آزادی و مراجعت امام خمینی به قم در فروردین 1343 و توطئه وانمود نمودن سازش ایشان با رژیم پهلوی
تاریخ انتشار: 04 خرداد 1404

رژیم پهلوی پس از دستگیری امام خمینی(ره) در سحرگاه 15 خرداد 1342 ایشان را حدود 10 ماه در حبس و حصر نگه داشت. سردمداران حکومت پهلوی سعی کردند با دستگیری ایشان و عدهی دیگری از علما، رعب و وحشت ایجاد و همگان را وادرار به اطاعت و یا سکوت نمایند؛ اما دربار پهلوی و سازمانهای نظامی و اطلاعاتی دستآوردی از این اقدام خود به دست نیاوردند. از طرفی دستگیری بنیانگذار جمهوری اسلامی تبعات جبرانناپذیری برای رژیم بهدنبال داشت و به لحاظ مشروعیت بهشدت زیر سؤال رفتند و بیش از گذشته در بین مردم مسلمان ایران نامشروع جلوه نمودند، لذا چاره کار را در آزادی امام دیدند. به همین دلیل در سحرگاه 15 فروردین امام را آزاد و به قم منتقل نمودند.
هنگامی که محمدرضا پهلوی و ساواک در راهبرد اول خود از دستگیری امام شکست خوردند، برنامه دیگری را در ذهن پروراندند. رژیم در اقدام بعدی با طرحی بر آن شد تا از فرصت آزادی امام خمینی بهرهبرداری تبلیغی، رسانهای و سیاسی نماید؛ لذا مجموعه اقدامات سیاسی و تبلیغی را در دستور کار قرار داد. به همین منظور در دومین روز ورود قائد بزرگ اسلام به قم، وزیر کشور جواد صدر را به ملاقات ایشان فرستاد. او اظهار علاقهی تودهها و احساسات فوقالعادهی آنان نسبت به امام را از نزدیک دید و بار دیگر مراتب اخلاص و ارادت هیئت دولت و شخص نخستوزیر حسنعلی منصور را به ایشان ابلاغ کرد و دستور داد که کوچهی منتهی به منزل آن حضرت را تا سر خیابان آسفالت کنند و لامپهای پر نور به چراغ برقهای آن کوچه و دم در منزلشان نصب کنند. بهدنبال دستور وزیر کشور از صبح تا ظهر بیشتر طول نکشید که سراسر کوچه تا سر خیابان که بیش از صد متر است آسفالت شد! با دادن این امتیاز به قائد بزرگ اسلام رژیم شاه کوشید هم ایشان را از مبارزه و مخالفت باز دارد! و هم اختلافات روحانیت با رژیم را تمام شده جلوه دهد و چنین وانمود سازد که میان روحانیت و دولت تفاهم ایجاد شده و برگذشته خط بطلان کشیدهاند.
ساواک تنها به فرستادن وزیر کشور به محضر قائد بزرگ اسلام و آسفالت کوچهی ایشان اکتفا نکرد؛ بلکه سعی کرد با سمپاشیها و دروغ پردازیها در سطح جراید و روزنامه اذهان تودهها را نیز مشوب سازد تا آنجا که به ملت ایران بباوراند که امام خمینی با رژیم تفاهم کرده به « انقلاب سفید» ایمان آورده است و در نتیجه هم امام(ره) را از جرگه مبارزاتی خارج نماید و نهضت را در هم بشکند و هم پشتیبانی برای «انقلاب سفید» شاه و آمریکا دست و پا نماید. روی همین غرض، مقالهای تحت عنوان «اتحاد مقدس به خاطر هدف مقدس» از طرف ساواک تدوین گردید و در روزنامهی اطلاعات و بعضی از روزنامههای دیگر انتشار یافت.
این مقالهی دیکتهشده که در روزنامه اطلاعات 18 فروردین ماه 1343 انتشار یافت، پس از یک سلسله دروغپردازیها و قلب حقایق در مورد «انقلاب سفید شاه و آمریکا» نوشت:
«و چقدر جای خوشوقتی است که جامعه روحانیت نیز اکنون با همه مردم همگام در اجرای برنامههای انقلاب شاه و مردم شده است.»
