مروری بر زندگی و مبارزات سیاسی آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی


01 آذر 1402


تولد

مرحوم آیت‌الله سید کریم‌ موسوی‌ کریمی‌ معروف‌ به‌ «سید عبدالکریم‌ موسوی‌ اردبیلی‌» در سحرگاه‌ سیزدهم‌ رجب‌ 1344ق /  8 بهمن‌ 1304 ش‌ در شهر اردبیل‌ در خانواده‌ای‌ روحانی‌ به‌ دنیا آمد.[1] پدرش‌ سید عبدالرحیم‌ متولد خلخال «پدر او حاج ‌میر عبدالکریم سلطان، پدر او میر کاظم، و پدر او میر زین‌العابدین، همه اهل علم و روحانی بوده‌اند.»[2]

سید عبدالکریم‌ تحصیلات‌ خود را در سن‌ شش‌ سالگی با ورود به‌ مکتب‌خانه‌ آغاز کرد و در آنجا دروس مقدماتی را نزد معلمین‌ خود فرا گرفت‌. در سال‌ 1318 ش‌ به‌ قصد ادامه‌ی‌ تحصیل‌ در دروس‌ حوزوی‌، وارد مدرسه‌ی‌ علمیه‌ی‌ ملا ابراهیم‌ شهرستان‌ اردبیل‌ شد و دروس‌ مقدماتی و عالی ادبیات عرب، منطق و مقدمات اصول و فقه را تا سال‌ 1322 در همان‌ مدرسه‌ به‌ اتمام‌ رساند.[3]

 

از هجرت به قم تا اقامت در تهران

آیت‌الله موسوی اردبیلی در سال‌ 1322 ش‌ برای‌ ادامه‌ی‌ تحصیل‌ به‌ قم‌ مهاجرت‌ کرد. درس در قم را با لمعتین، رسائل، مکاسب، کفایتین و بحث‌هایی از تفسیر قرآن و فلسفه آغاز کرد و از محضر استادان بزرگی کسب دانش نمود. از جمله مقداری از مکاسب و جلد اول کفایه را نزد آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی، بیع مکاسب و جلد دوم کفایه و شرح هدایه میبدی را نزد آیت‌الله حاج ‌سید احمد خوانساری، رسائل را نزد آیت‌الله حاج ‌شیخ ‌مرتضی حائری[4] و آیت‌الله سید محمدباقر طباطبایی سلطانی، منظومه را نزد آیت‌الله حاج ‌میرزا مهدی مازندرانی و اسفار را نزد علامه سید محمدحسین طباطبایی به تحصیل پرداخت.[5] در سال‌های اول حضور سید عبدالکریم در قم، درس اخلاق امام روح‌الله خمینی عصر روزهای جمعه در مدرس کتاب‌خانه فیضیه برپا بود که او همواره با علاقه‌ی وافر در این درس شرکت می‌کرد. ایشان‌ هم‌زمان‌ با تحصیل‌، به‌ تدریس‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ نیز می‌پرداخت‌ و دروس‌ معالم‌، لمعتین‌ و قوانین‌ را برای‌ طلاب‌ جوان‌ تدریس‌ می‌نمود. آیت‌الله موسوی اردبیلی علاوه‌ بر تعلیم‌ و تعلم‌ در ماه‌های‌ محرم‌ و صفر و رمضان‌، در مناطق‌ مختلف‌ ایران‌ همچون‌ همدان‌، اردبیل‌، بندر انزلی‌ و... مجالس‌ وعظ‌ و خطابه‌ و سخنرانی‌های‌ مذهبی‌ تشکیل‌ می‌داد.[6]

ایشان در 16 آبان‌ 1324 به‌‌ طور مخفیانه‌ به‌ نجف‌ مهاجرت‌ کرد و در مدت‌ اقامت‌ در آنجا، اصول و فقه را نزد آیات عظام سید ابوالقاسم خوئى، ‌ سید محسن حکیم،‌ میرزا عبدالهادى شیرازى، ‌ سید محمدهادی میلانى، ‌ شیخ محمد کاظم شیرازى، شیخ محمد کاظم آل‌یاسین و فلسفه را نزد مرحوم صدرا بادکوبى تحصیل نموده و همزمان دروس آیات عظام خوئى، میلانى و حکیم را نیز تقریر نمودند.[7]

آیت‌الله موسوی اردبیلی بعد از مدت‌ کوتاهی‌ (دو سال‌ و اندی‌) به‌ تدریج‌ با ناآرام‌ شدن‌ جو سیاسی‌ عراق و بیماری‌ شدید پدرش‌ به‌ ایران‌ بازگشت‌ و در قم‌ به‌ ادامه‌ی‌ تحصیل‌ و تدریس‌ و برگزاری‌ جلسات‌ قرآن‌ و تفسیر و همکاری‌ با مجله‌ی‌ «مکتب‌ اسلام‌» و به فعالیت‌ سیاسی‌ پرداخت‌. در سال‌ 1339 به‌ علت بیماری به اردبیل‌ رفت‌ و تا سال‌ 1347 در آنجا ماندگار شد و به‌ فعالیت‌هایی‌ از قبیل‌ تبلیغ‌ و تأسیس‌ سازمانی‌ جهت‌ کمک‌ به‌ محرومین‌ و مبارزه‌ با فقر مشغول‌ شد.

آیت‌الله موسوی اردبیلی از زمانی‌ که‌ ساکن‌ اردبیل‌ شد، مبارزات‌ سیاسی‌ جزء لاینفک‌ فعالیت‌های‌ ایشان‌ شد، لذا همیشه‌ از جانب‌ حکومت‌ تحت‌ تعقیب‌ قرار می‌گرفت‌. با گسترش‌ فعالیت‌های‌ سیاسی‌ آیت‌الله اردبیلی‌ و افزایش‌ کنترل‌ و نظارت‌ دستگاه‌های‌ امنیتی‌ رژیم‌، وی‌ مجبور شد با حضرت‌ امام‌ خمینی‌ در مورد مهاجرت‌ از اردبیل‌ مشورت‌ کند. وی‌ در سال‌ 1347 بعد از زلزله‌ی‌ مشهد به‌ عنوان‌ مسئول‌ کمک‌رسانی‌ به‌ زلزله‌زدگان‌ و به‌ بهانه‌ی‌ چاپ‌ کتاب‌ «جمال‌ ابهی‌» بدون‌ اینکه‌ کسی‌ را از قصد خود مبنی‌ بر عدم‌ مراجعت‌ به‌ اردبیل‌ مطلع‌ سازد، به‌ تهران‌ حرکت‌ کرد. پس‌ از اقامت‌ در تهران‌، علاوه‌ بر اقامه‌ی‌ نماز جماعت‌ در مسجد امیرالمؤمنین (ع‌) واقع‌ در خیابان‌ نصرت‌، به‌ سخنرانی‌ها و تدریس‌ ادامه‌ داد و حلقه‌ی‌ بحث‌ فلسفی‌ را با برخی‌ از دوستان‌ همفکر از جمله‌: شهیدان بهشتی‌، مطهری‌، مفتح‌ و چند نفر دیگر تشکیل‌ داد. از همین‌ زمان‌ نیز‌ تحقیق‌ در علوم‌ قرآنی‌ را به ‌صورت‌ جدی‌ آغاز کرد.[8]

 

فعالیت‌های علمی- فرهنگی

انتشار مجله مکتب اسلام

در مدت حضور خود در قم، برای اولین بار مجله‌ای با نام «مکتب اسلام» توسط آیت‌الله اردبیلی و عده‌ای از فضلا و روحانیون حوزه علمیه در قم منتشر شد و با استقبال کم‌نظیری روبرو گشت. وی که از بانیان این مجله بود، مقالاتی نیز در آن مجله به رشته تحریر در آورد که از آن جمله می‌توان به سلسه بحث‌های «دین از نظر قرآن» و مقالاتی مانند «قرآن یا آفتابی که غروب ندارد» و «طوفان نوح» اشاره کرد.[9]

 

تجدید حیات حوزه‌ی علمیه‌ی اردبیل

با سیاست‌های ضد دینیِ رضاشاه و حوادث تلخی که در دوران اشغال آذربایجان بر حوزه‌ی علمیه‌ی اردبیل رفته بود، این حوزه پایگاه و قطب مهم علمی و فقهی خود را در آذربایجان و قفقاز از دست داده و دیگر خبری از دوران طلایی درس و بحث علمی سابق و حضور طلاب، روحانیون و مراجع تقلید در آن مشاهده نمی‌شد. در این حوادث ساختمانِ هر سه مدرسه‌ی علمیه‌ی شهر، سخت آسیب دیده و حتی بخش‌هایی از آن‌ها غیرقابل استفاده شده بود. آیت‌الله موسوی اردبیلی بعد از اقامت در اردبیل، در اولین قدم جهت رونق بخشیدن دوباره به آن، اقدام به تعمیر ساختمان‌های مدارس کرد.

 «اولین کار برای حیات دوباره حوزه‌ی علمیه‌ی اردبیل را با تعمیر مدارس شروع کردم. جهت این کار امکان مالی آن‌چنانی در اختیار نداشتم ولی با همان مختصر امکان مالی، تعمیرات شروع شد و به این ترتیب توانستم دو مدرسه را بازسازیِ اساسی کنیم.»[10]

 

مؤسسه‌ی مبارزه با فقر

امام موسى صدر که از دوستان دوران طلبگى آیت‌الله موسوى اردبیلى بود، در جنوب لبنان اقدام به تأسیس سازمانى جهت مبارزه با فقر و کمک به محرومان کرد. آیت‌الله اردبیلى با الهام از این کار تصمیم به احداث کارخانه‌اى در شهرستان محروم اردبیل براى مبارزه با فقر گرفتند. پس از بررسى و تحقیق، اشخاصى جهت جمع‌آورى انفاقات و صدقات مستحبّه تعیین شدند و مقرر شد مرکزى جهت آموزش صنایع دستى به تهى دستان و فروش محصول کار آنان به بازار و تخصیص درآمد حاصله به خودشان ایجاد شود. آغاز کار از جوراب بافى و تریکو بافى بود که ساختمانى جهت آن ایجاد گردید و خانواده‌هایى تحت پوشش قرار گرفتند.[11]

 

تأسیس مؤسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنین(علیه السلام)

آیت‌الله موسوی اردبیلی در سال 1348ش جهت منسجم کردن اقدامات فرهنگى به همراه تنى از دوستان[12] مؤسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنین(علیه السلام) را تأسیس کردند. تأسیس سه مسجد، یک مرکز فرهنگى، چهار مدرسه راهنمایى و دبیرستان و دانشگاه مفید از جمله فعالیت‌هاى این مؤسسه بوده است.

