمینی سلطنت پهلوی را از روی کار برداریم که شخص پادشاه فعلی لیاقت این مقام را ندارد... یاد شده بالا شخصی است ناراحت و همیشه فعالیت دارد که مردم را از جاده منحرف نماید.[85]
نتیجه
روستاهای سمنان در نتیجه تلاشهای روحانیون انقلابی، دبیران، آموزگاران، دانشآموزان، کارکنان و کارگران و دیگر گروهها و قشرها با فعالیتهای انقلابی و روند مبارزات مردم در شهرها و روستاهای دیگر نواحی ایران پیوند خوردند، با آن همراه شدند و با انجام فعالیتهای انقلابی بر تعمیق و تسریع روند مبارزات افزودند. روحانیون انقلابی در نفوذ و تعمیق انقلاب به درون روستاهای سمنان نقش عمدهای ایفا کردند. آنها در گسترهای از قم تا شهرهای دیگر در تردد بودند و با ایراد سخنرانی، نشر اعلامیه و استفاده از منبر به عنوان یک رسانه بر آگاهی انقلابی روستاییان میافزودند و در سازماندهی مبارزات آنها نقش اساسی داشتند.
آموزگاران و دبیران نیز که در محیطهای روستایی و شهری آمد و شد میکردند، جوّ انقلابی در روستاها را گسترش میدادند. دانشآموزان و دانشجویان روستایی که با فضاهای خارج از روستا در ارتباط بودند، آگاهی روستاییان از روند مبارزات انقلاب و پیوند یافتن روستاها با سایر نقاط کشور را فراهم میکردند. کارکنان و کارگران کارخانهها و معادن نیز به سهم خود در تعمیق و توسعه فعالیتها و مبارزات انقلابی در روستاها مؤثر بودند.
افزون بر اقشار و گروههای یاد شده، دیگر افراد و گروهها که در گزارشهای اسناد ساواک به تعلقات و خاستگاههای آنها اشاره نشده نیز در شکلگیری و توسعه فعالیتهای انقلابی در روستاها مؤثر بودند. نتیجه این فعالیتها، شکلگیری زمینهها و فضای مناسب برای مبارزات انقلابی در روستاها را فراهم کرد. اسناد سالهای 1356 و 1357، گسترش مبارزات انقلابی در روستاها را به شکل راه پیمایی و اعتراض، پخش اعلامیه، دیوار نویسی و مانند آن توصیف کردهاند. سالها فعالیت روحانیون، معلمان، دبیران، کارکنان، کارگران کارخانهها، دانشجویان، اکنون روستاهای سمنان را به روند مبارزات انقلاب اسلامی پیوند داده بود. بهمن 1357 از راه رسید و روستاییان سمنان به همراه مردم شهرها و دیگر مناطق مختلف کشور، پیروزی انقلاب را جشن گرفتند؛ روستاها بخشی از تاریخ این سرزمین بودند و در کنار شهرها وقایع تاریخی را پیش میبردند. شهر و روستا در تاریخ ایران، دو بخش جدا نشدنی روندهای دور و دراز تاریخی هستند و این یکی از ویژگیهای خاص تاریخ ایران است.
پینوشتها:
[1]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان سمنان، دوره 4 جلدی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1398.
[2] . شیخ حسینعلی حیدری، که در شهریور ماه 1342 دستگیر شده بود، پس از دو ماه بازداشت، در آبان ماه همان سال با اخذ تعهد مبنی بر عدم تکرار این گونه اعمال و رفتار آزاد شد. . همان، ج 1، ص 24، 25 و تصویر سندهای شماره: 1848 / 19، تاریخ: 13 / 8 / 42، شماره: 8493 / 19 / 8 / 42، شماره: 30748 / 321، تاریخ: 25 / 8 / 42، شماره: 1940 / 19، تاریخ: 27 / 8 / 42 در بخش ضمائم.
[3] . همان، ج 1، ص 75، 83 و تصویر سندهای شماره: 3567 / ه، تاریخ: 25 / 11 / 1345، و شماره: 71542 / 316، تاریخ: 10 / 12 / 1345 در ضمائم.