البته اکثر مردم که ماهیت رژیم را میشناختند، به این تبلیغات دروغ توجه نکردند و تا چندین روز پس از انتشار مقاله مذکور، همچنان آزادی امام را جشن گرفته بودند و جمعیت پر ازدحام هر روز به ملاقات رهبر نهضت در رفت و آمد بودند.
امام خمینی آنگاه که از سر مقالهی خلاف واقع روزنامه اطلاعات اطلاع یافت، نسبت به تکذیب و روشن کردن حقیقت اقدام نمود و در روز جمعه 21 فروردین که هزاران نفر از دانشجویان دانشگاه تهران با حلقه گلی به حضورشان آمدند، طی نطقی برای آنان این ادعای رسوای رژیم و نیز ادعای دیگر او را مبنی بر «تعهد و التزام خمینی بر عدم دخالت در سیاست» که در روزنامههای 12 مرداد 42 منعکس شده بود، یکجا تکذیب کرد و با فراز زنده و پر ارج «کدام انقلاب؟ کدام ملت؟ این انقلاب مربوط به روحانیت و مردم نیست» تمام رشتههای حکومت را پنبه کرد.
امام خمینی در این نطق تاریخی موضع انقلابی و تزلزلناپذیر خود را کاملاً مشخص نمود و راه هرگونه سمپاشی، دروغپردازی، ایجاد تشویش و ابهام در اذهان تودهها را بهکلی مسدود کرد و روی ژرفنگری و اندیشمندی که هر رهبر واقعی باید از آن برخوردار باشد به تودههای مبارز و روشنفکر هشدار داد که قوای خود را صرف این و آن چیز که موجب بازماندن از هدف و باعث پراکنندگی قوا میشود نکنند و هدف را در نظر داشته باشند.
موضوع با اهمیت دیگر در این نطق تاریخی حمله به اسرائیل است که مبارزه با آن را از اهداف اصلی خود شمرد و این برای شاه خیلی دردآور و شکننده بود. رهبر کبیر انقلاب جهت پیامرسانی به اقصی نقاط کشور رهنمودهای زیر را صادر کرد:
1- از وعاظ و گویندگان روحانی خواست در منابر و در ضمن سخنرانی، سر مقاله یادشده را تکذیب و مدیر مسئول آن روزنامه را به جرم درج چنین سر مقالهای مورد نکوهش قرار دهند.
2- بیدرنگ نمایندهای به دفتر روزنامه اطلاعات فرستاد و از مدیر آن درباره آنچه در این مقاله آورده بود، توضیح خواست و او را برای تکذیب آن تحت فشار قرار داد.
3- در محافل خصوصی و در میان مردمی که به ملاقات ایشان میآمدند و نیز در دیداری که نمایندگان دولت با وی داشتند، جریان سرمقاله را پیش میکشید و آن را مورد تکذیب قرار میداد و دولت را برای دیکته کردن چنین سرمقالهای سرزنش و نکوهش میکرد.
4- در پاسخ به تلگرامهای تبریک علمای بلاد که به مناسبت آزادی او مخابره کرده بودند، به تکذیب سرمقاله روزنامه اطلاعات پرداخت و از برخی مقامات روحانی سراسر کشور نیز خواست که «امر به تکذیب کنند.»