 

احداث مسجد و کانون توحید

آقای موسوی اردبیلی اواخر سال 1349 بعد از رونق بخشیدن به مسجدامیرالمومنین(ع) و تأسیس مکتب امیرالمومنین(ع)، با توجه به تفکرات الحادى که در آن زمان رایج بود، ضرورت تأسیس مرکزى جهت برگزارى جلسات سخنرانى، کلاس‌هاى تبیین و بررسى معارف دینى و مسایل عقیدتى و فرهنگى را احساس کرد. به همین منظور مسجد و کانون توحید توسط ایشان احداث گردید که کلاس‌هاى متعددى توسط سخنرانان و متفکران مذهبى در آنجا برگزار مى‌شد.[13]

 

فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله موسوی اردبیلی

نخستین گزارشی که از فعالیت‌ها و سخنرانی‌های افشاگرانه آیت‌الله موسوی اردبیلی در دست است به تاریخ 13 / 12 / 1338 باز می‌گردد که وی در سخنرانی خود به دوره پهلوی اول و جنایات تیمورتاش وزیر دربار و پاکروان پرداخته بود. بلافاصله شهربانی اردبیل گزارش سخنرانی وی را به استانداری و شهربانی تبریز ارسال کرد و به خاطر همین سخنرانی به آیت‌الله موسوی اردبیلی تذکر داده می‌شود که در صورت از اردبیل تبعید خواهد شد. سرتیپ مهرداد، رئیس شهربانی آذربایجان شرقی، که بعداً رئیس ساواک استان شد به شهربانی اردبیل دستور داد:

 «... سید کریم نامی چند روز پیش بالای منبر حرف‌های تحریک‌آمیزی زده است لازم است از ادامه این قبیل رویه وعاظ شدیداً جلوگیری و در صورت لزوم با تشکیل کمیسیون امنیت اجتماعی تصمیم مقتضی اتخاذ نمایند».[14]

در ادامه و با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، آیت‌الله موسوی اردبیلی به یکی از مهم‌ترین افراد تأثیرگذار نهضت در اردبیل تبدیل شد.

 

 مخالفت با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی

آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) با مخالفت علیه لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی بود. در این تصویب‌نامه غیر قانونی، دولت در غیاب مجلس، در قانون اساسی تغییراتی داده بود که از نظر علما و مراجع زمینه را برای مشروعیت و فعالیت فرقه سیاسی بهائیت مهیا می‌کرد.[15]

به دنبال مخالفت علما و مراجع و در رأس آن‌ها امام خمینی، در اردبیل نیز آیت‌الله موسوی اردبیلی به همراه سایر علمای[16] این شهر طی تلگرافی به آیت‌الله العظمی گلپایگانی مخالفت خود را با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی اعلام کرد. در این تلگراف آمده است:

«حضرت آیت‌الله العظمی آقای گلپایگانی دامت برکاته

از مضامین تلگرافات آیات عظام در خصوص تصویب نامه الغای قید ذکوریت و اسلام در منتخبین انجمنی مستحضر، بدین وسیله از منویات مقدسه‌ی مراجع اظهار امتنان و تأییدات معظم‌له را از درگاه خداوند متعال خواستاریم....» [17]

علاوه‌ی بر این ایشان در تاریخ 18 آبان همین سال در مسجد میرزا علی‌اکبر به منبر می‌رود و علیه این لایحه دست به افشاگری می‌زند.[18] آیت‌الله موسوی اردبیلی روز بیست و پنجم آبان پس از بیان احکام شرعی به انتقاد از بندهای مختلف لایحه مذکور پرداخت و در پایان متذکر شد:

 «آقایان حضار، مثل این‌که هیئت محترم دولت به درخواست روحانیون اهمیتی نخواهد داد. در این موقع کلیه‌ی روحانیون تهران، قم، آبادان، تبریز، زنجان، خوی، رضائیه، خرمشهر، اردبیل و اکثر شهرستان‌های ایران در این‌باره از حق خود دفاع جدی خواهند کرد.»[19]

سه روز بعد، در سخنرانی روز 28 آبان که به مناسبت میلاد حضرت فاطمه‌زهرا علیهاالسلام ساعت 30 / 16 در مسجد میرزا علی‌اکبر برپا شده بود، آیت‌الله موسوی اردبیلی ادامه‌ی سخنان انتقادی خود علیه لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی را پی گرفت و اظهار داشت:

«اهالی محترم، البته مطلع هستید که ما طوماری و نامه و تلگراف درباره‌ی انتخابات زنان که مخالف دین مقدس اسلام است، به مرکز فرستاده‌ایم در این‌موقع مثل این‌که هیئت محترم دولت به عرایض ما روحانیون ترتیب اثر نخواهد داد. آقایان ما از شما انتظار داریم و شما که در دو ماه محرم با روحانیون دوش ‌بدوش در عزاداری شرکت می‌کنید در محرم با ما روحانیونِ تهران، قم، تبریز، نجف اشرف همکاری کنید، نگذاریم دین مقدس اسلام شکست بخورد.»[20]

در سخنرانی بعدی در تاریخ 2 / 9 / 1341 از ارسال طوماری به قم خبر داد و گفت:

«من طوماری به اندازه سه متر و نیم به امضای بازاریان رساندم و به قم فرستادم و آنجا مورد تحسین روحانیون واقع گردید. آقایان هیچ وقت [از] حرف قانونی گفتن ترس و خوفی ندارم... [چند] نفر زن در اروپا تحصیل و مراجعت نموده‌اند می‌خواهند ایران را مرکز فساد نمایند و در این مورد از تمام شهرهای ایران تلگرافات و طومار تنظیم و به قم فرستاده‌اند.» [21]

وی همچنین از ارسال تلگراف‌های متعدد توسط مراجع عظام تقلید به شاه جهت متوقف کردن لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی خبر داد:

«حضرت آیت‌الله حکیم، شریعتمداری، خویی به اعلی‌حضرت همایونی تلگراف نموده‌اند... والا سقوط دولت اسدالله علم را خواستار شده‌اند... هفته آینده به شما مژده لغو آن را خواهم داد و باید تمام بازار را چراغانی و شیرینی‌خورانی نمائید...»[22]

آیت‌الله موسوی اردبیلی در ادامه سخنرانی‌های هفتگی خود در تاریخ دهم آذرماه 1341 در مسجد میرزا علی‌اکبر از عدم انعکاس مبارزات عُلما علیه تصویب قوانین ضداسلامی در مطبوعات انتقاد کرد و اظهار داشت:

«در صورتی که در تمام شهرها و دهات ایران نسبت به انتخابات زنان اعتراضات و تلگرافات به مرکز مخابره شده است امیدوارم ترتیب اثر بدهند. اگر چنانچه در شهرنو[23] دو نفر زن با همدیگر منازعه کنند فوراً مطبوعات با آب و تاب در روزنامه‌ها درج می‌نمایند و من نمی‌دانم چرا مطبوعات این جنبش مسلمانان را درج روزنامه نمی‌نمایند».[24]

وی در پایان سخنرانی خود از مردم خواست تا ساعت 14 روز بعد در مسجد جامع شهر برای صحبت پیرامون موضوع مهمی اجتماع نمایند. بنابر گزارش ساواک در مجلس روز دهم آذرماه که مصادف با سالروز شهادت امام علی‌النقی(علیه‌السلام) بود، آیت‌الله موسوی اردبیلی ساعت 15 در مسجد جامع به منبر رفت و اظهار داشت: «.. این تصویبنامه خلاف ماده 2 اصل متمم قانون اساسی است باید چنین موضوعات در مجلسین تصویب سپس به شرع رجوع در صورتی که اشکالی نداشته باشد به توشیح اعلیحضرت برسد والا هیئت دولت با چه قدرتی این موضوع مهم را تصویب نموده‌اند در مملکت ما بساط حکومت فرد بر مردم بر چیده شده فعلاً حکومت مردم بر مردم است و اعتراضاتی که داده می‌شود از طرف مردم است به دولتی که با دست مردم دولت را تشکیل داده اگر چنین دولت برخلاف رأی مردم کار کرد مردم می‌گویند ما شما را نمی‌خواهیم ضمناً ما اجازه نمی‌دهیم توده‌ای‌ها یا کمونیست و یا یهودی و یا مسیحی و بهائی در دین ما دخالت نمایند. با این که در روزنامه نوشته شده (طبق اظهار مقام مطلع در تصویبنامه دولت تجدید نظر خواهد شد) ما آن را قبول نداریم باید نوشته شود طبق اظهار هیئت دولت در تصویبنامه تجدید نظر خواهد شد و از طرف علماء تلگرافاتی که به نخست‌وزیر مخابره شده جواب نخست‌وزیر به تلگرافات مزبور قانع ‌کننده نیست چنانچه این تصویبنامه لغو شود در شهر چراغانی و شیرینی خورانی می‌گردد در غیر این صورت چنانچه منجر به سقوط دولت علم هم باشد ایستادگی خواهد شد ما انقلاب و اغتشاش نمی‌خواهیم، به ما امنیت لازم است، فقط لغو تصویبنامه را می‌خواهیم...»

سرانجام با پافشاری و ایستادگی علما و در رأس آن‌ها حضرت امام لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی ملغی گردید. روز 16 آذرماه آیت‌الله موسوی اردبیلی در مسجد میرزا علی‌اکبر به منبر رفت و پس از ایراد سخنرانی در انتقاد از وضعیت سیاسی کشور گفت:

«... چون مریض هستم و نمی‌خواستم به منبر بروم و از طرفی می‌خواستم به شما مژده بدهم که موضوع تصویبنامه ایالتی و ولایتی به نحو احسن خاتمه پذیرفت...»

 

مخالفت با انقلاب سفید

«انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم» نام مجموعه‌ای از برنامه‌های اصلاحی اجتماعی و اقتصادی بود که توسط رژیم محمدرضا پهلوی طی دهه‌های ۴۰ و۵۰ شمسی، تحت فشارهای فزاینده داخلی و خارجی برای انجام اصلاحات آغاز شد. برنامه‌ی اصلاحات اساساً شامل اصلاحات ارضی و پنج برنامه‌ی دیگر بود که در رفراندوم ۶ بهمن ۱۳۴۱به تصویب رسید. با انتشار خبر رفراندوم‌ در روزنامه‌ها، مراجع‌ قم ‌تشکیل‌ جلسه‌ دادند. امام خمینی‌ در این‌ جلسه‌ ضمن‌ تشریح‌ اهداف‌ استعماری‌ برنامه‌ انقلاب‌ سفید، لزوم‌ مقابله‌ و مبارزه‌ با آن‌ را به‌ علما هشدار داد و قرار شد هر کدام‌ از مراجع‌ بیانیه‌ای‌ علیه‌ رفراندوم‌ صادر کنند.

