تأسیس و پایان حزب مردم در دوره پهلوی دوم
تاریخ انتشار: 19 ارديبهشت 1397
در دوران پهلوی دوم طی سالهای 1320 تا 1332 با توجه به ضعف حکومت، فعالیت احزاب در ایران نسبتاً آزاد بود، پس از کودتای آمریکائی، انگلیسی 1332و تثبیت قدرت، پهلوی دوم در صدد کنترل احزاب برآمد به همین منظور در این دوران، احزاب حکومتی چون مردم و ملیون شکل گرفتند. این احزاب، تشکلهای سیاسی بودند که در درون ساختار قـدرت و بـه سـفارش دست اندرکاران حکومتی شکل گرفتند و اگر چـه نام «حزب» داشتند اما توسـط وزرا و درباریـان اداره میشدند. از دلایل ایجاد احزاب حکومتی میتوان به تلاش برای کسب وجهه دموکراتیک، کسب مشروعیت و جلب مشارکت مردمی اشاره کرد. افرادی که در این احزاب فعالیت میکردند چون اسدالله علم، یحیی عدل و ... اکثراً معتمد شاه بودند. موجودیت این احزاب به وجود این اشخاص بستگی داشت و با کنار رفتن آنها، فعالیتهای این احزاب متزلزل یا قطع میگردید. احزاب حکومتی در دوره پهلوی دوم هویت سیاسی مستقل نداشتند و بنابر خواست شاه عمل میکردند. از مهمترین وظایف احزاب در این دوره شرکت در انتخابات، شرکت در مراسم و مناسبتهای مختلف و حمایت از فرمانها و دستورات شاه بود. در واقع تاسیس چنین احزابی، تکمیل کننده ژست برقراری دموکراسی و کنترل فعالیتهای سیاسی در جامعه توسط حکومت پهلوی دوم بود. هدف از تاسیس این احزاب، فراهم آوردن امکان مشارکت سیاسی نبود بلکه تلاشی در جهت افزایش قدرت شخصی شاه بود. به طوری که حتی اجازه فعالیت سیاسی واقعی به احزاب دولتی داده نمیشد و در صورت مطرح کردن انتقادات از سوی اعضای این احزاب، با آنان برخورد میشد.1
واژگان کلیدی: احزاب ،پهلوی دوم، حزب مردم، اسدالله علم، یحیی عدل، حزب رستاخیز.
*****************
مقدمه
محمدرضا شاه پس از کودتای 28 مرداد، علاوه بر تشدید تدابیر امنیتی، با اتخاذ راهکار تشکیل احزاب، درصدد کنترل کامل جریانهای سیاسی برآمد. به همین منظور از اواسط دهه سی خورشیدی محمدرضا شاه در سخنرانیهای خود به تمایلش برای ایجاد احزاب در کشور، اشاره میکرد: «من چون شاه کشور مشروطه هستم، دلیلی نمیبینم که مشوق تشکیل احزاب نباشم و مانند دیکتاتورها از یک حزب دست نشانده خود پشتیبانی کنم.»2 در سال 1336، اسدالله علم به عنوان یکی از عناصر مورد اعتماد، درصدد تشکیل حزب مردم بر آمد. در اردیبهشت همان سال، حزب مردم با دبیر کلی علم آغاز به کار کرد. علم، کاری به احزاب و گروههای سیاسی نداشت و فقط مجری اوامر ملوکانه بود و حزب مردم، شاه را پیشوای ملت میدانست. علم در این مورد چنین گفته است: «حزب مردم شاهنشاه را پیشوای ملت میشناسد زیرا از همه کس به حال جامعه دلسوزترند در صورتیکه در میان اطرافیان شاهنشاه افراد غمخوار و هم فکر واقعی وجود ندارد و در صورتی که برای بهبودی وضع مردم اشخاصی با شاهنشاه همکاری میکردند وضع کشور امروز بهتر از این بود.»3
اسدالله علم، علت و هدف از تشکیل احزاب در ایران را پیشبرد دموکراسی در کشور و ارائه راهکار برای پیشبرد امور دانست: «آقای علم در مورد علت تشکیل و هدفهای حزب صحبت کرده و گفتند حکومتهای دموکراسی یعنی حکومت مردم بر مردم بدون وجود احزاب امکان پذیر نیست و یکی از علل اصلی عدم پیشرفت کشور نبودن احزاب متشکل و متکی به مردم بوده زیرا با این که وزراء و رجال و نمایندگان این حسن نیت{را} دارند لیکن به واسطه نداشتن هدف و برنامه و همکاری مشترک کاری از پیش نمیبرند. کابینهها پس از تشکیل تازه میخواهند برنامه خود را تعیین نمایند و چه بسا تا آن روز یکدیگر را هم ندیدهاند. آقای علم اضافه نموده بر خلاف شایعات منتشره ما مالکیت فردی و عمومی را محترم میشماریم و مخالف آن نیستیم و منظور حزب مردم از تعدیل ثروت آن است که طبقات مختلف مردم از حداقل وسائل زندگی برخوردار شوند نه این که عده محدودی از برکت محرومیت دیگران صاحب همه چیز باشند.»4
حزب مردم در سالهای فعالیت خود پنج دبیر کل داشت: اسدالله علم، یحیی عدل، علی نقی کنی، ناصر عامری، محمد فضائلی. اسدالله علم دراولین کنگره حزب مردم در ۲۶ مهرماه ۱۳۳۸، در باره علل ایجاد حزب مردم چنین گفت: «حزب مردم برای تجسم و تقدس یک نیت پاک و وطنخواهانه و آزادمنشانه شخص اعلیحضرت محمدرضا پهلوی به وجود آمد. ما میخواستیم با تشکیل این حزب از شاهنشاه دموکراتمنش خود سپاسگزاری کنیم و قسمتی از این نیت بزرگوارانه را عملا تحقق بخشیم و اینک در آستانه اولین کنگره حزبی میتوانیم با جرأت به شاهنشاه بزرگوار خود اطمینان بدهیم که حزب مردم به عنوان یک مکتب شاهدوستی آماده هرگونه جانبازی در راه نیات شاهنشاه است.»5