در پی دستور امام حوزههای علمیه و روحانیون و طلاب مبارز با صدور اعلامیههایی به ندای رهبر خود پاسخ مثبت دادند. یکی از این اعلامیهها از طرف جامعه روحانیت مشهد تحت عنوان: «عمال استعمار به حربه افترا متوسل شدهاند»، منتشر شد. گزارشگر ساواک در این زمینه مینویسد:
«مفاد مقاله اطلاعات مورخه 18 فروردین ماه جاری، مبنی بر توافق و هماهنگی روحانیون با دولت و تأیید لوایح ششگانه از طرف آنها، سوژهای به دست خمینی و روحانیون مخالف داده و سبب شد که آیتالله خمینی و ایادی وی در روی منابر این موضوع را شدیداً تکذیب و به شهرستانها نیز تلگرافاتی مخابره نموده و اعلام کردهاند که وعاظ علناً مفاد روزنامه را تکذیب کرده و مخالفت خود را با لوایح مورد بحث اعلام دارند.»[1]
اسناد زیر گذری بر دروغپردازی رژیم پهلوی و بازتاب وسیع آن در میان روحانیت و مردم متدین کشور است:
***
تلگراف رمز: خیلی فوری
تیمسار ریاست ساواک(سوم)
روزنامه اطلاعات مورخه 18 جاری قسمت عنوان جریان روز، نوشته چقدر جای خوشوقتی هست که جامعه روحانیت نیز اکنون با همه مردم همگام در اجرای برنامههای انقلاب شاه و مردم شده؛ همین جریان بهانهای به دست روحانیون داده و از قم خمینی تلگرافی جهت میلانی ارسال نموده که آن مطالب روزنامه مزبور را تکذیب و به میلانی اعلام داشته بفرمایید: اکیداً تکذیب بنمایند که عین تلگراف چاپ و توزیع شده است.
همچنین اعلامیهای تحت عنوان «عمال استعمار به حربه افترا متوسل شدند»، به امضاء جامعه روحانیت خراسان در مدارس علوم دینی توزیع و ضمن آن اعلام شده سلسله روحانیت استان خراسان بهشدت مراتب روزنامه را تکذیب و انزجار و تنفر خود را بیان داشته و اعلام میدارد: تمام راههای آشتی و رضایت روحانیت با این رژیم پوشالی مسدود است. ضمناً شیخ عباس طبسی واعظ که یکی از طرفداران قمی است، در چند منبر ضمن حملات شدیدی به نوشته روزنامه اطلاعات اظهار داشته: علما مخالف لوایح ششگانه بوده و تا پای مرگ در این راه ایستادهگی خواهد نمود.
سرتیپ بهرامی
25 /1 /43
***
خلاصه گزارش خبری از ساعت 0700 روز 24 / 1 / 43 تا ساعت 0700 روز 25 / 1 / 43
منزل آیتالله قمی
الف ـ مجلس روضهخوانی
از ساعت 06:30 مردم از طبقات مختلف به منزل آقای قمی برای شرکت در مجلس روضهخوانی وارد میشدند. ساعت 07:30 روضه شروع شد. ابتدا سید سبزواری منبر رفت و به ذکر مصیبت پرداخت. سپس آقای محدثزاده قمی به منبر رفت و گفت من مدت کمی را در قم و بقیه را در مشهد موقع تشریففرمایی آیتالله خمینی و آیتالله قمی بودم و دیدم که مردم چه احساساتی نسبت به این پیشوایان مجاهد دارند. بعد اضافه نمود: روزنامه اطلاعات در سرمقاله خود نوشته است که کلیه علما و روحانیون با دولت توافق پیدا کردهاند. یعنی با این لوایح موافق هستند. آیتالله قمی به بنده دستور فرمودند که به مردم بگویید ما هیچگونه توافقی نداریم و نخواهیم داشت و من برنامه علما را در یک دقیقه و نیم میگویم. برنامه علما، ترویج احکام قرآن و برنامه امام جعفر صادق است و این برنامه به هیچ عنوان تغییرپذیر نیست. سپس شیخ عباس طبسی به منبر رفت و گفت متأسفانه روزنامه اطلاعات مقالهای نوشته است که گویا علما و روحانیون با این لوایح غیر قانونی و با دولت همگام شده و توافق نمودهاند. علماء به هیچ عنوان با این لوایح غیر قانونی که مطابق قانون قرآن نیست، موافق نخواهند بود و ما تا پای مرگ در این راه ایستادگی خواهیم کرد و خود دولت باید جلو این نوع نوشتهها را بگیرد و ما از دولت آقای منصور میخواهیم که جلو این اراجیف را گرفته و آن را تکذیب نمایند و کسانیکه با احکام قرآن مبارزه میکنند، قرآن جواب آنها را میدهد. واعظ مزبور سپس اظهار داشت من بهطور یقین میدانم که عدهای از مأمورین انتظامی و دستگاههای دیگر، در این مجلس حضور دارند و آماده نوشتن هستند. اما خوب بنویسید. این واقعه برای تذکر به عدّهای وتنبّه عده دیگری عرض مینمایم. واعظ مزبور اظهار داشت هر تاجری در هر شهر و مملکتی نگاه میکند که مردم به چه چیز مایل هستند و در برابر خواسته آنها آن تاجر چیزی را که میخواهند عرضه میکند و مردم کشور ما نیز از علما چیزی را که خواسته آنهاست تقاضا دارند و علما عرضه میدارند و سپس ذکر مصیبت نمود.