 بررسی اسناد ساواک نشان از آن دارد که اسم آیت‌الله موسوی اردبیلی در لیست مخالفین «موارد شش‌گانه دولت» قرار دارد. چرا که در ایام تبعید امام خمینی(ره) فعالیت‌های علمای مبارز اردبیل به شدت از سوی ساواک مراقبت می‌شد و آن‌ها به اشکال مختلف در فشار بودند. از اولین اهرم‌های فشار رژیم، ممنوعیت خروج از کشور برای علمای مبارز بود. در سال 1344 ساواک اسامی علمای مخالف «موارد شش‌گانه دولت» هر استان را به تفکیک تهیه نموده بود.[25] در حوزه استحفاظی آذربایجان شرقی آیت‌الله موسوی اردبیلی نیز به عنوان یکی از روحانیون مخالف معرفی شده است. از این جمع، شهربانی اردبیل اسامی هفت تن از «روحانیون و اشخاصی که به علت مخالفت با مواد ششگانه دولت صدور گذرنامه برای آنان به مصلحت نمی‌باشد» را جداگانه برای سرپرست شهربانی‌های آذربایجان شرقی ارسال می‌کند که در این میان نام آیت‌الله موسوی اردبیلی در ردیف اول ذکر شده است.

 

فاجعه فیضیه

عصر روز دوم فروردین ۱۳۴۲ مراسمی‌ که‌ جهت‌ بزرگداشت‌ شهادت‌ امام‌ جعفر صادق(ع) توسط‌ آیت‌‌الله‌ العظمی‌ سید محمدرضا گلپایگانی‌ در مدرسه‌ فیضیه‌ قم‌ برگزار شده‌ بود، با اخلال‌ و یورش‌ مأموران‌ شاه‌ به هم‌ خورد و در جریان‌ آن‌ بسیاری‌ از طلاب‌ مورد ضرب‌ و شتم‌ قرار گرفته‌، حجره‌های‌ آنان‌ تخریب‌ و ساحت‌ عموم‌ مراجع‌، علما و متدینین‌ مورد اهانت‌ قرار گرفت. انتشار این اخبار اعتراض علما را در سراسر کشور برانگیخت. علما و روحانیون کشور با ارسال تلگراف به مراجع تقلید ضمن ابراز تأسف، وقوع این حوادث را تسلیت گفتند. در اردبیل نیز آیت‌الله موسوی اردبیلی به همراه دیگر علما اردبیل[26] در تلگرافی خطاب به آیت‌الله گلپایگانی اظهار داشتند:

«فاجعه و حادثه ناگوار اخیر در حرم ائمه اطهار قم که به دست اراذل نسبت به روحانیون انجام و موجب هتک احترام حوزه علمیه گردیده، تأثرات عمیق عموم مسلمین خاصه روحانیون این سامان را فراهم، بدین وسیله ضمن ابراز همدردی، مراتب تأثیرات و انزجاز خود را از این گونه اعمال وحشیانه اظهار داشته، امید است خداوند متعال با عنایت حضرت ولی‌عصر ارواحنا له ‌الفدا جبران فرمایند.»[27]

آیت‌الله العظمی گلپایگانی نیز در تلگرافی به آیت‌الله سید یونس اردبیلی مرقوم فرمودند: «تلگراف شریف آقایان علما [که] حاکی از تأثیر عمیق عموم مسلمین در فاجعه اخیر» بود، را موجب «تسلی خاطر و امتنان» دانستند. و با اشاره به آیه ‌قرآنی «انما اشکو بثی و حزنی الی‌الله»[28] از «خداوند متعال [برای] آقایان طلاب»، «صحت و عافیت کرامت» و برای حوزه علیمه، حفظ حوزه «از سوانح» را طلب کردند.

 آیت‌الله العظمی گلپایگانی در ادامه از آیت‌الله سید یونس اردبیلی خواستار ابلاغ سلام وی به علمای اردبیل با ذکر تک‌تک اسامی آن‌ها شدند و نوشتند: «مستدعی است سلام و تشکر حقیر را خدمت حضرات حجج‌الاسلام آقای شیخ‌زاده، آقای حاج شیخ ابراهیم، آقای مروج، آقای حاج آقا بهاءالدین، آقای حاج سید عبدالکریم موسوی، آقای آقا سید غنی اردبیلی، آقای جعفری، آقای میرزا ابوالقاسم اردبیلی، آقای سید مسلم، آقای همتی، آقای متشکری، آقای هاشمی، آقای ناصری، و سایرین آقایان دامت برکاته ابلاغ فرمایید.»

 

دستگیری امام خمینی

عصر عاشورای سیزدهم خرداد 1342 حضرت امام خمینی(ره) با حضور در مدرسه فیضیه، طی سخنان کوبنده‌ای، ضمن انتقاد شدید از رژیم پهلوی و اربابان آمریکایی و اسرائیلی شاهِ، پرده از جنایات طاغوت برداشتند. در پی این سخنان، در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، مأموران رژیم به خانه امام در قم یورش برده، ایشان را دستگیر و دور از چشم مردم به زندانی در تهران منتقل کردند. خبر دستگیری امام به ‌سرعت در شهر قم و مناطق اطراف پیچید. به دنبال آن مردم با شعار «یا مرگ یا خمینی» دست به تظاهرات گسترده‌ای زدند، همزمان خبر دستگیری امام به تهران، مشهد، شیراز و دیگر شهرها رسید و وضعیتی مشابه قم پدید آورد. مردم ورامین و شهرک‌های اطراف به ‌سوی تهران سرازیر شدند. تانک‌ها و ابزار زرهی و نیروهای نظامی برای جلوگیری از ورود معترضین به شهر در سه راهی ورامین با جمعیت درگیر شدند و جمع زیادی از راهپیمایان را به خاک و خون کشیدند.

نخستین بازتاب این دستگیری و حرکت خونین مردم تهران، قم و ورامین، در اردبیل تعطیلی بازار بود. رژیم موفق شد بعد از سه چهار ساعت تعطیلی عمومی را بشکند. ولی علمای اردبیل از جمله آیت‌الله موسوی اردبیلی پس از شور و مشورت تصمیم گرفتند در تلگراف‌خانه اردبیل دست به تحصن بزنند.[29]

آیت‌الله موسوی اردبیلی در مورد تحصن علما می‌گوید:

 «... در اردبیل تحصن شد البته بحث سر علما بود. تحصن شد اکثریت علما شاید یکی دو نفر فقط اعتذار کردند، حرکت نکردند... تعطیل عمومی شد و در همین جریان، درست است دولت وارد عمل شد بعد از سه چهار ساعت تعطیل عمومی را شکست اما تحصن شروع شد از طرف اردبیل و دهات به شهر ریختند، ما هم افرادی را به اطراف فرستادیم که بعضی را گرفتند بعضی هم در وسط راه مقاومت دولت را دیدند نتوانستند مأموریت خود را برای مطلع کردن مردم اطراف انجام دهند من یادم است از وقتی که در آنجا جلوی تلگراف‌خانه متحصن بودیم و به جاهایی که دستمان می‌رسید تلگراف می‌کردیم و خواستار آزادی امام می‌شدیم. البته تلگراف علما را مخابره نکردند و ما هم کسی را فرستادیم که از سراب تلگراف کنند. نمی‌دانم تلگراف را مخابره کردند یا نه ولی جوابی نیامد که ما بدانیم تلگراف کردند یا نه...»[30]

ساواک با اقدامات گسترده موفق شد تحصن در تلگرافخانه را بشکند ولی فشار سراسری به رژیم برای آزادی حضرت امام، شاه را از سوءقصد به جان ایشان بازداشت.

 

تحریم انتخابات مجلس دوره 21 شورای ملی

بعد از قیام 15 خرداد 1342 و دستگیری امام خمینی، انتخابات دوره بیست ‌و یکم مجلس، اولین صحنه‌ی رویاروییِ جدیِ علما و حکومت شاه بود. امام در همان لحظاتِ بعد از آزادی از زندان، به علمای ملاقات ‌کننده فرمود: «باید جلوی انتخابات مفتضح را گرفت.»[31] برای همین تصمیم گرفتند این انتخابات را به‌وسیله‌ی اعلامیه در سراسر کشور تحریم کنند البته رژیم شاه متوجه شد و سخت از آن جلوگیری کرد، اما سایر علما با صدور اعلامیه‌های متعددی آن را تحریم کردند.

آیت‌الله موسوی اردبیلی در همین راستا، از حدود دو ماه قبل از روز برگزاری انتخابات، سخنرانی‌های خود را با هدف آگاه‌سازی مردم به این موضوع اختصاص داد. نخستین گزارشی که فرمانداری اردبیل از سخنرانی او در این خصوص ارائه می‌دهد 22 تیرماه است. در این گزارش بخشی از سخنان او که در مسجد میرزا علی‌اکبر ایراد شده چنین آمده:

«حضار محترم، انتخابات به زودی شروع خواهد شد. هوشیار باشید با وجه ناچیزِ بیست ریال به صندوق رأی نیاندازید و با سرنوشتتان بازی نکنید و وجدان داشته باشید و بدانید شخصی که انتخاب می‌کنید چطور آدمی است. آیا صلاحیت دارد وی به مجلس شورای ملی راه یابد یا خیر و دیگر این‌ که اگر صندوق آراء آزاد شد رأی خودتان را بیاندازید والّا اگر با زور و تهدید صندوق آراء آزاد نشد رأی دادن حرام است و هیچ‌گونه رأی ندهید.»[32]

در تاریخ 22 / 6 / 1342 بار دیگر در مسجد میرزا علی‌اکبر سخرانی افشاگرایانه‌ای ایراد نمود. بنابر گزارش فرماندار اردبیل آیت‌الله موسوی اردبیلی در این سخنرانی اظهار داشت:

«... اهالی محترم اردبیل شما در مورد کاندیداهای جدید انتخاباتی چطور تصمیم گرفته‌اید؟ مگر شما نماینده فعلی مجلس شورای ملی را می‌شناسید؟ (آقای مهندس فیروز عدلی) که هیچ‌کس او را نمی‌شناسد و حتی خود بنده هم وی را نمی‌شناسم که اخیراً دو فقره به منزل بنده تشریف آورده‌اند. آیا کارت الکترال که شما گرفته‌اید هدفتان همان شخص است؟ واقعاً شرم‌آور است که به او رأی بدهید. بنده به شما حضار محترم می‌گویم چنین روش انتخاباتی که در آینده نزدیکی صورت می‌گیرد به طور کلی غلط و رأی دادن حرام می‌باشد و اجازه نمی‌دهم که به صندوق‌ها رأی بیاندازید... در این باره از مرگ گرفته تا حبس حاضریم و مخالف انتخاب چنین نماینده‌ای در دوره انتخاباتی اخیر خواهیم بود...»[33]

از دیگر اقداماتی که علمای اردبیل در مقابله با برگزاری انتخابات دوره بیست و یکم انجام دادند تعطیلی بازار اردبیل در تاریخ 25 / 6 / 1342 بود که براساس گزارش‌های موجود، آیت‌الله سید عبدالکریم از عوامل اصلی تعطیلی بازار بود.