[4] . قلعه آقا از روستاهای دهستان خرقان (بخش بسطام) شهرستان شاهرود در سرشماری سال 1385ش، 1045 نفر و روستای کلامو نیز از روستاهای دهستان خرقان است و در سال 1385ش، 737 نفر جمعیت داشتهاند.
[5] . همان، ج 1، ص 148، 149 و تصویر سندهای شماره: 31678 / ،تاریخ: 29 / 4 / 47، شماره: 5051 / 316، تاریخ: 5 / 6 / 47، شماره: 1998 / تاریخ: 11 / 6 / 47 در ضمائم.
[6] . لاسجرد(لاسگرد) از روستاهای شهرستان سرخه در 35 کیلومتری سمنان و 13 کیلومتری شهر سرخه قرار دارد.
[7] . همان، ج 1، ص 251، یکی از مهمترین سیاستهای مذهبی رژیم شاه، تأسیس سپاه دین بود. تشکیل سپاه دین در سال 1350ش به صورت رسمی اعلام شد. سپاه دین از مشمولان خدمت وظیفه عمومی که در رشتههای دینی و علوم و معارف اسلامی تحصیل کرده بودند، تشکیل میشد و زیر نظر سازمان اوقاف بود. همان.
[8] . روستای آستانه در منطقه چشمه علی، دهستان رودبار، بخش مرکزی شهرستان دامغان و در 30 کیلومتری شهر دامغان قرار دارد. آستانه در سال 1385ش، 510 نفر جمعیت داشته است.
[9] . همان، ج 1، ص 394 و تصویر سند شماره: 9417 / 312، تاریخ: 13 / 12 / 1353 در بخش ضمائم.
[10] . همان، ج 1، ص 474.
[11] . ارداک از روستاهای دهستان درزآب بخش مرکزی شهرستان مشهد است و در سال 1395ش، 312 نفر جمعیت داشته است.
[12] . میغان(میقان) یکی از روستاهای بخش بسطام در شهرستان شاهرود است و در سال 1395ش، بیش از 4400 نفر جمعیت داشته است.
[13] . همان، ج 2، ص 50.
[14] . همان، ج 2، ص 136، تصویر سند شماره: 6302 / 312، تاریخ: 21 / 9 / 36(1356ش) در بخش ضمائم.
[15] . همان، ج 2، ص 347.
[16] . کوشک اربابی، روستایی است از توابع دهستان لجران، بخش مرکزی شهرستان گرمسار و در سال 1395ش، 69 نفر جمعیت داشته است.
[17] . همان، ج 2، ص 179.
[18] . همان، ج 3، ص 367، جالب آن که در ماههای پایانی حکومت پهلوی، ساواک و دیگر سازمانها و نهادها تلاش کردند روستاییان را به شهرها بکشانند و با ترتیب دادن تظاهرات و راهپیمایی از عناصر عشایری و روستایی آنها را وطنپرست و شاهدوست جلوه دهند. تناقض در ادبیات مأموران ساواک به خوبی آشکار است. کشاورزان روستایی در اینجا ساده لوح خوانده میشوند، زیرا ممکن بود تحت تأثیر تبلیغات انقلابیون قرار بگیرند و به هنگام راه انداختن تظاهرات ساختگی در شهرها، همین عناصر روستایی، شاهدوست و میهنپرست لقب میگیرند. به عنوان نمونه نک: ج 4، ص 175، 195، 196، 468.
[19] . کوشک خالصه از روستاهای دهستان لجران، بخش مرکزی شهرستان گرمسار است و در سال 1385ش، 29 نفر جمعیت داشته است.
[20] . همان، ج 2، ص 181-182، در سند دیگر به فعالیتهای باقر عربی اشاره شده است. پرونده وی به مرکز ارسال شده بود و پدر و برادر او به نام مظاهر در خرداد 1357، پیرامون رویدادهای انقلابی آن ایام در منزل خود جلساتی برگزار کرده بود. گفته میشد ژاندارمری مراقب فعالیتهای وی است. در همین زمان اخباری مبنی بر پخش اعلامیه انقلابی در روستای کوشک توسط رضا و مظاهر عربی به ساواک مرکز مخابر شده است. همان، ج 3،ص 19، 57.