بر اساس مرامنامه حزب مردم، اهداف، سازمان، نحوه عضوگیری و فعالیت حزب مشخص گردید. مرامنامه حزب شامل پنج موضوع کلی سیاسی، اقتصادی، اداری، اجتماعی و فرهنگی میشد و مجموعاً پنجاه و یک ماده را در بر میگرفت.6
مرامنامه حزب مردم دارای نکات تازهای بود و سردمداران حزب در نظر داشتند تمامی آنچه که از نظر آنان میتوانست شرایط آرمانی را در جامعه ایجاد کند در این مرامنامه بگنجانند. به همین علت مواردی که در این مرامنامه ذکر شده بود بعضا متناقض بود: «مرامنامه حزب مردم مثل کشکول درویشهاست که هم تریاک توی آن پیدا می شود و هم مویز. و مثل این که هر مادهای را باب طبع یک دسته نوشتهاند. به این معنی که یک جا از موازین اسلام صحبت میکند و در یک جا از تساوی حقوق زن و مرد، و حال آن که بزرگترین دلیلی که اسلام حقوق زن و مرد را متساوی نمیشناسد قانون ارث است که حقوق زن را نصف مرد تعیین کرده است.»7
جذب اعضا
در ابتدای تأسیس حزب بیشترین فعالیت حزب برای عضوگیری بود. در این زمینه حزب مردم پیشرفت چندانی نداشت و اعضای آن بسیار محدود بودند. افرادی که در پی رسیدن به پست و مقام و منافع مادی بودند و پیوستن به حزب را میان بُر میدانستند به عضویت حزب مردم در میآمدند.8 بنا به گزارشهای ساواک، حزب مردم تا مدتها از تشکیل حوزههای حزبی ناتوان بود و اعضای آن تمایلی به شرکت در جلسات حزب نداشتهاند: «با این که حزب از سه هفته پیش اعلام نمود که حوزههای حزبی آماده کار است و حوزهها و بخشها و افراد آن را تعیین نمود معهذا تا تاریخ نگارش این گزارش هیچ یک از حوزهها تشکیل نشده علت آن نیز یکی بیمیلی افراد به حضور در حوزهها میباشد زیرا بدون اراده و اغلب به خیال این که در حزب نان و حلوا پخش میشود در روزهای اول تشکیل به حزب رو آورده و اکنون که حزب از افراد به تدریج مسئولیت و دیسیپلین میخواهد از زیر بار در میروند دیگر این که عدهای از افراد نیز از طرز تشکیل حوزهها که فعلاً در حدود 7 بخش تعیین نموده از حضور در حوزه به عنوان اعتراض خودداری مینمایند.»9
حزب مردم برای عضو گیری و ترغیب افراد برای حضور در حزب راهکارهایی را در نظر گرفته بود:
- به کارگیری برنامههای حمایتی: برای ترغیب مردم به عضویت در حزب تصمیم گرفته شد با ایجاد برنامههای حمایتی، مردم را جذب کنند. به همین جهت قرار شد از مرداد 1336، پزشکان عضو حزب مردم، اعضای بیمار این حزب را به رایگان ویزیت و معالجه کنند: « پزشکان عضو حزب مردم در جلسه روز گذشته36 /5 /1 در محل حزب تعهد نمودهاند که اعضا بیمار حزب را با ارائه کارت عضویت مجانی معالجه کنند.»10
- جذب روسا و سردمداران گروههای صنفی و کارگری: حزب مردم برای نفوذ در طبقات مختلف در تلاش بود تا افرادی را که دارای دار و دستهای بودند را جذب کند. دراین راستا عدهای ازگردانندگان میدان بارفروشی، کوره پز خانهها، شرکت واحد اتوبوسرانی و اتحادیه رانندگان را جذب و به تبع آنها تعدادی از کارگران کورهپز خانهها، میدانها و رانندگان را به حزب جلب کردند.11
- اعطای پست و مقام: از دیگر دلایلی که افراد را به عضویت در حزب ترغیب میکرد دریافت پست و مقام بود. شایع شده بود که اسدالله علم، به زودی ماموریت تشکیل کابینه را بر عهده خواهد گرفت و کابینه جدید از اعضای حزب مردم تشکیل خواهد شد: «جدیداً حزب مردم برای جلب نظر افراد با شخصیت و تحصیلکرده شروع به فعالیت نموده و با مراجعه به جوانان شاغل و مؤثر برای همکاری با حزب از آنان دعوت میشود. آقای علم رهبر حزب مردم به یکی از دوستان خود گفته است چون بایستی تا مراجعت اعلیحضرت همایون شاهنشاه اسامی اعضای جوانان تحصیل کرده که در واقع شاغلین پستهای سیاسی آینده کشور خواهند بود به حضور معظم له تقدیم شود لذا نمایندگانی برای دعوت این قبیل جوانان اعزام گردیده و به آنان پیغام داده شده که شاهنشاه فرمودهاند به جای پیر مردان باید طبقه جوان و تحصیل کرده مصدر کار شوند زیرا به درستی و قدرت آنها بیشتر میتوان اطمینان داشت.»12
ولی عملاً آنچه در حزب اتفاق افتاد سرپرستی افرادی بود که از وابستگان قدیمی بیگانگان انگلیسی و تشکیلات فراماسونری بودند و یا افرادی که در پی مطامع مالی و پست و مقام بودند و کمترین چیزی که در آنها پیدا و پدیدار نبود خدمت به مردم و حل نابسامانیهای کشور بود.