مأمور ساواک گزارش نسبتاً مفصلی از اقدامات علما و انقلابیون اردبیل جهت تعطیلی بازار اردبیل ارائه داده است. بنابر این گزارش از صبح روز 25 شهریور روحانیون و علماء و عده‌ای کثیری از اهالی در مسجد جامع شهر اجتماع کرده بودند. در این اجتماع آیت‌الله موسوی اردبیلی ساعت 11 ظهر وارد مسجد جامع شده و بر روی منبر قرار گرفت. وی با زیر سوال بردن و حرام اعلام کردن این انتخابات، یکی از سخنرانی‌های شدیداللحن آن زمان را علیه دولت بیان کرد.:

«آقایان آنچه لازم و ضروری است به شما بگویم و منظور من از آمدن به منبر برای یک نکته است آن هم این است که شما مردم فردا را که روز اخذ رأی می‌باشد از خانه خودتان بیرون نیائید و حتی به محل اخذ رأی هم نروید که باعث دیده شدن کثرت جمعیت در محل صندوق می‌شود. شما بگذارید بگویند در تهران چهارصد هزار نفر، در تبریز دویست هزار نفر و یا در اردبیل 15000 نفر رأی داده‌اند در صورتی که ثابت خواهد شد این حرف‌ها همه‌اش دروغ است.»[34]

آیت‌الله موسوی اردبیلی به مخالفت مراجع اشاره کرد و از تحریم انتخابات سخن گفت و به متن قانون اساسی مشروطه هم استناد کرد و ادامه داد:

«به طوری که در قانون اساسی ماده 12 متمم اصلی صریحاً قید شده؛ باید کاندید از اهل محل و دارای معروفیت باشد که عموم شناخته؛ در صورتی که از اشخاص خواسته مردم باشد باو رأی بدهند نه این که شخص ناشناس که به مجلس برود اگر به یک ماده خلاف شرع در مجلس بلی بگوید مثل این است عموم شما بلی گفته‌اید، هر یک در نوبه خود از معصیت او سهم خواهید برد...»[35]

وی در بخش پایانی سخنرانی خود به شهدایی که مردم ایران برای تحقق مشروطیت در دوره‌ی مظفرالدین‌شاه داده‌اند پرداخت و از ضرورت نظارت مراجع جامع‌الشرایط بر مصوبات مجلس سخن گفت.[36]

انتخابات در 26 شهریور برگزار شد،[37] اما تحریم یکپارچه علما و اعتصاب بازار اردبیل تمام تبلیغات و تلاش عوامل رژیم شاه را برای شرکت مردم اردبیل بی اثر کرد و انتخابات با فضایی سرد روبرو شد.

آیت‌الله موسوی اردبیلی در ادامه سخنرانی‌های افشاگرانه خود علیه انتخابات شب 29 شهریور در مسجد میرزا علی‌اکبر به منبر رفت و اظهار داشت:

«... آقایان حضار شما که می‌دانید در شمارش آراء مأخوذه که به صندوق‌ها ریخته شده بود در صندوق‌های مزبور در هر یک حداقل سی رأی و حداکثر 150 رأی بوده است. شما حساب بکنید با این رقم رأی شش صندوق چقدر می‌شود؟ حالا من نمی‌دانم چطور شده که آراء مأخوذه بیشتر از هشت هزار رأی شده است! واقعاً تعجب‌آور است که آقای فرماندار آگهی نشر و اعلام داشته که هر کسی اعتراض داشته باشد می‌تواند در مدت یک هفته اعتراض خود را به فرمانداری اعلام دارد. من از آقای فرماندار سؤال می‌نمایم که روزهای 25 و 26 شهریور کجا تشریف داشتند مگر تعطیل بازار و اجتماع جمعیت در مسجد جامع و اعتراض شدید مردم که با صدای بلند قلابی بودن انتخابات را بیان می‌کردند مردم ناشناس بودن. مهندس فیروز عدلی را اعلام می‌کردند و می‌گفتند که ما به او رأی نخواهیم داد مگر آن‌ها را ندیده‌اید و یا نشنیده‌اند که مبادرت به نشر چنین آگهی می‌نمایند متأسفانه ما وسایل تبلیغاتی نداریم که این اعتراضات ما را به گوش اولیاء امور برسانند البته نه روزنامه کیهان می‌نویسد و نه این روزنامه قبس که دم گوش ما واقع است جریان را می‌نویسد...»[38]

بعد از برگزاری انتخابات فرمایشی، دولت اعلام کرد روز 14 مهر طی مراسمی مجلسین افتتاح خواهد شد و برای این منظور تبلیغات وسیعی نیز به راه افتاد. آیت‌الله موسوی اردبیلی در کنار علمای آذربایجان[39] با ارسال تلگرافی به مراجع تقلید و دفتر مجلس شورای ملی و مجلس سنا نسبت به برگزاری انتخابات فرمایشی مجلس و سنا اعتراض کردند. متن تلگراف بدین شرح است:

«تهران- 14 / 7 / 1342

حضرات آیات‌الله عظام حاج سید محمدهادی میلانی- آقای سید کاظم شریعتمداری- آقای حاج‌آقا روح‌الله خمینی- آقای سید شهاب‌الدین نجفی دامت ظلهم

رونوشت: دفتر مجلس شورای ملی

رونوشت: دفتر مجلس سنا

چنانچه جامعه روحانیت و قاطبة اهالی آذربایجان کراراً به وسیله گویندگان دینی و اعلامیه‌ها مخالفت خود را از تشکیل مجلس شورا و سنای غیرقانونی که امروز در شرف افتتاح است، ابراز داشته و با تعطیلی‌های عمومی بازارها و مغازه‌ها عدم صلاحیت دو مجلس را در اداره شئون اجتماعی این ملت اظهار نموده‌اند اینک مجدداً بازارها را عموماً تعطیل کرده و مراتب تنفر و انزجار خود را اظهار و عدم صلاحیت مجلسین و اشخاصی که به نام نمایندگی بر مردم تحمیل شده‌اند، اکیداً اعلام می‌دارند.»[40]

 

اعتراض به تبعید امام خمینی

یکی از اسناد مرتبط با مبارزات آیت‌الله موسوی‌ اردبیلی درباره اعتراض او به تبعید امام خمینی در سال 1343 است. شهربانی اردبیل در 17 آبان 1343 از سخنرانی وی در رابطه با تبعید امام خمینی این چنین گزارش می‌دهد:

«محترماَ به عرض می‌رساند به فرموده در مسجد میرزا علی‌اکبر حاضر ساعت 45 / 16 روز جاری آقای سید عبدالکریم موسوی منبر رفته پس از ایراد خطبه از مسائل دینی و فعالیت‌های حضرت محمد بیانات مبسوطی ایراد نمودند در پایان منبر آیت‌اله خمینی را دعا کردند که هر کجا هست خداوند سلامت نماید اینک مراتب جهت استحضار معروض می‌گردد.»

پس از سخنرانی آیت‌الله موسوی اردبیلی کمیته اطلاعاتی اردبیل طی جلسه‌ای به تصمیم‌گیری در رابطه با اقدامات روحانیون مبارز اردبیل به خصوص آیت‌الله موسوی اردبیلی می‌پردازد. متن صورت جلسه این نشست بدین شرح است:

«ساعت پنج بعد ازظهر روز 17 / 8 / 43 کمیته اطلاعاتی در اطراف گزارش شماره ..... شهربانی اردبیل مبنی بر سخنرانی‌های تحریک‌آمیز سید عبدالکریم موسوی اردبیلی در مورد تبعید آقای خمینی باحضور امضاءکنندگان زیر تشکیل گردید. پس از مطالعه نامه اداره شهربانی و ضمائم آن به شرح زیر تصمیم گرفته شد.

1- به وسیله ساواک اردبیل تذکرات لازمه به نامبردگان داده شود که در حدود وعظ و خطابه و ارشاد مردم و تقوی و دین مذاکرات دیگری در منابر و مساجد ننمایند و از حدود و وظایف دینی خارج نشوند.

2- در صورتی ‌که نامبردگان به گفتار توهین‌آمیز و تحریک مردم که بالمآل نظم شهر را به ‌هم می‌زند ادامه دهند تصمیمات مقتضی و قانونی درباره آنان معمول گردد.»

امام خمینی پس از یازده ماه اقامت در ترکیه سرانجام در تاریخ 13 / 7 / 1344 به همراه فرزند خود حاج‌آقا مصطفی خمینی به وسیله هواپیما راهی عراق شدند. در این زمان بنابر گزارش‌ها تلگراف‌هایی مبنی بر تبریک ورود امام به نجف از سوی علما و روحانیون آذربایجانی مخابره شد، در گزارش ساواک به نام‌های محمدحسن انزابی، عبدالحمید شربیانی، عبدالکریم موسوی اردبیلی و سید یونس موسوی اردبیلی اشاره شده است.[41]

 

فعالیت‌های آیت‌الله موسوی اردبیلی بعد از تبعید امام خمینی

با تبعید امام خمینی، ساواک در آبان ماه 1343 برای ممانعت از سخنرانی آقای موسوی اردبیلی، با تهدید و ارعاب او را ممنوع‌المنبر کرد.[42]

سال 1344 در حالی آغاز شد که فعالیت‌های آیت‌الله موسوی اردبیلی از همان شروع سال و در فروردین ماه مورد توجه ساواک و شهربانی قرار گرفت. هشتم فروردین، ساواکِ مرکز در جواب استعلام شهربانی کل در خصوص صدور گذرنامه‌ به آقای موسوی اردبیلی و چند نفر دیگر، با تذکر این نکته که «به علت سوابق مضره‌ای که داشته‌اند خواستار عدم صدور گذرنامه برای آن‌ها گردید.»[43]

بیستم آبان ماه همین سال، ساواکِ آذربایجان شرقی در نامه‌ای به اداره‌ی کل سوم، خبر ارسال نامه‌هایی از طرف آقای اردبیلی و چند تن از دوستانش را به آیت‌الله خمینی (ره) در نجف اطلاع می‌دهد. ساواک آذربایجان شرقی به اداره‌ی کل سوم ساواک چنین گزارش نموده است:

          «درباره خمینی  

طبق اطلاع حاصله نامه‌هایی به عنوان خمینی از طرف سید عبدالکریم موسوی، میرزا بهاءالدین اوستا و بیوک خلیل‌زاده(مروج) و اباذر بیدار وسیله سید فاضل انواری در تهران به سید محمدتقی ننه‌کرانی ساکن نجف ارسال گردیده است. از مفاد نامه‌ها و آدرس سید فاضل انواری اطلاعی در دست نیست.»[44]

بیستم دی‌ماه 1344، رئیس ساواک، سپهبد نصیری، در نامه‌ای به شهربانی کل، خواستار ممانعت از منبر رفتن او در تهران شد. در این زمان آقای اردبیلی به دعوت بزرگان مسجد اردبیلی‌ها و صاحب‌الزمان تهران، در این دو مسجد به منبر می‌رفت. در این نامه درباره‌ی او چنین اظهار نظر شده است: «نامبرده‌ی بالا یکی از روحانیون تبریز (اردبیل) و مخالف دولت می‌باشد که نام وی جز لیست افرادی که باید از منبر رفتن آن‌ها جلوگیری شود، ذکر گردیده، علی‌هذا خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به جلوگیری از منبر رفتن شخص فوق که در مسجد اردبیلی‌ها و صاحب‌الزمان تهران وعظ می‌نماید، اقدام و نتیجه را اعلام نمایند.»[45]