بعد از او آقای شیخ محمود انصاری به منبر رفت و گفت علما مانند چراغ هستند که خود میسوزند تا دیگران را روشنایی دهند. در این جریان اخیر حضرت آیتالله خمینی و آیتالله قمی زندان و ناراحتی را برای برقراری احکام قرآن متحمل شدند. پس از او آقای رضا نوغانی به منبر رفت و گفت: میتوان با قدرت زر و سیم جسم کسی را گرفت و یا مدتی او را خاموش کرد و لیکن دل مردم را نمیتوان با قدرت تصرف کرد. فقط کسانی میتوانند به قلب مردم راه یابند که در راه دین و حقیقت قدم برمیدارند. واعظ مزبور سپس از ظلم و جور معاویه و هارونالرشید نسبت به خاندان عصمت صحبت کرد و در خاتمه به دشمنان علما نفرین نمود و با ذکر مصیبت در ساعت 11:30 به منبر و مجلس خاتمه داد و جمعیتی در حدود پنج هزار نفر از صبح تا ظهر در این مجلس شرکت نمودند و در خاتمه مجلس اعلام شد که فردا ساعت 09:00 حضرت آیتالله قمی برای بازدید حوزه علمیه به مدرسه نواب تشریففرما میشوند.
ب ـ نماز جماعت
ساعت 11:30 آیتالله قمی با فولکس شماره 195057جهت نماز، [به] مسجد گوهرشاد رفت و پس از اجرای نماز جماعت، در ساعت 12:20 با همان فولکس به منزل مراجعت نمود. مجدداً در ساعت 18:15 با دو نفر شیخ از منزل خارج و با فولکس شماره 195057 به مسجد رفت و پس از اجرای نماز به حرم مشرف گردید و در ساعت 20:00 با همان فولکس مراجعت نمود.
پ ـ مراجعین
از ساعت 15:00 تا 18:15 تعداد 85 نفر به منزل وارد شدند که بین این عده شیخ نعمتی، سید ابطحی، نخعی، حاجیتبریزی، حاجیوثوق، سید علیاکبر موسوی، جلال، شیخالاسلامی، غروی، امامی، شریفی، شناخته شدند...
جز این انتظار نمیرود؛ ولی باز هم موجب شگفتی شده و خشم مردم را بیش از پیش علیه دستگاه حاکمه و مزدوران بیشرم و قلمفرسایان دروغساز آنها برانگیخت. اینک لازم است برای روشن شدن افکار عدهای از مردم و همچنین کوبیدن قلم و زبان نویسندگان جنایتکار مختصری از مقاله مزبور درج و سپس تلگراف حضرت آیتالله المجاهد العظمی خمینی مدظله العالی راجع به این سرمقاله ذکرشود: «آثار اطمینانبخشی که از حصول حسن تفاهم و نزدیکی بیشتر ما بین دولت و طبقات مختلف مردم در آغاز سال جدید به چشم میخورد من حیثالمجموع خوشبینی و امیدواری محسوسی نسبت به روزهای آینده در اذهان عامه برانگیخته.»
آنگاه در این سرمقاله پس از یادآوری از ششم بهمن ننگین و تهمت ناروا به آرای عمومی پرده ادب و شرم را دریده و مقام روحانی را در ردیف کثیفترین افراد اجتماع یعنی روزنامهنویسانی چون مسعودیها و فرامرزیها آورده است.