در همین ارتباط در گزارش ساواک در پانزده روز دوم دی ماه 1336چنین آمده است: «شنیده شده که آقای علم رهبر حزب مردم مشغول تهیه لیستی از اسامی کارمندان موثر و متنفذ و در عین حال خوشنام و صحیح العمل وزارتخانهها میباشد تا به مجرد در دست گرفتن حکومت به صورت یک کودتای مفید تغییرات عمیق و دامنهداری در کادر اداری وزارتخانهها به وجود آورند و در واقع از هم اکنون حزب مردم افرادی را برای پستهای مختلف ادارات در نظر گرفته است در نتیجه آن دسته از کارمندانی که بیشتر به پست و مقام اهمیت میدهند متوجه حزب مردم گردیدهاند.»13
- جذب نمایندههای مجلس: در مجلس نیز حزب مردم از طریق برخی عناصر نزدیک به خود همچون جمشید اعلم فعالیتهای خود را برای جلب نمایندگان منفرد به حزب مردم آغاز کرد: «از هفته گذشته پروفسور جمشید اعلم در داخل مجلس برای جلب نظر نمایندگان منفرد و همچنین نمایندگان{نی} که برای آقای دکتر اقبال احترامی قائل بوده روی همین اصل از مخالفت علنی با دولت ایشان خودداری مینمایند شدیداً فعالیت دارد و اغلب هنگام تنفس با نمایندگان مذکور مذاکره و امروز نیز با اعظم زنگنه مدت ده دقیقه صحبت و اصرار داشته است که با حزب مردم همکاری و به طرفداران آقای علم ملحق و قیافه مخالفت با دولت را به خود بگیرد.»14
- نفوذ در ادارات دولتی و جذب کارمندان: برخی از سردمداران حکومتی در حزب مردم عضویت داشتند و از نفوذ خود در ادارات دولتی استفاده میکردند تا کارمندان را به حزب جذب کنند: «سردمداران حزب قصد دارند کارمندان ادارات زیردست خود را وادار کنند که در حزب {مردم} اسم نویسی کنند.»15
از ادارتی که تحت نفوذ حزب مردم قرار داشت میتوان به وزارت بهداری و دارایی اشاره کرد: «در حال حاضر با این که در کلیه وزارتخانهها و مؤسسات دولتی برای دعوت اشخاص مؤثر مطالعاتی جریان دارد معهذا فعلاً در دو وزارتخانه بهداری و دارائی بیش از سایر وزارتخانهها در این مورد فعالیت میشود. در وزارت بهداری دامنه این فعالیتها برای دعوت دکترها به قبول عضویت حزب مردم به بهداریها و بیمارستانها کشیده شده و مرکز این فعالیتها هم منزل دکتر صالح وزیر سابق بهداری میباشد و دکتر میردامادی و مداوی هم در این باره بیش از سایر دکترها تلاش مینمایند.»16
با توجه به نفوذی که اسدالله علم در میان برخی از پزشکان وزارت بهداری داشت تلاش فراوانی صورت گرفت تا پزشکان به حضور در حزب ترغیب شوند: «بنا به دعوت آقای علم وزیر سابق کشور در حدود 20 نفر از پزشکان از جمله دکتر مداوی بیمارستان شفا یحیائیان، دکتر اعتمادی پزشک بیمارستان فیروزآبادی، دکتر سقایی معاون اداره روابط... بهداشت بینالمللی وزارت بهداری و اسدی مدیر کل وزارت بهداری به طور محرمانه در منزل دکتر صالحی پزشک بیمارستان شفا یحیائیان جمع شده و علم برای آنان سخنرانی و جهت تشکیل جمعیت به آنها تبریک گفت ... علم در نظر دارد پزشکان مزبور را که جزء باند وی میباشند و با آقای دکتر صالح وزیر سابق بهداری نیز همکاری دارند در حزب مردم وارد کند و کوشش علم در این مورد به نتیجه رسیده است و در حال حاضر پزشکان مذکور از طرفداران علم و دکتر صالح بوده و کارهای خود را در وزارت بهداری به دست اسدی مدیر کل وزارت خانه مذکور انجام میدهند.»17
برای جلب پزشکان به حزب، عناصر تشویقی در نظر گرفته شده بود و کسانی که از شمول این افراد خارج بودند به نوعی با بی مهری مواجه میشدند: «روی هم رفته به سایر پزشکان و کارمندانی{ن} کادر فنی وزارت بهداری که وارد در دسته بندی فوق نمیباشند کار حساسی رجوع نمیشود و حتی میگویند که با مرخصی قانونی آنها نیز که بایستی توسط اسدی به عرض وزیر رسیده و تصویب شود چون از طرف آقای وزیر بهداری مجاز به امضا میباشند موافقت نکرده و عدم انجام درخواست آنها را به دستور وزیر به نامبردگان گوشزد میکند و موضوع مذکور تاثیر بسیار سوئی در مورد آقای وزیر بهداری و دولت در نامبردگان دسته اخیر به جای گذارده است.»18
- از دیگر اقدامات حزب مردم برای عضوگیری، ترغیب و تشویق زنان و تشکیل جمعیت زنان در حزب مردم بود: «یکی از دوستان نزدیک آقای علم رهبر حزب مردم میگفت از طرف کارگردانان حزب مزبور برای جلب نظر بانوان به قبول عضویت حزب فعالیتهایی ابراز و شعبهای هم در حزب مذکور به نام جمعیت زنان تشکیل گردیده و عده زیادی از بانوان در آن اسم نویسیکردهاند.»19
نقش اسدالله علم در حزب مردم
