سند دیگر امروز گزارشی است از اجتماع یهودیهای سرشناس تهران در «آژانس یهود» که در حقیقت از تشکیلات صهیونیستی در ایران بود. بر اساس این سند که تاریخ 1338 را دارد، جلسه به صورت محرمانه برگزار شده و موضوع آن پیرامون شناسایی دولت اسرائیل از سوی دولت ایران بوده است. یهودیهای وابسته به صهیونیست بینالمللی در دورهی پهلوی نفوذ بسیار زیادی در ایران داشته و همین سند نشان میدهد که چگونه به صورت منسجم و سازمان یافته، برنامههای رژیم غاصب اسرائیل را دنبال میکردهاند.
روند فعالیت لژ فراماسونری ایرانیان پس از انتخاب شریف امامی به عنوان استاد اعظم آن تغییر محسوسی پیدا کرد. این تغییرات پس از انتشار کتاب اسماعیل رائین بسیار ضروری احساس میشد و فراماسونها به دنبال حفظ موقیعت متزلزل خود بودند.* در سند زیر به خوبی این تحولات انعکاس یافته است. در بخشی از سند میخوانیم: « فراماسونهای ایران تصمیم دارند تشکیلات خود را در ایران علنی سازند و حتی در صدد تهیه ساختمانی برای محل تشکیلات خودشان بوده و از اینکه توانستهاند در ایران لژ مستقل تشکیل داده و از زیر سلطه لژ قاهره نجات یابند خیلی خوشحال هستند.»
* کتاب رائین به هدایت ساواک و آمریکا برای افشای جریان ماسونی انگلیسی منتشر شد. رائین از منابع رسمی ساواک به شمار میرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی متن کامل پرونده فراماسونری در 2 جلد توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شده است.
سند زیر به انتشار اعلامیهای در بازار تهران میپردازد که در آن از کسبههایی که مغازههایشان از سوی دولت بسته شده حمایت گردیده است. لازم به توضیح است که رژیم پهلوی دستور داده بود که مانع از بازکردن مغازههایی شوند که در حمایت از وقایع قم و تبریز تعطیل کرده بودند. این سند نشان میدهد که چگونه مردم و دیگر بازاریان از این افراد حمایت میکردهاند، در بخشی از این سند آمده است:«چون به دستور دولت مغازه افرادی که در جریان تعطیل بازار و تشکیل مجلس عزا نقشی بر عهده داشتهاند بسته شده است ما روز سهشنبه 37/2/5[1357] را روز مغازههای بسته شده اعلام و با این عمل پیمان خود را با برادران مبارز محکمتر کرده تا برچیدن سلطهی باطل به نبرد خود ادامه میدهیم.»
دامنهی اعتصابات و اعتراضات در سال 1357 علیه رژیم پهلوی به تدریج ابعاد تازهتری پیدا میکرد و رژیم هر روز شدت عمل بیشتری از خود نشان میداد. در سندی که در زیر میآید مأمورین نظامی و امنیتی رژیم پهلوی خود را برای برخورد با تظاهرات و اجتماع دانشجویان آماده میکردهاند. در بخشی از سند آمده است: «روز جاری دانشجویان دانشکده کشاورزی با الصاق دست نوشتهها اعلام داشتهاند از شرکت در امتحانات خودداری و با استادان مبارزه خواهند کرد… لازم است آن یگان آمادگی کاری داشته و در سطح شهر با پیشبینیهای مراقبتی کافی از بروز هرگونه اجتماع و تظاهرات دانشجویان و حادثه سوء احتمالی قویاً جلوگیری به عمل آید.»
دو سند زیر از کتاب پنجم از مجموعه انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، ص 53 و 60، انتخاب شدهاند. فصل مشترک دو سند روحانیون تبعیدی هستند که در این زمان از سوی رژیم تبعید شده بودند. موضوع تبعید (سازوکار اداری، انتخاب محل تبعید و فعالیتهای روحانیون تبعیدی) خود میتواند مسئله پژوهش جدی در تاریخ انقلاب اسلامی مردم ایران باشد. در سند نخست به ارتباط تلفنی روحانیون با حضرت آیتالله مکارم شیرازی اشاره شده است. آیتالله مکارم شیرازی این روزها به مهاباد (شهری کردنشین در استان آذربایجان غربی) تبعید شده بودند. در این تماس تلفنی به تبعید حجتالاسلام رمضان جنتی عطائی به شهر مهاباد اشاره شده است. از پاسخ حضرت آیتالله مکارم شیرازی برمیآید که میان ایشان و حجتالاسلام جنتی روابطی گرم وجود داشته است.
سند دوم به فعالیتهای مرحوم آیتالله محمدصادق خلخالی در دوران تبعید در شهرستان لار اشاره دارد. در کتاب یاران امام به روایت اسناد ساواک (36)، آیتالله محمدصادق خلخالی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، اسناد متعددی درباره تبعید مرحوم آیتالله خلخالی وجود دارد. این اسناد میتوانند مبنای یک پژوهش درباره موضوع تبعید قرار گیرند. در سند شماره 6503/ﻫ، تاریخ 57/1/8 (همان، ص 274) به تبعید آیتالله خلخالی به لارستان فارس اشاره شده است. فعالیتهای ایشان در لارستان (سند شماره 108730/ﻫ1، تاریخ 57/2/3، همان، ص 282) استانداری فارس و فرمانداری لارستان را به این نتیجه رساند که ادامه این وضع به مصحلت نیست. (سند شماره 453/2، تاریخ 57/1/26، ص 283 و 285 و 286)