بدینوسیله میزان لیاقت و معرفت خود را نسبت به مقام شامخ روحانیت روشنتر از پیش ساخته است و مینویسد: «و چقدر جای خوشوقتی است که جامعه روحانیت نیز اکنون با همه مردم همگام در اجرای برنامههای انقلاب شاه و مردم شده است؛ زیرا این انقلاب بر اساس عالیترین هدفهای پیشوایان صدر اسلام بنا نهاده شده است و باز هم جای خوشوقتی است که دولت حاضر نیز به این نکته کاملاً متوجه و در موضوع «اتحاد ملی به خاطر برنامه ملی» ساعی است و با حسن نیت شایان تحسین تاکنون به مقدار قابل ملاحظهای موفق به جلب تفاهم متقابل طبقات مختلف شده است.» و در آخر این سر مقاله آبروریز دستگاه و عمّال، اشاره به نطق حسنعلی منصور در بدرقه زائرین بیتالله مینماید و بعضی از اظهارات حسنعلی منصور را نقل مینماید. قبل از درج تلگراف مزبور باید تذکر داده شود که بزرگترین گواه دروغ بودن این سرمقاله افکار عمومی ملت ایران است و غضب همه کسانی که این مقاله را خوانده یا از دیگران شنیدهاند.
مسعودیها و فرامرزیها و دیگر نویسندگان مزدور و دروغساز باید در انتظار سزای جنایات خویش باشند و بدانند که ملت ایران دیر یا زود آنان را به سزای اعمال ننگین و نوشتههای ننگینترشان خواهد رسانید و برای آخرین بار گفته میشود در صورتیکه مدیر روزنامه کثیف اطلاعات از این بیشرمیها دست برندارد و این مطالب خلاف حقیقت را تکذیب ننماید، مراجع عالیقدر ناچار وظیفه خود را نسبت به این روزنامه کثیف اعلان خواهند فرمود و اینک تلگراف حضرت آیتاللهالعظمی خمینی به حضرت آیتاللهالعظمی میلانی درج میشود.
***
«قم- مشهد 269-ک-49-ت-22
حضرت آیتالله میلانی دامت برکاته
پس از عرض اخلاص، مندرجات سرمقالهی اطلاعات سهشنبه 18 فروردین منتشر در تهران کذب است. امر بفرمایید اکیداً تکذیب نمایند.
خمینی
رونوشت برابر اصل است»
از: شهربانی قزوین شماره: 5729 / 5
به: شهربانی کل کشور- ریاست اداره اطلاعات تاریخ: 26 / 5 / 1342
موضوع: اعلامیه روحانیون
روز 22 / 5 / 42 دو فقره اعلامیه چاپی (4 برگ) تحت عنوان:
1- متن اعلامیه حضرت آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی دامت برکاته
2- اعلامیه شماره 1 حضرت آیتالله العظمی آقای میلانی دام ظلهالعالی
در جوف پاکت وسیله پست شهری به این شهربانی واصل که دو برگ آن جهت استحضار به ضمیمه ایفاد میگردد. ضمناً جهت شناسایی عاملین دستورات لزوم به مأمورین مربوطه داده شد.
رئیس شهربانی قزوین ـ سرهنگ 2 حیدرقلی یاوری
گیرندگان:
ریاست سازمان اطلاعات و امنیت قزوین با ایفاد دو برگ رونوشت اعلامیه مزبور جهت استحضار؛ این اعلامیهها مربوط به قبل از استخلاص آقای خمینی تهیه شده و اینک موضوع منتفی است. 27 / 5 / 42
***
15 ربیعالاول 1383 [14 مرداد 1342]
متن اعلامیه حضرت مستطاب آیتالله العظمی آقای سید شهاب الدین مرعشی نجفی مدظلهالعالی
بسمه تعالی شانه
و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین
جواب اطلاعیه بیامضایی که به نام سازمان اطلاعات و امنیت کشور در روزنامه کیهان و اطلاعات (مورخه دوازدهم مرداد ماه برابر 13 ربیعی المولود) چاپ شده است عیناً درج میگردد:
«طبق اطلاع رسمی که از سازمان اطلاعات و امنیت کشور واصل گردیده است چون بین مقامات انتظامی و حضرات آقایان خمینی، قمی و محلاتی تفاهمی حاصل شده که در امور سیاسی مداخله نخواهند کرد و از این تفاهم اطمینان کامل حاصل گردیده است که آقایان برخلاف مصالح و انتظامات کشور عملی انجام نخواهند داد. علیهذا آقایان به منازل خصوصی منتقل شدند.»