[21] . همان، ج 2، ص 457، این سند به طور خاص به آمدن شیخ غلامحسین ابراهیم پور که در قم طلبه بود، به روستای تویه دروار اشاره دارد. وی برای برگزاری مراسم چهلم شهادت مردم انقلابی جهرم، یزد و.... حامل پیامهایی برای روحانیون منطقه بود. تویه دروار که در این سند به آن اشاره شده، دهستانی در بخش امیرآباد، شهرستان دامغان است و در سال 1385ش، 1563 نفر جمعیت داشته است. روستای دروار مرکز این دهستان و تویه از دیگر روستاهای آن است.
[22] . همان، ج 2، ص 316.
[23] . فروان روستایی است از توابع بخش کهنآباد و در 12 کیلومتری شهر آرادان قرار دارد. این روستا در حدود 90 سال قدمت دارد. ساکنان اولیه روستا عمدتاً دامدارانی بودند که به یکجانشینی تشویق شدند. از صنایع آن میتوان به جاروبافی، گلیم بافی و قالی بافی اشاره کرد. جمعیت آن در سرشماری سال 1395ش، بیش از 600 نفر ثبت شده است.
[24] . سراب روستایی است از توابع بخش کهنآباد شهرستان آرادان. آب آن از حبله رود تأمین میشود. در لغتنامه دهخدا به نقل از فرهنگ جغرافیایی ایران جلد اول، جمعیت آن 420 نفر ثبت شده است. در دهههای اخیر جمعیت روستا رو به کاهش گذاشته است؛ به طوری که جمعیت آن در سرشماری سال 1385ش سه خانوار و در سرشماری 1395ش، بیش از سی نفر اعلام شده است.
[25] . همان، ج 2، ص 372.
[26] . همان، ج 3، ص 203.
[27] . روستای وشتان(نام محلی وشتون) در روزگار کنونی یکی از روستاهای دهستان دو بلوک بخش ارجمند شهرستان فیروزکوه در استان تهران است. در سرشماری سال 1385ش، جمعیت این روستا 318 نفر ثبت شده است. وشتان دارای یک حوزه علمیه است که از سال 1388 به طور رسمی به جذب طلاب علوم دینی پرداخته است.
[28] . همان، ج 3، ص 247.
[29] . روستای سربندان، مرکز دهستان ابرشیوه بخش مرکزی شهرستان دماوند است. در سرشماری سال 1385ش، جمعیت آن 2304 نفر ثبت شده است.
[30] . همان، ج 3، ص 253.
[31] . بیابانک، از روستاهای قدیمی استان سمنان است. این روستا از توابع بخش مرکزی شهرستان سرخه است و دارای امامزاده، مساجد، آب انبار بازسازی شده و ایستگاه قطار است و جمعیت آن در سال 1385ش، 352 نفر ثبت شده است.
[32] . همان، ج 3، ص 330.
[33] . همان، ج 3، ص 336.
[34] . همان، ج 2، ص 326.
[35] . داورآباد روستایی تازه بنیاد (تشکیل آن به دوره رضاشاه بر میگردد)، از توابع بخش مرکزی شهرستان آرادان و مرکز دهستان یانری است. ایستگاه راه آهن یاتری در نزدیکی آن قرار دارد. این روستا در سرشماری 1395ش، 1074 نفر جمعیت داشته است.
[36] . همان، ج 2، ص 345.
[37] . بنکوه روستایی است از توابع دهستان لجران بخش مرکزی شهرستان گرمسار. بنکوه در 5 کیلومتری شمال شهر گرمسار و در مسیر قدیمی گرمسار-مازندران قرار دارد. این روستا در بخش انتهایی حبله رود واقع و مورد توجه گردشگران است. جمعیت آن در سرشماری سال 1385ش، 20 نفر و در سرشماری سال 1395ش، 29 نفر ثبت شده است. بنکوه دارای یک ایستگاه قطار است.
[38] . همان، ج 2، ص 386.
[39] . هشت آباد، روستایی است در دهستان یاتری، بخش مرکزی شهرستان آرادان؛ و در سرشماری سال 1385ش، 696 نفر و در سرشماری سال 1395ش، 519 نفر جمعیت داشته است.
[40] . همان، ج 3، ص 358
[41] . غلامحسین موحد، دایی علیرضا قزوه، شاعر معروف معاصر است.