دوم بهمن‌ماه 1344، ساواک اردبیل در نامه‌ای به ساواک آذربایجان شرقی درباره‌ی آقای موسوی اردبیلی چنین اظهار نظر کرده است:

«در یک سال اخیر یعنی از ماه رمضان سال گذشته تا این تاریخ با اتخاذ سیاست محکم نفوذ آخوندهای مخالف که همیشه موجبات ایجاد تشنج را در این شهر و قراء مرزی فراهم می‌کردند تا حدود قابل توجهی از بین رفته است. تشخیص داده شد که عوامل اصلی تحرک و ایجاد تشنج و اظهار گفته‌های خلاف مصالح، سید عبدالکریم موسوی بوده است لذا در ماه محرم گذشته به وی اجازه منبر داده نشد و او ناچار به مشهد عزیمت و در یازدهم محرم به اردبیل مراجعت و در نظر داشت مجدداً به منبر برود ولی به مسئولین مسجد مربوط اکیداً توصیه شد که از دعوت خودداری نمایند.» دوم اسفندماه، ساواک آذربایجان شرقی در نامه‌ای به اداره‌ی کل سوم، در مورد آیت‌الله موسوی اردبیلی می‌نویسد: «از روحانیون افراطی شهرستان اردبیل و یکی از طرفداران امام خمینی است و اغلب بالای منبر، ضمن وعظ سخنان تحریک‌آمیز و خلاف مصالح مملکت ایراد نموده است.»[46]

 

جنگ شش روزه‌ی اعراب و اسرائیل

جنگ شش روزه از 5 ژوئن تا 10 ژوئن 1967 میلادی (خرداد 1346) میان اسرائیل و اعراب (مصر، سوریه، اردن و عراق) نقطه اوج بحرانی بود که از تاریخ 15 مه تا 12 ژوئن 1967 میلادی به درازا کشید و در آن اسرائیل با شکست ارتش چند کشور عربی قسمتی از خاک آن‌ها را از جمله صحرای سینا، ارتفاعات جولان، کرانه باختری رود اردن و قدس را به تصرف خود درآورد.

در چنین شرایطی رژیم پهلوی نه تنها هیچ حمایتی از مواضع کشورهای اسلامی و عربی نمی‌کرد، بلکه با تأمین نفت اسرائیل و حامیان آن، که در تحریم نفتی کشورهای اسلامی نفت‌خیز قرار داشتند، آشکارا در جبهه‌ی حمایت از دولت غاصب اسرائیل قرار گرفته بود. در این زمان آیت‌الله موسوی اردبیلی در سخنرانی‌های خود ضمن انتقاد از سیاست‌های رژیم[47] به موضوع جنگ پرداخت و اظهار داشت:

«مسلمانان در آن‌جا در آتش جنگ می‌سوزند و رادیو ایران و کلیه‌ی نشریات ایران خبرهای دروغ که سراسر آن کذب محض است، بر علیه دولت مصر منتشر و چنین وانمود می‌نماید که دولت آمریکا و انگلیس که به یهودی‌ها کمک می‌نمایند ولی در باطن می‌گویند که اصلاً ما دولت‌های آمریکا و انگلیس خبری نداریم و از جمله چند نفر اسیری که دولت مصر از یهودی‌های اسرائیل دستگیر نموده‌اند رادیو و نشریات ایران اصلاً از این خبر اطلاعی ندارند ولی چند نفر از یهودیان اسرائیل دستگیر شده‌اند. اداره‌ی رادیو و کلیه‌ی انتشارات آن را با تحریف اخبار و اضافه نمودن جملات بی‌اساس و خالی از حقیقت از قبیل بمباران قاهره، نابود کردن چند پل قاهره را به کلیه‌ی نقاط دنیا به‌طور کذب اعلام می‌نمایند. این هم رادیو و انتشارات مملکت ایران که حرف‌های دروغ و خالی از حقیقت در رادیو پخش و در انتشارات منتشر می‌نمایند. غلط می‌کنند این قبیل اخبار سراسر کذب را در مورد مسلمانان کشور مصر منتشر نموده‌اند.»[48]

بنابر گزارش ساواک آیت‌الله اردبیلی در حین سخنرانی چند مرتبه با صدای بلند برای پیروزی مسلمانان مصر دعای مبسوطی را هم نمود که حاضرین با آمین‌های بلند جواب او را دادند. در ضمن او دولت‌های آمریکا و انگلیس را نیز چند بار خائن و جانی معرفی کرد و مردم را برای پشتیبانی از مسلمانان مصر و علیه اسرائیل فراخواند و اظهار نمود بایستی ما نیز با آن‌ها هم‌درد باشیم و چون دست ما به اظهار هم‌دردی نمی‌رسد، به دعا متوسل می‌شویم.

گزارش دیگری از شهربانی اردبیل درباره سخنرانی آیت‌الله موسوی اردبیلی در تاریخ 18 خرداد 1346 موجود است که وی بعد از سخن مقدماتی درباره مسائل دینی به سراغ جنگ اعراب و اسرائیل رفت و در خلال گفته‌هایش چنین ابراز نمود:

 «من به اداره‌ی رادیو و انتشارات و یا نشریات منتشره نظری ندارم چون استغفرالله (الأیاذوبالله - العیاذ بالله) نشریات و انتشارات و رادیو جز ارکان چهارم مشروطیت است ولی یهودیان آمریکا- انگلیس به یهودیان اسرائیل مبالغی به عنوان کمک و مساعدت داده‌اند و دولت‌های انگلیس و آمریکا ناوگان ششم خود را آورده‌اند در مرز مستقر نموده‌اند ولی در باطن می‌گویند که ما به دولت اسرائیل کمک نمی‌کنیم در صورتی ‌که از یهودیان خائن اسرائیل کاملاً پشتیبانی می‌نمایند و آقایان بدانید که مسلمانان اعراب با یهودیان کفار جنگ می‌کنند، باید از مسلمانان مصر و مسلمانان اعراب پشتیبانی نماییم. و اظهار هم‌دردی نماییم به طوری که آیت‌الله العظمی حضرت آقای حکیم عراقی صراحتاً پشتیبانی از اعراب و مسلمانان را تأیید فرموده‌اند و ما هم که مسلمان هستیم باید از مسلمانان و اعراب مصر جداً پشتیبانی و حمایت کنیم.»

بعد از این ‌که ساواک آذربایجان شرقی گزارش‌های ساواک و شهربانی اردبیل را در این خصوص دریافت کرد طی نامه‌ای در تاریخ 10 / 4 / 46 به اداره‌ی کل سوم، ضمن گزارش و ارسال متن پیاده شده‌ی نوار سخنرانی، آن اداره را در جریان اقدامات صورت گرفته و در دست اقدام در این‌باره قرار داد:

«درباره: اظهارات سید عبدالکریم موسوی

نامبرده‌ی بالا اظهارات خلافی در مورد جنگ اعراب و اسرائیل اظهار نموده که اینک رونوشت گزارشات واصله‌ی شهربانی و هم‌چنین ترجمه‌ی نوار وی که به‌وسیله‌ی این ساواک تهیه شده به پیوست تقدیم می‌گردد. ضمناً به منظور رسیدگی و تصمیم، بلافاصله کمیسیون امنیت با حضور استاندار-فرمانده لشکر- سرپرست شهربانی‌های آذربایجان شرقی- ریاست ساواک- معاونت فرماندهی ناحیه 3 ژاندارمری تشکیل گردید و درباره‌ی مشارالیه تدابیری به شرح مندرج در صورت‌جلسه‌ی کمیسیون امنیت که در پیوست است، اتخاذ گردید و چون شخص موصوف چند بار بعد از ایراد اظهارات خلاف به طهران مسافرت نموده‌ است لذا آدرس محل سکونت وی در تهران تحت تعقیب بوده پس از وصول پاسخ، نتیجه به استحضار خواهد رسید.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت آذربایجان شرقی – سلیمی»[49]

سخنان تند و شدیداللحن آقای اردبیلی در موضوع جنگ شش روزه، آن‌چنان مهم و پر سر و صدا بود که علاوه بر ساواک و شهربانی حتی عکس‌العمل سازمان اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش شاهنشاهی را نیز برانگیخت. این را می‌شود از گزارش و نامه‌ای که در مورخه 14 / 4 / 46 این سازمان به ریاست ساواک ارسال داشته، دریافت.

«موضوع: بیانات سید عبدالکریم موسوی در اردبیل

آقای سید عبدالکریم موسوی چند رو قبل در مسجد میرزا علی‌اکبر در بالای منبر ضمن سخنرانی آتشین و انتقاد از رادیوی ایران بیان داشته «شاه ایران یهودی مسلک بوده روی این اصل رادیو ایران مرتباً دم از پیشرفت اسرائیل می‌زنند. ناطق مزبور سپس با بی‌شرمی گفته است شاهنشاه آریامهر دُم دولت آمریکا بوده که همیشه پشتیبان اسرائیل می‌باشد به طوری‌که ظاهراً هم معلوم است اغلب پست‌های حساس در ایران به یهودی‌ها داده شده. شایع است از طرف سازمان امنیت اردبیل به مشارالیه اخطار نموده‌اند اردبیل را ترک نماید.»[50]

 

مبارزه با بهائیت

از دیگر فعالیت‌های مبارزاتی آیت‌الله موسوی اردبیلی می‌توان به مبارزه با فرقه بهائیت اشاره کرد. آیت‌الله موسوی خود در مورد مبارزه با بهائیت می‌گوید:

«برای مقابله با موج تبلیغات بهائی‌ها، عده‌ای از جوانان را جمع کردم و از آن‌ها خواستم اول هر آن‌چه از مبلغان بهائی می‌شنوند، بدون این ‌که سعی کنند جواب شبهات آن‌ها را بدهند حرف‌های آن‌ها را به من منتقل کنند تا بعد از بررسی این حرف‌ها و تبلیغاتشان، به آن‌ها جواب داده شود. در این حین، خود نیز با برخی از مبلغان بهائی که به اردبیل در رفت و آمد بودند، از جمله یک مبلّغ تبریزی که عکاس هم بود، جلسات بحث و مناظراتی را داشتم که به فضل خدا همیشه هم پیروز بودیم. روزی همین مبلغ (عکاس تبریزی) وقتی ‌که در چند جلسه پیاپی شکست خورد، به من گفت: شما آدم را ضربه فنی می‌کنید. گفتم: «ما که کشتی نمی‌گیریم ضربه فنی شوی، ما بحث علمی می‌کنیم.»[51]