امیر اسدالله علم از مهمترین چهرههای سیاسی دوران پهلوی دوم است. خاندان علم حداقل از اواخر دوره سلطنت ناصرالدین شاه قاجار از طرفداران جدی سیاست انگلیس در ایران شناخته میشوند. پدر وی از خوانین قائنات و سیستان بود و چند دوره وزارتخانه پست و تلگراف و تلفن را برعهده داشت. امیر اسدالله با اعمال نفوذ پدرش، در سال ۱۳۲۳، پیشکار مخصوص محمدرضا شاه شد . علم در دوران فعالیت سیاسی خود مجری دستورات محمدرضا شاه بود و خود را « غلام خانهزاد و نوکر اعلیحضرت همایونی و فرمانبردار او» میدانست. وی در سال ۱۳۲۶ به فرمانداری کل سیستان و بلوچستان منصوب شد و در سال ۱۳۲۷ در کابینه دوم ساعد، سمت وزارت کشاورزی را عهدهدار شد. او این سمت را در کابینه رجبعلی منصور نیز حفظ کرد و در کابینه رزمآرا وزیر کار شد. علم در تیر ماه ۱۳۳۱ سرپرست اداره املاک و مستغلات پهلوی شد. در فروردین ۱۳۳۴، در کابینه حسین علاء، وزیر کشور شد. وی در 28 تیر ماه 1341 تا اسفند 1342 به نخست وزیری منصوب گردید. وی در1343 به وزارت دربار شاهنشاهی برگزیده شد و تا هشت ماه قبل از مرگ (حدود دوازده سال) وزیر دربار بود. دوره دبیر کلی علم، دوره درخشان فعالیت حزب مردم به شمار میآید. اسدالله علم ارتباط مستقیمی با شخص شاه داشت و از این طریق حزب مردم جایگاهی خاص مییافت. وابستگی فعالیتهای حزب مردم به اسدالله علم به اندازهای بود که رهبران حزب در غیاب علم قادر به تصمیم گیری نبودند به همین دلیل زمانی که وی به خارج از کشور میرفت فعالیتهای حزب مردم به حداقل میرسید چنانچه غیبت چند ماهه علم از کشور، فعالیتهای حزب مردم را در نیمه دوم سال 1336 کاملا مختل ساخت!20
ساواک نیز در گزارش خود در تاریخ 1336 /7 /1 این موضوع را انعکاس داده است: «جلسه کمیته مرکزی حزب مردم با شرکت اکثر اعضا از جمله سناتور دکتر خانلری، دکتر فرهاد رئیس دانشگاه، پروفسور عدل، دهستانی و مهندس شیبانی و پروفسور جمشید اعلم و چند نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی، پرویزی و فروزان کفیل سابق وزارت دارائی در محل حزب تشکیل گردید و در این جلسه که ریاست آن را به علت مسافرت آقای علم پروفسور عدل بر عهده داشته....به علت مسافرت آقای علم در مورد تشکیلات حزبی خبری نبوده فقط روزانه در حدود 15 تا 20نفر به حزب رفت و آمد مینمودند و با وجود این که فعالیت زیادی برای مرتب نمودن حوزهها مینمود برای افرادی که تاکنون ثبت نام کردهاند فقط 22 حوزه تشکیل شده که هیچکدام از آنها هنوز تشکیل جلسه ندادهاند.»21
علیرغم حمایتهای علم، حزب مردم در جذب اعضا چندان موفق نبود. شاید این مسئله نیز مرتبط با پیشینه اسدالله علم و اشتهار وی به عنوان عنصری انگلیسی بود: «همه میدانند که حزب مردم دستهای است که از طرف انگلیسیها برای کوبیدن سیاست آمریکائیها به وجود آمده و آقای علم هم علاوه بر این که خود و خانوادهاش سالها با انگلیسیها مأنوس بوده، داماد قوام شیرازی و از سرسپردگان سیاست انگلیس میباشد.»22
در واقع با توجه به تجارب موفق اسدالله علم در انجام ماموریتهای خواسته شده از طرف انگلیسیها در امور مختلف سیاسی و ... در سالهای قبل، انگلیسیها در راستای حفظ و گسترش منافع خود در ایران از اسدالله علم، حمایت میکردند. با توجه به پیشینه علم و خانوادهاش، اعلام اقلیت بودن حزب از همان ابتدا، مخالفت آمریکاییها را علیه حزب مردم به دنبال داشت. این اختلافات در درون حزب مردم به دودستگی اعضا انجامید: «فعلاً بین رهبران حزب و متمایلین به سیاست آمریکا مبارزات شدیدی جریان دارد و به طور قطع و یقین تا دو ماه دیگر موفقیت یا شکست حزب مردم معلوم خواهد شد.»23
با توجه به پیشینه علم و خانوادهاش، برخی روحانیون نیز با عضویت و فعالیت در حزب مردم مخالفت میکردند: «جعفر بهبهانی به دوستان خود گفته است فعالیت آقای علم که میخواهد از طریق تشکیل حزب مردم زمام امور کشور را در دست گیرد کاملاً برای آینده او و دوستانش زیانبخش میباشد و نباید گذاشت دوستان آقای علم بین مردم نفوذ و اعتباری به دست آورند. وی افزوده پدرش آیتالله بهبهانی و سایر مقامات روحانی نیز با فعالیت آقای علم و حزب مردم نظر مساعدی ندارند. جمال امامی هم به دوستان خود توصیه کرده است که نباید گذاشت این جوان سرنوشت سیاسی کشور را به دست گیرد. در حال حاضر طرفداران مقامات مذهبی و دوستان جمال امامی از جمله کسانی هستند که علیه آقای علم و تشکیلات او بین طبقه روشنفکر تبلیغ میکنند و تبلیغات آنها تا درجه محسوسی هم افکار این طبقه را نسبت به حزب مردم بدبین ساخته و اقدامات حزب مردم را پایهای برای فعالیت به نفع سیاست انگلستان قلمداد نمودهاند.»24