[42] . همان، ج 2، ص 164.
[43] . همان، ج 3، ص 69.
[44] . همان، ج 4، ص 300.
[45] . همان، ج 3، ص 396.
[46] . همان، ج 1، ص 444-445.
[47] . مُجِن (موجِن) از مناطق دیدنی شهرستان شاهرود و در 35 کیلومتری شمال غرب این شهرستان قرار دارد و در سال 1385ش، بیش از پنج هزار نفر جمعیت داشت.
[48] . کلاته قیج(خیج) از روستاهای بخش بسطام، در 45 کیلومتری شهر شاهرود قرار دارد و در سرشماری سال 1385ش، 5338 نفر جمعیت داشته است.
[49] . در توضیحات مربوط به سند که توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی تدوین شده، نام کامل این دانشآموز، سید داود میرباقری ثبت شده است. داود میرباقری کارگردان معروف ایرانی و سازنده سریالهای معروف تلویزیونی و چند فیلم سینمایی است. نک: . همان، ج 1، ص 443.
[50] . . همان، ج 1، ص 441.
[51] . تاش از روستاهای کوهستانی شاهرود در البرز شرقی واقع است و قدمتی بسیار دارد. این روستا در دوران دفاع مقدس، 24 شهید به انقلاب اسلامی تقدیم کرده است.
[52] . همان، ج 2، ص 378.
[53] . مهماندوست، روستایی در دهستان دامنکوه، بخش مرکزی شهرستان دامغان؛ جمعیت آن در سال 1395ش، 1118 نفر بوده است.
[54] . چهار ده (چهار ده رودبار) یکی از روستاهای سابق دامغان و شامل قلعه، ورزن و زردوان بود و در سال 1375 به شهر ارتقا یافت. این شهر امروز دیباج خوانده میشود و محلات آن به نام روستاهای سابق خوانده میشوند. دیباج مرکز دهستان رودبار در بخش مرکزی دامغان است و جمعیت آن در سال 1395ش، بیش از 5600 نفر بوده است.
[55] . همان، ج 2، ص300.
[56] . اخیراً در ذوب آهن طرزه، وسیله ماشین تحریر خود ذوب آهن، اعلامیه تکثیر گردیده است. نک: همان، ج 2، ص 344. طرزه (ترزه) از روستاهای بخش مرکزی شهرستان دامغان و در شمال شرق شهر دامغان قرار دارد. ظاهراً نام محلی آن تجره میباشد که به معنی خانه زمستانی است. طرزه دارای چند محله است و به روستای چهل مسجد مشهور است.
[57] . روستای دلازیان از روستاهای دهستان حومه در بخش مرکزی شهرستان سمنان و در 8 کیلومتری جنوب شهر سمنان قرار دارد. جمعیت آن در سال 1385ش، 120 نفر و در سرشماری سال 1395ش، 77 نفر ثبت شده است. این روستا دارای معدن گوگرد است.
[58]. روستای علاء از روستاهای دهستان حومه شهرستان سمنان است و در جنوب شرقی شهر سمنان واقع است. جمعیت آن در سرشماری سال 1385ش، 1303 نفر ثبت شده ات. کرباس بافی از صنایع دستی این روستا است. یک ارگ قاجاری و منارهای کهن از اثار تاریخی روستای علاء هستند.
[59] . خیرآباد از روستاهای دهستان حومه در بخش مرکزی شهرستان سمنان است و با شهر سمنان فاصلهای ندارد. جمعیت این روستا در سرشماری سال1390ش، 3325 نفر ثبت شده است.
[60] . رکن آباد از روستاهای دهستان حومه، بخش مرکزی شهرستان سمنان است و به شهر سمنان نزدیک است. جمعیت این روستا در سال 385ش، 1025 نفر بوده است.
[61] . خوریان از روستاهای دهستان ده ملا، بخش مرکزی شهرستان شاهرود است. در تپه خوریان آثار دوره اسلامی به دست آمده است. جمعیت آن در سال 1385ش، 93 نفر بوده است. اهالی روستا به دلیل نزدیکی آن با شهر، عموماً در شهر ساکن میباشند و روزها برای فعالیت کشاورزی به روستا میروند.