در مرحله‌ی دوم او برای این ‌که بتواند یافته‌های خود را درباره‌ی این فرقه در اختیار همه‌ی مردم قرار بدهد و منبعی مورد وثوق برای آگاه‌سازی آن‌ها به وجود آورد، به فکر تألیف کتابی در این‌باره افتاد. بخشی از مطالعات او در این خصوص با دسترسی به کتاب‌خانه‌ی خودِ بهائیان، به وسیله یکی از اعضای این فرقه میسر شد. کاری که در شرایط عادی از غیرممکن‌ها محسوب می‌شد. چون این فرقه امکان دسترسی غیرخودی‌ها را به منابع کتاب‌خانه‌ای بهائیان را نمی‌داد. به این ترتیب او بعد از مطالعات زیاد و یادداشت‌برداری از این کتاب‌ها و از مجموع پرسش و پاسخ‌هایی که در طول چند سال با برخی از مبلغان، بزرگان و اعضای عادی این فرقه داشت، شروع به تألیف کتابی درباره بهائیت کرد که بعد از اتمام کار، نام آن را جمال ابهی گذاشت.[52]

کتاب جمال ابهی در سه بخش موضوع‌بندی شده بود: بخش اول مروری دارد به تاریخ بهائیت از آغاز تا 1340، بخش دوم: به شرح احکام و استدلالات عقیدتی بهائیت پرداخته و بخش سوم: به رد این فرقه و افکار و عقاید موجود در آن می‌پردازد.[53] آیت‌الله دکتر سید مصطفی محقق داماد دربارۀ محتوای این کتاب می‌گوید: آقای موسوی اردبیلی در این اثر، شعار نداده‌اند و چیزهایی نگفته‌اند که بهایی‌ها بتوانند تکذیب کنند؛ یعنی از اسلوب‌های جدید تحقیق استفاده کرده و دیالوگی را برقرار ساخته‌اند. آن زمان، به ‌شدت به چنین نوشته‌هایی نیاز بود. جوان‌ها در معرض خطر بودند و اگر صدای منطقی اسلام به گوششان نمی‌رسید، فجایعی به بار می‌آمد.[54]

 

موضع‌گیری‌های آیت‌الله موسوی اردبیلی در مقاطع حساس نهضت

نیمه دوم سال 1356، اتفاقات سرنوشت ‌سازی برای نهضت امام خمینی رقم خورد که نهضت را وارد مرحله جدیدی کرد. اول آبان ماه این سال آیت‌الله حاج‌آقا مصطفی خمینی فرزند ارشد امام خمینی به طرز مشکوکی به شهادت رسید. انتشار خبر شهادت وی بازتاب زیادی در کشور داشت به طوری که در اکثر شهرهای کشور مردم برای همدری با امام خمینی مراسم ترحیم برای حاج‌آقا مصطفی برگزار کردند نکته جالب این است که این مراسمات در پایان به صحنه تظاهرات علیه رژیم پهلوی تبدیل می‌شد.[55] علاوه بر این در 17 دی ماه همین سال روزنامه اطلاعات در شماره 15506، ص 7، مقاله کوتاهی با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به نام «احمد رشیدی مطلق» منتشر کرد که در آن توهین و تهمت‌های ناروایی به روحانیت تشیع به ویژه امام خمینی وارد نموده بود. در اعتراض به این اقدام مردم کشور به پا خواستند ولی شدیدترین درگیری در 19 دی در قم اتفاق افتاد که رژیم تظاهرات مردم در این روز را به خاک و خون کشید. 29 بهمن 1356 در چهلم شهدای قم شهرهای ایران به عزاداری پرداختند که باز هم رژیم بر روی مردم آتش‌ گلوله باز کرد، اما خشن‌ترین اقدام رژیم در تبریز بود که این‌بار نیز بسیاری از مردم شهید یا مجروح شدند. نوروز 57 مصادف با چهلم شهدای تبریز بار دیگر ایران شاهد تظاهرات سراسری علیه رژیم پهلوی بود این‌بار نیز رژیم آتش گلوله را بر روی مردم گشود و باعث شهادت بسیاری دیگر از مردم در شهرهای یزد، جهرم، اهواز و.. شد. همچنین بود در اردیبهشت ماه 1357 به مناسبت چهلم شهدای یزد، اهواز و جهرم بود در سراسر کشور عزای عمومی بود. حوادث مختلف و خونبار دیگر در شهرهای مختلف از اردیبهشت تا مرداد روی داد و جانسوزترین آن واقعه آتش سوزی سینما رکس آبادان در روز 28 این ماه بود که بیش از پیش موجب رسوائی رژیم پهلوی و جوشش نهضت اسلامی مردم گردید.

آیت‌الله موسوی اردبیلی در این مقاطع با امضای تلگر‌اف‌ها و سخنرانی‌های متعدد ضمن افشاگری علیه رژیم پهلوی، مخالفت خود را با سیاست‌های این رژیم اعلام می‌کرد. به عنوان نمونه وی به مناسبت‌های مختلف از جمله: شهادت حاج‌آقا مصطفی‌ خمینی،‌[56] اهانت‌ روزنامه‌ی‌ اطلاعات‌ به‌ امام،‌[57] فاجعه‌ی‌ بیست‌ و نهم‌ بهمن‌ ماه‌ در تبریز،[58] اربعین شهدای تبریز،[59] مجلس‌ بزرگداشت‌ شهدای‌ یزد،[60] سالگرد 15 خرداد در سال 1357،[61] تحریم جشن‌های نیمه شعبان1357،[62] و آتش‌سوزی سینما رکس آبادان با امضای تلگراف‌های متعدد مخالفت خود را با رژیم پهلوی نشان می‌داد.

 علاوه بر این آیت‌الله موسوی اردبیلی در ماه رمضان سال 57 بارها به منبر رفت و در مورد موضوعات مختلف روز از جمله سینما رکس آبادان[63] علیه رژیم دست به افشاگری زد. به عنوان نمونه، در روز یکم شهریور /  هجدهم رمضان در سخنرانی‌های خود به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان به موضوع آتش‌سوزی سینما رکس آبادان می‌پردازد و اظهار می‌دارد: «عده‌ای با آتش زدن سینما سرپوش روی جنایات خود گذارده و می‌خواهند قضیه‌ی اصفهان و شیراز را لوس نمایند.» او سپس به شدت نشریات را به خاطر تناقض‌گویی در این‌باره به باد انتقاد گرفت. «یک روز مقصر بسته شدن در سینما را سرایدار معرفی می‌نمایند و روز دیگر همین نشریه می‌نویسد که موقع آتش‌سوزی شهود عینی را به سینما (احتمالاً دادگاه) راه ندادند و معلوم نیست کدام ‌یک صحیح است. مسائل عادی را فوری به اطلاع مردم می‌رسانند ولی این مسئله را تا صبح روز بعد از مردم مخفی نگه داشته‌اند.» آقای اردبیلی درباره‌ی این حادثه دلخراش اظهارات سخنگوی دولت را به باد انتقاد گرفت و به صورت تلویحی اظهار داشت: «در کشورهایی مثل آمریکا در این‌گونه موارد کمیته‌ای از طرف مردم جهت رسیدگی تشکیل می‌گردد.» به این معنا او می‌خواست با این حرف به مردم بگوید که ضرورت چنین کمیته‌ای در این حادثه هم وجود دارد.[64] دو روز بعد یعنی سوم شهریور /  بیستم رمضان مراسم هر شب با تلاوت آیاتی از قرآن کریم که جنبه انقلابی داشت شروع شد. بعد آقای اردبیلی در حضور جمعیتی بالغ بر هزار نفر به منبر رفت و بار دیگر بحث سینما رکس آبادان را پیش کشید و با به چالش کشاندن ادعای دولت اظهار داشت: «این واقعه را سخنگویان دولت دروغ عنوان نموده‌اند و مأمورین کمک نکرده‌اند.» علاوه بر این در طول مراسم هشت برگ اعلامیه‌ی امام خمینی در مورد حادثه‌ی سینما رکس آبادان نیز در داخل مسجد نصب گردیده بود که مردم می‌توانستند آن را مورد مطالعه قرار دهند.[65] روز پنجم شهریور /  بیست‌ و دوم رمضان، آقای اردبیلی در میان انبوهی از جمعیت که بالغ بر پنج هزار نفر می‌شد، به بالای منبر رفت و بار دیگر تناقضات رژیم در باب آتش‌سوزی را مطرح کرد و اظهار داشت: «بالاخره معلوم نشد درهای سینما باز بوده یا نبوده و آخر گفته شد هم باز بوده و هم بسته.» در پایان نیز نوع حکومت‌های استبدادی را به عنوان یکی از بدترین نوع حکم‌رانی به باد انتقاد گرفت. در طول مراسم، اعلامیه الصاقی از امام خمینی درباره‌ی وقایع آبادان و اصفهان و اعلامیه‌ی «آبادان می‌گرید و ایران عزادار است» و تکه‌های بریده شده از جراید و اظهارات شهود که در یک صفحه فتوکپی شده بود، به دیوار نصب بود. هم‌چنین در حیاط مسجد نیز تعدادی از این اعلامیه‌ها در میان مردم توزیع گردید.[66] همچنین یازدهم شهریور /  بیست‌وهشتم رمضان او بار دیگر پی‌گیر موضوع حادثه‌ی سینما رکس آبادان شد و از مسئولان دولتی خواست در این‌باره توضیح صحیحی به مردم بدهند.

 

سایر فعالیت‌های آیت‌الله موسوی اردبیلی

علاوه بر این آیت‌الله موسوی اردبیلی به مناسبت‌های دیگری از جمله: محاصره‌ی‌ منزل‌ امام‌ در نجف‌ اشرف،[67]‌ هجرت‌ امام‌ به‌ فرانسه،[68] فاجعه‌ی‌ مسجد کرمان،‌[69] حادثه‌ی‌ 13 آبان،‌[70] روی کار آمدن دولت نظامی و اعتصابات سراسری در آبان 57، [71]حمله‌ی‌ مزدوران‌ رژیم‌ شاه‌ به‌ حرم‌ مطهر حضرت‌ امام‌ رضا(علیه‌السلام)،[72] اعتصاب‌ کارکنان‌ نفت،[73]‌ فراخوانی مردم برای شرکت در راهپیمایی روزهای تاسوعا و عاشورا[74] با امضای‌ اعلامیه‌ها و تلگراف‌هایی‌ بار دیگر مخالفت‌ خود را با رژیم‌ اعلام‌ داشت.

همچنین وی‌ در آستانه‌ی‌ پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ عضویت‌ شورای‌ انقلاب‌ اسلامی‌ منصوب‌ شد و در راهپیمایی‌های‌ تاسوعا و عاشورای‌ 1357 ش‌ یکی‌ از سازمان‌ دهندگان‌ آن‌ قیام‌ بود. وی‌ در تحصن‌ روحانیون‌ مبارز در دانشگاه‌ تهران‌ که‌ در اعتراض‌ به‌ بسته‌ شدن‌ فرودگاه‌ها توسط‌ دولت‌ بختیار صورت‌ گرفت‌، شرکت‌ داشت‌ و سپس‌ در هنگام‌ ورود امام‌ به‌ کشور جزو مستقبلین‌ معظم‌‌له‌ بود.