رهبری اسدالله علم بر حزب مردم از هنگام تأسیس حدود سه سال و 4 ماه و 23 روز به طول انجامید تا این که در روز 29 شهریور ماه 1339 از سمت دبیرکلی حزب مردم استعفا داد و جای خود را به یحیی عدل سپرد. پس از استعفای علم، حزب مردم به میزان زیادی اهمیت و نفوذ خود را از دست داد. طی سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲، اکثر اعضاء موثر حزب از آن کنارهگیری کردند و در خلال این سالها از باقیمانده اعضای فعال حزب در تهران به تدریج کاسته میشد. این اعضا نیز هیچگاه وحدت نظر لازم را نداشتند و فعالیتهای حزب منحصر به تشکیل جلسات هفتگی در محل باشگاه حزب گردید. شکستهای انتخاباتی و اختلافات شدید داخلی، فعالیتهای حزب مردم را بیش از پیش با مشکلات مواجه ساخت. این اختلافات باعث شد «موقعیت این حزب در بین طبقات مختلف مردم کاملاً سست شده و برای آن وزن و اعتباری قائل» نباشند. اسدالله علم در خاطرات خود جایگاه حزب مردم در مجلس را این چنین توصیف میکند: «راستی عجیب این است که در مجلس هم هر وزیری حاضر میشود فقط تکیه کلامش این است که به عرض [شاه] رسیده و تصویب شده است. [یعنی] دیگر شما غلط زیادی نکنید. تازه این را به اعضای حزب اکثریت میگویند. تکلیف اقلیت که معلوم است. به این صورت [شاه] میخواهند حس احترام به کشور و علاقه به سرنوشت خود در مردم به وجود آید. یاللعجب!»25
اقدامات حزب مردم در حوزه کارگری
با گسترش روزافزون نوسازی اقتصادی و ایجاد کارخانجات جدید و افزایش جمعیت کارگری و مشکلات آنها، دیگر گروهی که حزب مردم خواستار عضوگیری آنها بود کارگران بودند. حزب مردم با شعار حمایت از حقوق کشاورز و کارگر فعالیتش را آغاز کرد. به همین علت برخی از افراد و گروههای سیاسی مطرود شده که امکان فعالیت مستقل نداشتند به حزب مردم پیوستند. از مهمترین این گروهها میتوان به تودهایها اشاره کرد. حضور و نفوذ اعضا و طرفداران سابق حزب توده در تشکیلات حزب مردم چشمگیر بود. احتمالا این اقدام در جذب نیروهای ناراضی سیاسی با تایید شخص شاه صورت گرفته بود. تودهایها با توجه به تجربیاتشان در مسایل حزبی، توانستند اکثریت را در کمیته مرکزی حزب به دست آورند و اعضای حزب به جناح چپ (تودهایها) و راست تقسیم شدند. «اخیراً طبق تصمیم کارگردانان حزب مردم حوزههای حزبی مرتباً در منازل افراد تشکیل و چون کارگردانان تشکیلات داخلی حزب مذکور را عموماً افرادی که سابقاً در حزب توده بودهاند تشکیل میدهند روی این اصل توانستهاند به میزان قابل ملاحظهای دیسیپلین حزبی را برقرار سازند.»26
حضور گسترده تودهای های سابق در حزب مردم موجب بدبینی برخی محافل سیاسی و مرتبط با حاکمیت شده بود. ساواک همواره با سوءظن آنان را زیر نظر داشت: «از بدو تأسیس حزب مردم به رهبری آقای اسدالله علم عدهای از افراد سابقه دار وابسته به حزب منحله توده به منظور این که چون در گذشته انحرافاتی داشته و ممکن بود مورد تعقیب مقامات انتظامی قرار گیرند خود را به حزب مردم نزدیک و در آنجا ثبت نام و شروع به فعالیت نمودند و طی لیستهای ارسالی که از طرف حزب مردم به منظور استعلام سوابق به ساواک ارسال میگردد پاسخ داده میشد که آنها دارای سوابق مضره میباشند تا لااقل شغلهای حساس حزبی به آنها واگذار نگردد. اینک برابر اطلاعیه رسیده گویا افراد حزب منحله توده روی نقشه خاصی به حزب مردم گرویده و در نظر دارند که صفوف خود را تحت عنوان حزب مزبور تحکیم و به موقع از نیروی آنان به منظور پیشرفت هدف خود استفاده نمایند.»27
با تلاشهای علم، حزب توانست تعدادی از مخالفان و تشکلهای کارگری را جذب نماید و شعب خود را به شهرستانها گسترش دهد. اولین کلوپ کارگری حزب مردم در شهر ری و توسط پروفسور عدل افتتاح شد. در این مراسم تعدادی از کارگران حضور داشتند که اکثر آنان اطلاعی از وضع سندیکا نداشتند و علت حضور خود را در کلوپ به درستی نمیدانستند: «توسط سناتور پروفسور عدل کلوپ کارگری حزب مردم در شهرری افتتاح گردید و دبیر کل گفت به اتکاء حمایت شاهنشاه هر روز قدمهای تازهای برای آسایش کارگران بر خواهیم داشت... در این روز عدهای از کارگران کوره پز خانهها و رانندگان و کمک رانندگان اتوبوسرانی شهرری در محوطه کلوپ حضور داشتند و روی هم رفته عده 150 نفری را تشکیل میداد. در این مجمع ابتدا آقای دکتر باهری مختصر سخنرانی نموده و رشته سخن را به آقای سناتور پروفسور عدل دادند آقای پروفسور عدل ضمن ابراز شادمانی از افتتاح کلوپ (یا به اصطلاح سندیکای کارگری شهرری) مطالبی در مورد فوائد اجتماعی کارگران در سندیکاها و علاقه شدیدی که حزب مردم به تجمع و تشکل کارگران در این حزب دارند قریب یک ربع سخنرانی نمودند و کنفرانس در 11 خاتمه یافت چیزی که در اجتماع این عده 150 نفری کارگر و کارفرما در کلوپ بیشتر به چشم میخورد این بود که اغلب کارگران جمع شده چندان اطلاعی از وضع سندیکا و خواستههای حزب مردم و حتی بعضیها علت اجتماع آن روز خود را در کلوپ به درستی نمیدانستند.»28