1- این اطلاعیه چون بدون امضای مشخص از طرف یک مقام مسئول میباشد، هیچگاه نمیتوان ارزش یک خبر رسمی و سیاسی را داشته و یا اینکه الزامآور باشد و بلکه بیشتر نسبت به آن شائبه جعل اخبار و اکاذیب و احتمال شایعهسازی میرود تا یک خبر رسمی و قاعدتاً باید روی قوانین مطبوعات، هر روزنامهای [که] ناشر این نوع اخبار گردد، مورد تعقیب قرار بگیرد.
2- در دو سطر اول این اطلاعیه بیامضا و پا در هوا نوشته شده: طبق اطلاع رسمی که از سازمان اطلاعات و امنیت کشور واصل گردید. باید در اینجا از صاحب روزنامه پرسیده شود: چرا و به چه علت اطلاع واصل شده رسمی را عیناً چاپ نکردهاید و اشکال کارتان چه بوده که از روی آن اطلاعیه رسمی، آمدهاید خودتان یک خبر رسمی در روزنامه به طور نیمه رسمی تنظیم نمودهاید!!! چرا؟
3- در این اطلاعیه طرز تنظیم خبر و ادای احترام نسبت به حضرت آیتالله خمینی و آیتالله قمی و آیتالله محلاتی دامت برکاتهم رعایت وظیفه اخلاقی و دینی نشده است. به چه دلیل؟ البته این رجال فداکار که از برگزیدگان علم و تقوای این مملکت هستند نمیبایستی اخلاقاً این نوع خطاب نسبت به ایشان به عمل آید.
بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد
4- و اما کلمه و جمله تفاهمی حاصل شده که در امور سیاسی مداخله نخواهند کرد، مطلبی است بسیار مضحک و شرمآور؛ زیرا امروز نه تنها در جوامع ملتهای متمدن بلکه سیاهان آدمخوار و وحشیهای آفریقا هم دیگر این نوع تحمیلات و قید و حدود را قبول نکرده، زیر بار نخواهند رفت و تا روزی که اصل (حق آزادی بشر) مفهوم عام دارد هر شخص در هر جای دنیا در راه بهبود وضع کشور خود طبق قوانین مذهبی و مملکتی خویش حق دخالت و حق نظارت و حق فعالیت در امور اجتماعی که مفهومش همان نظارت در امور سیاسی است، دارد و میبایستی هر شخص به نسبت قدرت و به نسبت تشخیص و معرفت و به نسبت قابلیت خود تأثیر کامل در بهبود وسایل سعادت اجتماع بگذارد و با رعایت مذهب و مرام خود علیالخصوص یک مرجع دینی، ملت متمدن و مسلمان ایران به هیچوجه نمیتواند قبول کند که طبقات ممتاز علمای عالیمقام عالماً و عامداً چراغ هدایت و بصیرت دیگر خود را با قراردادی مضحک (تفاهماً) خاموش گردانند و یا خود را از حق و وظیفهای که انجام آن مستقیماً به عادت دنیوی و اخروی مسلمین بستگی دارد، ممنوع کنند. این محال است،.. محال است،.. محال؛ زیرا دستور: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» ملاک زندگی مردم مسلمان باید باشد و البته یک روح شیطانی در این اطلاعیه پا در هوا و سبک خواسته است که علما را با این طرز بیان بیارزش و زبون و سازشکار به جامعه معرفی کند. حاشا و کلاّ.