 

فعالیت‌های آیت‌الله موسوی اردبیلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی

آیت‌الله موسوی اردبیلی در آستانه‌ی‌ پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، در شورای‌ انقلاب‌ عضویت‌ یافت‌ و چند روز بعد از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، همراه‌ با آیات‌: سید محمد حسینی بهشتی، سید علی خامنه‌ای‌، محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی‌ رفسنجانی‌، «حزب‌ جمهوری‌ اسلامی‌»[75] را بنیان‌ نهاد.

وی در ادامه در انتخابات‌ مجلس‌ خبرگان‌ قانون‌ اساسی‌، از استان‌ تهران‌ نامزد نمایندگی‌ شد که‌ توانست‌ با کسب‌ اکثریت‌ آرا به‌ آن‌ مجلس‌ راه‌ یابد و در تهیه‌ی‌ قانون‌ اساسی‌ جمهوری‌ اسلامی‌، از کسانی‌ بود که‌ تدوین‌ قانون‌ کیفری‌ و حقوقی‌ دادگستری‌ و انطباق آن‌ با نظرات‌ شرع‌ و استخراج‌ احکام‌ شرعی‌ در مورد مسائل‌ مستحدثه‌ی‌ قضایی‌ را بر عهده‌ داشت‌. وی‌ در سال‌ 1358، از طرف‌ حضرت‌ امام‌ به‌ دادستانی‌ کل‌ کشور منصوب‌ شد و بعد از شهادت‌ شهید بهشتی‌ در تیر 1360، به‌ عنوان‌ رئیس‌ دیوان‌ عالی‌ کشور منصوب‌ گردید.

پس از عزل‌ ابوالحسن‌ بنی‌ صدر، آیت‌الله موسوی اردبیلی همراه‌ با آقایان محمدعلی‌ رجایی‌ و اکبر هاشمی‌ رفسنجانی‌، عضو شورای‌ موقت‌ ریاست‌ جمهوری‌ بود. بعد از شهادت‌ رجایی‌ نیز در هیئت‌ موقت‌ ریاست‌ جمهوری‌ عضویت‌ یافت‌. علاوه‌ بر سمت‌های‌ فوق، ریاست‌ اجرایی‌ فرمان‌ هشت‌ ماده‌ای‌ امام‌ از دیگر سمت‌های‌ ایشان‌ می‌باشد. آیت‌الله موسوی اردبیلی در سال 1368 ش‌ از طرف‌ حضرت‌ امام‌ به‌ عضویت‌ شورای‌ بازنگری‌ قانون‌ اساسی‌ درآمد. او در اولین‌ دوره‌ی‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبری‌، نماینده‌ی‌ مردم‌ تهران‌ در آن‌ مجلس‌ بود و مدتی‌ نیز امام‌ جمعه‌ی‌ موقت‌ تهران‌ شد. وی‌ از دهه‌ی‌ 1370 از فعالیت‌های‌ سیاسی‌ کناره‌ گرفت‌ و در کنار تدریس‌ فقه‌ و اصول‌ به‌ توسعه‌ و گسترش‌ دانشگاه‌ مفید در شهر قم‌ پرداخت‌.[76]

 

رحلت

آیت‌الله موسوی اردبیلی از روز دوشنبه 1 آذر 1395 به دلیل عارضه قلبی و گوارشی در بیمارستان لاله تهران بستری شده بود و روز چهار‌شنبه 3 آذر 1395 پس از سکته مجدد قلبی و وخامت حال، دار فانی را وداع گفت. به همین مناسبت از سوی مقامات کشوری و لشکری پیام‌های تسلیتی صادر شد. رهبر معظم انقلاب نیز با صدور پیامی رحلت فقیه و عالم بزرگوار آیت‌الله آقای حاج سید عبدالکریم موسوی اردبیلی را تسلیت گفتند.

متن پیام تسلیت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به شرح زیر است:

«بسمه‌تعالی

فقیه و عالم بزرگوار مرحوم مغفور آیت‌الله آقای حاج سید عبدالکریم موسوی اردبیلی رحمت‌الله ‌علیه دار فانی را وداع گفته و به لقاءالله پیوستند. این ضایعه را به خاندان گرامی و فرزندان محترم و همه شاگردان و ارادتمندان و مقلدان ایشان تسلیت عرض می‌کنم. ایشان علاوه بر تلاش‌های علمی و فقهی، در دوره‌ئی دشوار مسئولیت سنگین ریاست قوه‌ی قضائیه‌ی جمهوری اسلامی را بر دوش داشتند و در همه‌ی حوادث و قضایای مهم دوران حیات مبارک امام راحل در شمار فعالان و خدمتگزاران برجسته‌ی کشور به شمار می‌رفتند. فعالیت‌های فرهنگی و تأسیس دبیرستان و دانشگاه نیز صفحات مهمّی از زندگی پربار این عالم بزرگوار را تشکیل می‌دهد. متضرعانه از خداوند متعال مسألت می‌کنم که روح ایشان را مشمول رحمت و فضل خود قرار دهد و عمل صالح ایشان را مقرون اجر جزیل سازد و با اجداد طاهرینش محشور فرماید.

سید علی خامنه‌ای

3 آذر 1395»[77]  

 

پی‌نوشت‌ها:

[1] . فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، ج اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، ص 428.

[2] . درازی؛ علی، خاطرات آیت‌الله العظمی سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، تهران، انتشارات سوره مهر، 1395، ص 38.

[3] . فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، پیشین، ص 428.

[4] . شیخ مرتضی حائری یزدی فرزند آیت‌الله شیخ عبدالکریم مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ی قم، تولد 1334 هـ.ق وفات 1346 ش از سال 1326 ش به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشت که بسیاری از اساتید فعلی قم از شاگردان ایشانند.

[5] درازی؛ علی، خاطرات آیت‌الله العظمی سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، پیشین، ص 72-73.

[6] . فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، پیشین، ص 429.

[7] . مختصری از زندگی‌نامه علمی حضرت آیت‌الله العظمی موسوی اردبیلی، بی‌جا، انتشارات نجات، 1377، ص 20-21.

[8] . فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، پیشین، ص 430.

[9] . مختصری از زندگی‌نامه علمی حضرت آیت‌الله العظمی موسوی اردبیلی، پیشین، ص 27.

[10] درازی؛ علی، خاطرات آیت‌الله العظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، پیشین، ص 155.

[11] . مختصری از زندگی‌نامه علمی حضرت آیت‌الله العظمی موسوی اردبیلی، پیشین، ص 35.

[12] . از جمله آقایان شهیدان سید محمد حسینی بهشتی ، محمد مفتح، مرتضی مطهری، و آیات محمدرضا مهدوی کنی، محمدامامی کاشانی و سید جمال زنجانی.

[13] . درازی؛ علی، خاطرات آیت‌الله العظمی سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، پیشین، ص 228-229.

[14]. ایزدی، رجب و رحیم نیکبخت، انقلاب اسلامی در اردبیل، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1399، ص 261.

[15] . جریان این لایحه از این قرار است که در 14 مهر 1341 در زمانی که مجلس شورای ملی جهت اصلاح قانون انتخابات تعطیل شده بود، لایحه‌ای تحت عنوان «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» در هیئت وزیران دولت اسدالله علم به تصویب رسید. انجمن‌های ایالتی ولایتی قرار بود شوراهایی باشند که در هر استان و شهرستان تشکیل شوند و در مورد مسائل مربوطه تصمیم‌گیری کنند. در این لایحه جدید، شرط مسلمان بودن از رأی‌دهندگان و انتخاب ‌شوندگان برداشته شده بود و همچنین شرط «سوگند نمایندگان به قرآن» تبدیل به «سوگند به یکی از کتب آسمانی» شده بود. متعاقب این اقدام، امام خمینی(ره)، علمای طراز اول قم را به نشست‌ها و گفت‌وگوهای متعدد پیرامون لغو این تصویب‌نامه فراخواندند.

[16]. اسامی ارسال کننده تلگراف به این شرح است: سید عبدالکریم موسوی، شیخ‌زاده، سید مسلم خلخالی، محمد مسائلی، احمد میرزاده، سید غنی اردبیلی، مروج، سید ابراهیم سید حاتمی، عبدالغفور عاملی، محقق، محمدصادق متشکری، حاجی سید جلال محدث، محمود همتی، رحیم فرخی، ابراهیم کلانتری، سید یدالله هاشمی، ابوالفضل حلال‌زاده، یوسف صاحب‌الزامی، بهاءالدین اوستا و ابوذر بیدار کریمی.

[17]. اسناد انقلاب اسلامی، ج1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص 25.

[18]. درازی؛ علی، تاریخ انقلاب اسلامی در اردبیل، تهران، انتشارات سوره مهر، 1390، ص 264.

[19] . درازی؛ علی، خاطرات آیت‌الله العظمی سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، تهران، انتشارات سوره مهر، 1395، ص 174.

[20] . مختصری از زندگی‌نامه علمی حضرت آیت‌الله العظمی موسوی اردبیلی، پیشین، ص 174.

[21]. انقلاب اسلامی در اردبیل، پیشین، ص 265.

[22]. همان، ص 266.

[23]. محله بدنام تهران.

[24] . همان، ص 266.

[25] در حوزه استحفاظی آذربایجان شرقی اسامی تهیه ‌شده از سوی ساواک اردبیل به شرح زیر بود:

1- حاج سید یونس یونسی فرزند محی‌الدین 2- میرکریم موسوی فرزند عبدالرحیم 3- بهاءالدین اوستا فرزند عبدالرحیم 4- اباذر بیدار کورائیمی فرزند محبت‌الله 5- عبدالرحیم نژادسلیم فرزند ابراهیم 6- میرزا محمد مسائلی فرزند عبدالحمید 7- شیخ رضانژاد فرزند حسنعلی 8- بیوک خلیل‌زاده معروف به مروجی فرزند محمدرضا 9- شیخ محمود عابدی فرزند اصغر 10- میرزا علی مشگینی 11- سید ابوالفضل پراهی.

[26] . این اعلامیه از طرف علمای بزرگ از جمله آیت‌الله سید یونس یونسی، موسوی اردبیلی، سید غنی اردبیلی، آقای بهاءالدین علم‌الهدی (اوستا)، آیت‌الله مروج و تعداد دیگری مخابره شده بود.

[27] . اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، پیشین، ص 60.

[28] . من ناله آشکار و حزن (پنهان) خود را فقط به خدا شکایت می‌برم.

[29]. «تیمسار ریاست ساواک ادارة سوم پیرو 289- 19 / 3 / 42 گزارش مورخه ارجاعی ساواک حاکی بود که عده‌ای از علما شهرستان مزبور در تلگراف‌خانه متحصن و مخابره تلگراف به خاک پاک اعلی‌حضرت همایونی تقاضای آزادی آیت‌الله خمینی را نموده‌اند. بلافاصله در این مورد پیش‌بینی‌های لازم معمول به ساواک اردبیل دستور داده شد کمسیون امنیت را تشکیل و به آقایان متحصنین ابلاغ شود از تحصن خارج شوند...» (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده قیام 15 خرداد، شماره بازیابی 111، سند شماره 187)

[30]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با آیت‌الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، جلسه دوم، 6 / 5 / 1364، ص 26-27.