حزب مردم فعالیتهایی را نیز در راستای بهبود وضع کارگران در ساختار سیاسی و اقتصادی موجود آن روز در دستور کار داشت. علی رغم توسعه بسیاری از کارخانههای مدرن در حکومت پهلوی، صنعت ایران بسیار عقب مانده بود و اکثر کارگران در کارگاههای کوچک کار میکردند و دستمزد ناچیزی دریافت میکردند. حزب مردم به عنوان حزب اقلیت برای کنترل نارضایتیها و سرکوب مخالفتها، در راستای بهبود قوانین کارگری فعالیت میکرد. اگرچه بیشتر این قوانین عملاً امکان اجرا پیدا نمیکردند. بر اساس گزارش ساواک در بیست و نهم مهر 1336، فعالیتهای مربوط به «دفاع از حقوق کارگران» در حزب مردم، دنبال میشد: «دکتر باهری با مشورت جهانگیر تفضلی، صاحب دیوانی و دو تن دیگر از اعضای مؤسس حزب مردم قانونی جهت بهبود وضع کارگران تهیه نموده و فضائلی نماینده مجلس و عضو فراکسیون حزب مردم نیز روزهای یکشنبه با هیأت حل اختلاف کارگر و کارفرما ملاقات و با جلب نظر بیژن و والی نمایندگان کارگران در اکثر کارخانجات به خصوص کارگران کارخانجات سیلو، دخانیات، آجرنسوز، سیمان، شایع نمودهاند که حزب مردم برای احقاق حق کارگران جداً مشغول اقدام میباشد و تقدیم طرح قانون کار در جلسه گذشته مجلس شورای ملی از طرف حزب مردم هم در دنباله تبلیغات بین کارگران صورت گرفته است به طوری که در ظرف چند روزه اخیر عده زیادی کارگر برای ثبت نام به دفتر حزب مراجعه و درخواست کارت عضویت نمودهاند. چون کارگردانان حزب مردم در امور کارگری نظر تبلیغاتی دارند لذا هنگام طرح قانون فوق در مجلس شورای ملی از طرف نمایندگان عضو فراکسیون حزب جهت تصویب آن پافشاری خواهد شد و مخالفت نماینده وزارت دادگستری در کمیسیون حل اختلاف کارگر و کارفرما نیز که به علت فقر قوانین موجود صورت میگیرد کمک مؤثری به پیشرفت مقاصد کارگردانان حزب مردم نموده و روی همین اصل غالباً روزهای یکشنبه فضائلی نماینده مجلس به عنوان نماینده حزب مردم در اداره کار تهران و جلسات هیأت حل اختلاف حضور به هم رسانیده و از نزدیک با کارگران ناراضی و شاکی و نمایندگان آنها مذاکره مینماید.»29
حزب طرحی را برای جلوگیری از اخراج کارگران به مجلس داد، از طرفی برای حفظ جان کارگران و تأمین بهداشت آنان فعالیتهای وسیعی با همکاری حزب مردم شروع شد. در سال ۱۳۳۷ نیز قانون کار برای کارگران به تصویب رسید. در این قانون ساعت کار کارگران روزانه هشت ساعت تثبیت شد و در هفته یک روز تعطیل و در سال ۱۲ روز مرخصی با استفاده از حقوق، اجباری گردید. اگر چه فعالیتهایی از سوی اعضای حزب مردم در حوزه کارگری صورت میگرفت اما با توجه به جایگاه موسسین و سردمداران حزب این امر چندان جدی تلقی نمیشد: «این حزب خود به فرمان مراجع بلند پایه تأسیس شد و ریشه در طبقه کارگر نداشت و ...علم یکی از ثروتمندترین زمینداران ایران بود و اظهارات حزبی وی به جانبداری از کارگران درست به همان اندازه ...بی پایه انگاشته میشد.»30 اداره کنندگان حزب مردم اطلاع چندانی از امور کارگری نداشتند و به تدریج امور صنفی و کارگری حزب در حالت بلاتکلیفی قرار گرفت.31
سودای تشکیل حکومت
اسدالله علم در اواخر نخستین سال فعالیت حزب مردم به منتظران پست و مقام لانه کرده در حزب وعده داد که با توجه به خشنودی و حمایت شاه از فعالیت حزب، در آینده نه چندان دور مأموریت تشکیل دولت جدید به این حزب واگذار خواهد شد. در میان اعضای حزب مردم همچنین تبلیغ میشد که علم مورد عنایت و توجه شخص شاه قرار دارد و به همین دلیل حزب مردم بیش از حزب رقیب شانس موفقیت خواهد داشت: «جلسه کادر رهبری حزب مردم با شرکت عدهای در حدود 30 نفر از جمله دکتربیرجندی، دکتر موسوی، مرتضی فروغی، صاحب دیوانی و چند نفر دیگر در کلوپ حزب تشکیل گردید. در این جلسه در اطراف استیضاح از دولت و نقش نمایندگان فراکسیون مردم مذاکراتی صورت گرفت و عمل نمایندگان مورد تأیید اعضاء کادر رهبری قرارگرفت... شنیده شده که آقای علم رهبر حزب مردم مشغول تهیه لیستی از اسامی کارمندان موثر و متنفذ و درعین حال خوشنام و صحیح العمل وزارتخانهها میباشد تا به مجرد در دست گرفتن حکومت به صورت یک کودتای مفید تغییرات عمیق و دامنه داری در کادر اداری وزارتخانهها به وجود آورند و در واقع از هم اکنون حزب مردم افرادی را برای پستهای مختلف ادارات در نظر گفته است در نتیجه آن دسته از کارمندانی که بیشتر به پست و مقام اهمیت میدهد متوجه حزب مردم گردیدهاند. از شایعات منتشره چنین استنباط میشود که آقای دکتر اقبال به سفارت کبرای ایران در لندن تعیین میشوند و بعد از ایشان آقایان علاء و یا علم مامور تشکیل کابینه خواهند گردید.»32