[62] . همان، ج 2، ص 432، درباره اکیپ اعزامی نیروی پایداری و به دست آوردن یک قطعه عکس امام خمینی در بقعه امامزاده سیدرضا در قریه لاسجرد، نک: همان، ص 433.
[63] . محمدآباد روستایی است در دهستان حومه، بخش مرکزی گرمسار؛ این روستا در سرشماری سال 1385ش، 381 نفر جمعیت داشته است.
[64] . همان، ج 3، ص 298، درباره کارخانه تاوان سلیس، نک: همان، پاورقی شماره 1.
[65] . مهماندویه، روستایی است در دهستان دامنکوه، بخش مرکزی شهرستان دامغان. این روستا در سرشماری سال 1395ش، 313 نفر جمعیت داشته است.
[66] . . همان، ج 4، ص 259.
[67] . جزن از روستاهای شهرستان دامغان است و در سال 1385ش، 1292 نفر جمعیت داشته است.
[68] . همان، ج 1، ص 278.
[69] . همان، ج 2، ص 251.
[70] . همان، ج 2، ص 344، 347.
[71] روستای امیرآباد، امروزه یک کانون شهری به نام امیریه، مرکز بخشی به همین نام در شهرستان دامغان و شامل سه دهستان قهاب رستاق، قهاب صرصر و تویه دار است. جمعیت شهر امیریه بیش از 4300 نفر اعلام شده است.
[72] . همان، ج 2، ص 359.
[73] . همان، ج 3، ص 144.
[74] . غنی آباد روستایی است در دهستان حومه، بخش مرکزی شهرستان دامغان. در سرشماری سال 1395، جمعیت آن 64 نفر بوده است.
[75] . همان، ج 2، ص 370، درباره حاج علی اکبر فرح زاد و سوابق انقلابی وی نک: همان، پاورقی شماره 1.
[76] در تاریخ: 23 / 2 / 2537(1357ش)، عده زیادی از متعصبین افراطی و مذهبی در قریه آرادان گرمسار منزل حاج فائضی رئیس خانه انصاف اجتماع و جلسه محرمانهای داشتهاند. همان، ج 3، ص 1، نیز به تصویر سند شماره: 1970 / 14ه، تاریخ: 25 / 3 / 37(1357ش) در بخش ضمائم.
[77] رستم آباد، روستایی است قدیمی و از توابع بخش مرکزی شهرستان آرادان؛ جمعیت آن در سال 1385ش، بیش از 300 نفر ثبت شده است.
[78] . همان، ج 3، ص 87.
[79] . همان، ج 3، ص 196-197 و تصویر سند شماره: 5786 / 312 تاریخ: 25 / 5 / 37(1357ش) در بخش ضمائم.
[80] . رشمه از روستاهای دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان گرمسار است و با شهر گرمسار 7 کیلومتر فاصله دارد. روستای رشمه در دوره قاجار، جزو قرای خالصه دولتی بوده است. رشمه در سرشماری سال 1395ش، 284 نفر جمعیت داشته است.
[81] . همان، ج 3، ص 391.
[82] . همان، ج 3، ص 248.
[83] . . همان، ج 4، ص 166.
[84] . در لغتنامه دهخدا به نقل از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3، آمده است: زیر استاق یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شاهرود است که از 32 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است. روستای دیزج از روستاهای دهستان حومه، بخش مرکزی شهرستان شاهرود است و حدود 1900 نفر جمعیت دارد.
[85] . همان، ج 4، ص 263.
تجمع مردم انقلابی دامغان در یک راهپیمایی در آستانه پیروزی انقلاب با حضور مرحوم حجتالاسلام حاج سید عبدالله تقوی
تجمع مردم در میدان امام خمینی گرمسار در بهمن 57
حضور دانش آموزان در صف انقلاب اسلامی
حضور دانش آموزان در صف انقلاب اسلامی
راهپیمایی بزرگ مردم گرمسار در اعتراض به جلوگیری از ورود امام توسط بختیار اواخر دی 57
راهپیمایی بزرگ مردم گرمسار در اعتراض به جلوگیری از ورود امام توسط بختیار اواخر دی 57
منبع: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان سمنان، دوره چهار جلدی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1398.