5- همچنین اگر در جمله «و از این تفاهم اطمینان کامل حاصل گردیده است که آقایان برخلاف مصالح و انتظامات کشور عملی انجام نخواهند داد» توجه بشود مسخرهترین طرز جملهبندی به نظر میرسد مثل اینکه آقایان علما افراد غیر مطلع و غیر وارد و یا در ردیف اشخاص سابقهدار و شرور بودهاند که کلانتری محل از آنها التزام میگیرد که دیگر امنیت محله را برهم نزنند و مزاحم زندگی دیگران نشوند. در صورتی که بر کلیه افراد جامعه ما روشن است که هیچ فردی از افراد کشور و هیچ طبقهای از طبقات مملکت ممکن نیست به اندازه جامعه روحانیت شیعه رعایت مصالح اجتماعی و وجدانی و ایمانی را تاکنون کرده باشند، چه خواه ناخواه اثر قهری علوم و معارف عالیه دین تشیع مانع هرگونه فساد و انحراف و ضایعه و یا افتضاحی که تاکنون پیش آمده است بر عدم لیاقت مسئولین بیایمان و بیکفایت و یا مغرض و مشکوک و خائن بوده است نه از جامعه روحانیت.
6- اگر بر مبنای بیگناهی بنا باشد که آقایان عظام را پس از آن همه افترا و تهمتهای شرمآور آزاد نمایند دیگر جمله معوج (منازل خصوصی) برای اقامت آقایان چه معنی و مفهومی خواهد داشت جز اینکه همه بدانند و بفهمند که تنظیمکنندگان این اطلاعیه خواستهاند با مکر و تزویر و دادن یک نوع آزادی تصنعی و فریبنده برای آقایان علما و زندانیها، فداکاری و مجاهدات بینظیر جامعه روحانیت و مهاجرتهای دستهجمعی مراجع شیعه و علمای بلاد را به مرکز که دنیا را به خود متوجه ساخته در نظر عامه بیاثر نمایند و در عین حال همان حکومت نظامی و همان خفقان و سلب آزادی نسبت به طبقه روحانیون و سایر طبقات ملت مسلمان ایران خصوصاً در امر انتخابات برقرار است و به همین علت میباشد که به روشنی و وضوح به مردم کشور مینمایانیم، تنظیم این اطلاعیه که نشانه کامل عدم لیاقت تنظیمکنندگان آن است، بیشتر رسوا کننده کسانی است که حتی از ترس و شرم جرأت امضای آن را نکردهاند. در صورتی که یک عمر بهرهبردار از عناوین و مشاغل و مقامات حساس بوده و جیرهخوار دستگاه هستند لذا حقاً جای دارد همانطوری که چندین سال است همه متفکرین قمیگویند و ما هم نیز بر این عقیدهایم:
کسانی که در دستگاهها شاغل امور مهمه کشور هستند اکثراً نشان دادهاند که فهم و لیاقت و شایستگی به آن مشاغل مهمه را نداشته و پیوسته میبینیم آثار لیاقت و فطانت و هوش و کفایتشان در انجام کارهای اجتماعی مانند تنظیم همین اطلاعیه بیاساس میباشد. بالاخره دریافت خواهد شد که برای امور مردم و جلب توجه و رضایت ملت «بینا و فهیم» این مملکت چارهای جز بر کنار کردن این انبوه نالایق نیست و بناچار باید در تعقیب کارها و سخنان گذشته اسم این اطلاعیه را هم یک نوع اطلاعیه پوشالی نام نهاد؛ زیرا معلوم است تنظیمکنندگان این اطلاعیه چقدر به مغز خود فشار آوردهاند تا چنین اطلاعیهای تنظیم کردهاند.
با این تجزیه و تحلیلی که درج گردید میتوان بهخوبی دریافت که موضوع متن اطلاعیه ساختگی و به کلی بیاساس و به هیچوجه مقرون به حقیقت نمیتواند باشد. بهزودی انشاءالله پرده از روی این صحنهسازیها برداشته شده و حقایق بر عموم مردم مسلمان ایران و جهان کشف خواهد شد.
15 ربیع الاول 1383
تهران. شهاب الدین المرعشی النجفی
پینوشت:
[1] . روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی(ره)، تهران، 1386، چاپ و نشر عروج، چاپ شانزدهم، ج اول، ص 868 تا 875،. با تلخیص و تغییر برخی جملات و پیوست نمودن اسناد مرتبط.







تعداد مشاهده: 154