علم در 28 تیر ماه 1341 از طرف شاه به نخست وزیری منصوب گردید. مسئولین و اعضای حزب مردم انتظار داشتند در دولت علم و در رأس امور کشور قرار گیرند. علم به زودی نشان داد که قصد ندارد در دوران نخست وزیری خود برای حزب مردم امتیاز و یا جایگاه خاصی قائل شود و دولت خود را مطیع اوامر اعلیحضرت و غیرحزبی خواند.33 یعنی درست همان چیزی که در اوایل تشکیل حزب یکی از علل اساسی رویآوری برخی از افراد به حزب بود، پس از نخست وزیری اسدالله علم به کلی دگرگون شد. حسین شربیانی از اعضای وقت حزب مردم در این باره میگوید: «رفتار علم در غیرحزبی خواندن کابینهاش مسئله تحزب را در ایران در هم شکست و آنچه مورد نظر دوستانش بود از بین رفت. یعنی حزب مردم موقعیت خود را از دست داد و اعضای حزب روز به روز کمتر شدند. یادم هست از [70] نفر اعضای شورای حزب که ریاست آن با محمدعلی علامه وحیدی بود فقط 23 نفر در جلسات شرکت میکردند و بقیه اعضای شورای عالی کنار رفتند.»34
درنتیجه عدم به کارگیری اعضای حزب مردم توسط علم، در سومین جلسه شورای عالی حزب مردم در نوزدهم آبان 1341، یحیی عدل، دبیرکل حزب مردم گزارشی به شورای عالی حزب، جدایی راه دولت را از راه حزب مردم اعلام داشت.35
تامین هزینه های حزب مردم
بودجه حزب برای پرداخت هزینههای جاری حزب از قبیل حقوق کارمندان، نشریات و امور خدماتی، و برگزاری مراسم جشنهای حکومتی چون استقبال از شاه، جشنهای دو هزار و پانصد ساله و... خرج میشد. برای تامین این هزینهها، ورودیه و حق عضویت افراد در حزب مبلغ پانصد ریال تعیین شد: «از ساعت 20 روز گذشته (سه شنبه 36 /5 /1) هیئت مدیره حزب مردم با شرکت آقای علم دبیر کل حزب، دکتر سعید حکمت نماینده مجلس شورای ملی و دکتر خانلری تشکیل گردیده است. در این جلسه راجع به حق عضویت و ورودیه اعضا حزب مذاکره به عمل آمده و سرانجام مقرر گردید هر یک از اعضا حزب مبلغ 50 ریال ورودیه ماهیانه مبلغ 50 ریال بابت حق عضویت بپردازند و موضوع جهت اجراء به کمیته اجرائیه حزب ابلاغ شده که در موقع صدور کارت عضویت عملی شود.»36 همچنین اعضای حزب باید ماهیانه پانصد ریال به صندوق حزب میپرداختند. اگر چه بسیاری از اعضا از پرداخت این مبلغ خودداری میکردند.37 حق عضویت و مبالغ پرداختی از سوی اندک اعضای حزب مردم امکان تامین مخارج و هزینههای روزافزون حزب را فراهم نمیساخت. به همین منظور راههایی برای تامین هزینههای حزب وجود داشت:
- برخی از اعضای برجسته و دستگاه رهبری حزب، از راههای گوناگون مبالغی به حزب کمک میکردند. ابوالحسن ابتهاج و احیاناً عبدالله انتظام به ترتیب مدیرعامل سازمان برنامه و مدیرعامل شرکت ملی نفت از جمله کسانی بودند که مبالغی در اختیار دستگاه رهبری حزب مردم قرار میدادند. این کمکها تا زمانی بود که اسدالله علم به عنوان دبیرکل در حزب حضور داشت. در برخی اسناد بر جای مانده از ساواک به این گونه کمکهای مقطعی افراد متنفذ و ثروتمند و نیز مقامات دولتی و حکومتی به حزب مردم اشاراتی شده است.
- با توجه به حمایت محمدرضا شاه از تشکیل احزاب، اسنادی وجود دارد که نشان میدهد که شاه برای انجام کمکهای مالی به حزب دستوراتی صادر کرده بود: «یکی از دوستان نزدیک فتح اله فرود و اسداله رشیدیان از قول نامبردگان میگفت برای اداره تشکیلات حزب مردم ماهیانه سیصد هزار ریال از طرف دربار شاهنشاهی در اختیار کارگردانان این حزب گذارده میشود و قرار است همین مقدار نیز پس از شروع فعالیت حزب اکثریت در اختیار کارگردانان آن حزب گذارده شود و این مبلغ جهت صرف مخارج و پرداخت حقوق افرادی که کارهای اداری حزب را انجام میدهند، میگردد.»38 اسنادی دیگری نیز در ارتباط با کمک مالی شاه به حزب مردم وجود دارد که همین کمکهای مالی انگیزه بسیاری از اعضای برای حضور در حزب محسوب میشد: «اوامری به دولت شرف صدرو یافت به حزب مردم کمک [مالی] شود و در دو فقره کمکهایی که به عمل آمده اکنون محل وسیع و آبرومندی [برای حزب] ماهیانه 120 /000 ریال اجاره گردیده است»39 در سندی دیگر چنین آمده است: «در حال حاضر [اسفند 1352] دولت فقط ماهیانه 15 میلیون تومان به حزب مردم پول میدهد و مقامات به عامری [دبیرکلی حزب مردم] اطلاع دادهاند که اول سال 1353 دولت فقط ماهیانه 9 میلیون ریال به حزب پرداخت خواهد کرد»40
پایان کار حزب مردم
تشکیل احزاب در دوره پهلوی دوم در راستای شناسایی افراد وفادار به سلطنت در سرتاسر کشور و آموزش فکری آنها بود. در واقع «اعلام موجودیت این دو حزب [مردم و ملیون] به اندازهای مسخره بود که خود رهبران و اعضای اصلی آن نمیدانستند تفاوت آنها در کجاست، گویا این دو شخص [علم و اقبال] در اجرای اوامر همایونی به تأسیس حزب مبادرت کرده و اعضای بیایمان این احزاب هم تنها چیزی که میخواستند پست و مقام و یا امتیاز و وجهه بود که عاید آنها گردد و گویا انتخاب یکی از دو حزب هم در اختیار خود آنها بود.»41 روسا و اداره کنندگان این احزاب «دکتر اقبال [رهبر حزب ملیون] و اسدالله علم [دبیرکل حزب مردم] هر دو از سرسپردگان شاه بودند و پیروزی یک حزب بر دیگری تأثیری در وضع رژیم به جای نمیگذاشت.»42