[31] . آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شماره 798، ص 30.

[32] . درازی؛ علی، خاطرات آیت‌الله العظمی سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، پیشین، ص 181.

[33]. انقلاب اسلامی در اردبیل، پیشین، ص 286- 287.

[34] . تاریخ انقلاب اسلامی در اردبیل، همان، ص 409.

[35] . همان.

[36]. همان.

[37] . همزمان با انتخابات بیست و یکم مجلس شورای ملی، انتخابات دوره چهارم مجلس سنا نیز برگزار گردید.

[38]. درازی؛ علی، خاطرات آیت‌الله العظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، پیشین، ص 186.

[39] . متن تلگراف علما آذربایجان به امضای علمای اردبیل همچون آیات: یونسی اردبیلی، موسوی اردبیلی، مسایلی، سید غنی، مروج، لطفعلی محقق، بهاءالدین اوستا، ابوالفضل حلال‌زاده، محمد رضوی و محمود روحانی رسیده بود. از علمای تبریز هم اسامی آیات سید حسن الحسینی انگجی، سید محمد بادکوبه‌ای، احمد اهری، قاسم گرگری، سید محمدعلی قاضی طباطبایی، عبدالله مجتهدی، سید محمدعلی انگجی و عبدالله مجتهدی سرابی، عبدالحسین غروی و ... به چشم می‌خورد.

[40]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، پیشین، ص 107- 108.

[41]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیت‌الله سید یونس یونسی اردبیلی، ش.ک 7881، شماره و تاریخ 7074 / 3ه‌- 11 / 8 / 1344.

[42] . درازی؛ علی، خاطرات آیت‌الله العظمی سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، پیشین، ص 190. 

[43] . همان، ص 190-191.

[44] . آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیت‌الله بهاءالدین اوستا، کد 7978، شماره و تاریخ 9008  /  3ه‌- 20  /  8  /  44.

[45] . درازی؛ علی، خاطرات آیت‌الله العظمی سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، پیشین، ص 191.

[46] . همان، ص 192.

[47] . معروف است می‌گویند آقای اردبیلی در پایان منبرهایی که درباره‌ی جنگ شش روزه‌ی اعراب و اسرائیل سخنرانی می‌کردند، با کنایه به‌ خاطر حمایت حکومت شاه از اسرائیل این شعر را چندین بار خوانده‌اند:

آرزو دارم گر گل نیستم خاری نباشم                                      باربردار گر ز دوشی نیستم باری نباشم

گرچه نتوانم ستانم داد مظلومی ز ظالم                                    باز آن خواهم که همکار ستمکاری نباشم

[48] . درازی؛ علی، تاریخ انقلاب اسلامی در اردبیل، پیشین، ص 442.

[49] . درازی؛ علی، خاطرات آیت‌الله العظمی سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، پیشین، ص 204.

[50] . همان، ص 205.

[51] خاطرات آیت‌الله العظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، پیشین، ص 195.

[52] . همان، ص 197.

[53] . کتاب جمال ابهی در فروردین 1348 توسط انتشارات جهان در 365 صفحه به چاپ رسیده است. گفته شده وقتی کتاب جمال ابهی با تیراژ ده هزار نسخه به چاپ رسید در همان ماه‌های اولیه، تمامی آن به فروش رسید و نایاب شد. از طرفی این کتاب، تحسین بسیاری از بزرگان علم و دین را در پی داشت. آقای موسوی اردبیلی خود در این مورد می‌گوید: «آقای موسی صدر بعد از این‌ که، جمال ابهی را مورد مطالعه قرار داده بود در نامه‌ای به من نوشت که با توجه به این ‌که بهائیان در کشورهای عربی نیز نفوذ پیدا کرده‌اند، تصمیم دارم آن را به زبان عربی ترجمه و منتشر کنم.»

[54] . مهریزی؛ مهدی و رضابابایی، آیت‌الله سیدعبدالکربم موسوی اردبیلی از نگاه دیگران، قم، مرکز تنظیم و نشر آثار العظمی موسوی اردبیلی، 1396، ص 49.

[55] . برای مطالعه بیشتر رجوع شود به، راعی گلوجه؛ سجاد، بازتاب‌ها و پیامدهای رحلت اسرارآمیز مصطفی خمینی به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390.

[56] . اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص 231، 232،

[57] . همان ص 236-237.

[58] . همان، ص242-243.

[59] . همان، ص 266.

[60] . همان، ص 283.

[61] . همان، ص 309.

[62] . همان، ص 324.

[63] . ساعت حدود ۲۱:۳۰ بیست و هشتم مرداد ۱۳۵۷ هم زمان با شب پانزدهم رمضان در حالی که صدها نفر در سینما رکس آبادان مشغول تماشای فیلم گوزن‌ها بودند سینما دچار حریق شد و از آن میان، ۳۷۷ نفر زنده زنده در آتش سوختند و به شهادت رسیدند. این واقعه یکی از بزرگترین جنایت‌های رژیم پهلوی بود که تاکنون بسیاری از ابعاد آن پوشیده مانده است.

[64] . خاطرات آیت‌الله العظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، پیشین، ص 249.

[65] . همان، ص 249.

[66] . همان، ص 253.

[67] . اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، پیشین، ص 388 و 391.

[68] . همان، ص 397.

[69] . همان، ص 416.

[70] . همان، ص 423.

[71] . همان، ص 430.

[72] . همان، ص 437.

[73] . همان، ص 455.

[74] . همان، ص 469.

[75] . حزب جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ توسط آیات و حجج اسلام سید محمد حسینی بهشتی، محمدجواد باهنر، سید علی خامنه‌ای، علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی و عبدالکریم موسوی اردبیلی، که پنج تن از روحانیون انقلابی و سرشناس بودند، تشکیل شد. ایده‌پرداز و مغز متفکر این حزب، آیت‌الله سید محمد بهشتی بود که پس از تأسیس حزب به عنوان اولین دبیر کل آن نیز منصوب شد. روحانی و انقلابی بودن مؤسسان حزب سبب شد این حزب با اقبال بی‌سابقه مردم مواجه شود. مؤسسین حزب جمهورى اسلامى اهداف حزب را تداوم بخشیدن به انقلاب خلق مسلمان ایران در راه استقرار نظام عدل اسلامى در زمینه‌هاى معنوى، فرهنگى، اقتصادى و سیاسى برشمردند.

[76] . فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، پیشین، ص 430.

[77] روزنامه اطلاعات، 4 آذر 1395.





گزارش سخنرانی آیت‌الله موسوی اردبیلی علیه لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی



اعلام خبر لغو تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی توسط آیت‌الله موسوی اردبیلی



گزارش سخنرانی آیت‌الله موسوی ادربیلی در شب‌های رمضان سال 1341



درخواست ممنوعیت صدور گذرنامه برای مخالفین مواد شش‌گانه شاه



اسامی مخالفین موادشش‌گانه شاه که صدور مجوز برای آن‌ها ممنوع شد



پاسخ آیت‌الله گلپایگانی به تلگراف علمای اردبیل در فاجعه فیضیه



گزارش سخنرانی آیت‌الله موسوی ادربیلی درباره انتخابات مجلس شورای ملی



گزارش ساواک از محرکین تعطیلی بازار در اعتراض به برگزاری انتخابات فرمایشی مجلس شورای ملی



اعتراض آیت‌الله موسوی اردبیلی به تبعید امام خمینی در سال 1343



اعتراض به تبعید امام خمینی در سال 1343



گزارش ساواک آذربایجان شرقی به اداره کل سوم درباره فعالیت‌های سیاسی سه تن از علمای اردبیل



گزارش مأمور شهربانی اردبیل درباره سخنرانی آیت‌الله موسوی اردبیلی در مورد جنگ اعراب و اسرائیل



درخواست شهربانی کل کشور از ساواک برای ممانعت از حضور آیت‌الله موسوی اردبیلی در شهر اردبیل



ممنوعیت منبر آیت‌الله موسوی اردبیلی توسط ساواک



گزارش سخنرانی آیت‌الله موسوی ادربیلی در 27 آذر 1357



گزارش سخنرانی آیت‌الله موسوی ادربیلی در ماه‌های رمضان و محرم 1357



گزارش سخنرانی آیت‌الله موسوی اردبیلی در آذر 57 صفحه اول



گزارش سخنرانی آیت‌الله موسوی اردبیلی در آذر 57 صفحه دوم



آیت الله موسوی اردبیلی در دوران طلبگی در کنار آیت الله مشکینی و علی احمدی میانجی



آیت الله موسوی اردبیلی در دروان جوانی



آیت‌الله موسوی اردبیلی در دوران جوانی



آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی در دهه 40



آیت‌الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی در کنار هاشمی رفسنجانی و شهید محمدجواد باهنر درراهپیمایی روزتاسوعای سال1357



آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی در کنار شهید آیت‌الله بهشتی، ربانی املشی، مؤمن، در دیدار با امام خمینی – ۱۳۵۹



تبریز- حضور آیت‌الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی درنخستین راه‌پیمایی روز جهانی قدس در این شهر. در تصویر شهیدان آیت‌الله سید محمدعلی قاضی طباطبائی و آیت‌الله سید اسدالله مدنی دیده میشوند.



آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی در دیدار با امام خمینی – ۱۳۶۰



آیت الله موسوی اردبیلی در کنار شهید بهشتی



آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی درجمع برخی پاسداران انقلاب – ۱۳۶۰



1360- آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی درکنار آیت‌الله خامنه‌ای درمراسم تحلیف دوره اول ریاست جمهوری درمجلس شورای اسلامی



1360. آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی در حال شرکت در انتخابات ریاست جمهوری



1360. آیت‌الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی در مراسم تحلیف آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در مجلس شورای اسلامی



دهه 1360. آیت‌الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی در حال ایراد خطبه‌های نماز جمعه تهران





1361. آیت‌الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در حاشیه دیدار سران قوا با امام خمینی



1363. آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی درکنار رهبر معظم انقلاب دریکی از کنگره های حزب جمهوری اسلامی



1366. نهاد ریاست جمهوری، آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی درکنار سایر روسای قوا



آیت‌الله موسوی اردبیلی در کنار شهید سیدمحمدباقر حکیم و مرحوم آیت‌الله سیدمحمودهاشمی شاهرودی



آیت‌الله موسوی اردبیلی در کنار مسولین عالی نظام در حضور امام خمینی



17 خرداد1368.دانشگاه تهران،آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی درمراسم ترحیم امام خمینی



دوم آذر 1395 عیادت رهبر انقلاب از ایت‌الله موسوی اردبیلی در بیمارستان‌



آیت‌الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی در واپسین دهه حیات



مراسم تشییع پیکر آیت‌الله موسوی اردبیلی در قم



مزار آیت‌الله موسوی اردبیلی - حرم حضرت معصومه(س)


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.