تا سال ۱۳۵۳محمدرضا شاه از نظام دو حزبی حمایت میکرد. اما در سال ۱۳۵۳ ناگهان عقیده شاه تغییر کرد و خواهان تشکیل دولت تک حزبی زیر سایه حزب رستاخیز شد! شاه در تعیین خط مشی دیکتاتورانه خود برای ورود همه به حزب جدیدالتاسیس رستاخیز گفت: «کسی که وارد این تشکیلات سیاسی نشود و معتقد به سه اصلی که من گفتم نباشد، دو راه برایش وجود دارد، یا یک فردی است متعلق به یک تشکیلات غیرقانونی یعنی به اصطلاح خودمان «تودهای». یعنی باز به اصطلاح خودمان و با قدرت اثبات، بی وطن. او جایش یا در زندان ایران است یا اگر بخواهد فردا با کمال میل بدون اخذ حق عوارض، گذرنامه در دستش میخواهد برود، چون که ایرانی نیست، غیرقانونی است و قانون هم مجازاتش را معین کرده است. یک کسی که تودهای نباشد و بیوطن هم نباشد ولی به این جریان هم عقیدهای نداشته باشد، او آزاد است، به شرطی که بگوید – به شرطی که علناً و رسماً و بدون پرده- بگوید که آقا من با این جریان موافق نیستم ولی ضد وطن هم نیستم. ما به او کاری نداریم.»43
اسدالله علم در باره اوضاع پس از اعلام حزب رستاخیز توسط شاه در کتاب خاطرات خود چنین آورده است: «دوشنبه، 12 اسفند (1353)... شاه خیلی سرحال به نظر میرسید و عقیده مرا در باره بیانات دیروزش پرسید. پاسخ دادم با استقبال زیادی مواجه شده بود... و همه به دست و پا افتادهاند که از عضویت حزب جدید شاه عقب نمانند...{شاه} اذعان کرد که چهار، پنج ماه بود که در باره این موضوع تعمق کرده و دست آخر راه حل بهتری نیافته بود...»44 پس از این تصمیم تمامی احزاب ایران چون حزب ایران نوین، حزب مردم، حزب پان ایرانیست و حزب ایرانیان در حزب رستاخیز ادغام شدند. حزب رستاخیز ملت ایران به منظور تحکیم موقعیت شاه و سلسله پهلوی در کشور و ممانعت از گسترش مخالفتها و کنترل مخالفان نشکیل شده بود و به لطف درآمدهای روز افزون نفتی با توسعه سازمانهای اداری و اجرایی گسترده، موظف گردید تمام ایرانیان را به اجبار به عضویت خود درآورد.
_______________________________
پینوشتها:
1. مجتبی مقصودی، تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ص 268.
2. محمدرضا پهلوی، مأمویت برای وطنم، ص 336.
3. حزب مردم به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص25.
4. همان.
5. ازغندی، علی رضا؛ تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، ج 2، ص 78.
6. برای اطلاع از متن کامل مرامنامه حزب مردم رجوع کنید به: حزب مردم چه میگوید، چاپ اول، تهران، حزب مردم، مهر 1338، ص 16- 22.
7. مجله خواندنیها، س 18، ش 21، شنبه 9 آذر 1336، ص 4.
8. لالوی، محمود، حزب مردم، ص 71.
9. حزب مردم به روایت اسناد ساواک،.ص 48.
10. همان، ص24.
11. همان، ص 45.
12. حزب مردم به روایت اسناد ساواک، ص6.
13. همان، ص 82.
14. همان، ص 11.
15. مجله هفتگی مهر، س 1، ش 2، پنجشنبه 9 خرداد 1336، ص 3.
16. حزب مردم به روایت اسناد ساواک، ص16.
17. همان، ص8.
18. همان، ص 9.
19. حزب مردم به روایت اسناد ساواک، ص36.
20. خواندنیها، س 17، ش 79، شنبه 18 خرداد 1336، ص 9.
21. حزب مردم ایران، ص 50.
22. همان، ص10.
23. همان، ص36.
24. همان، ص56.
25. علم، اسدالله، گفتگوهای من با شاه (خاطراتم)، گروه مترجمان، جلد 4،ص259.
26. اصغر صارمی، احزاب دولتی و نقش آنها در تاریخ معاصر ایران، ص 125.
27. سه حزب : مردم، ملیون، ایران نوین(1353-1336).به کوشش مظفر شاهدی، ص66.
28. حزب مردم به روایت اسناد ساواک ،ص48.
29. همان، ص53-54.
30. مظفر شاهدی، مردی برای تمام فصول: اسدالله علم و سلطنت محمدرضا پهلوی، ص 304.
31. سه حزب : مردم، ملیون، ایران نوین(1353-1336)، ص300.
32. حزب مردم به روایت اسناد ساواک، ص82.
33. مصطفی الموتی، ایران در عصر پهلوی، ج 12، ص 68.
34. دو فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، س 8، ش 29، بهار 1383، ص 312.
35. سه حزب : مردم، ملیون، ایران نوین(1353-1336)، ص 134.
36. همان، ص23.
37. حزب مردم به روایت اسناد ساواک، ص 96.
38. همان، ص85.
39. آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 168، ص 240.
40. همان، پرونده 163، ص 312-311.
41. عبدالرحیم ذاکر حسین، مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت، ص 303.
42. پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، ج 3، ، ص 79.
43. رفیع، جلال. اطلاعات ۸۰ سال. ج اول. ص ۲۹۶. اول اسفند ۱۳۵۳.
44. علم، اسدالله، گفتگوهای من با شاه (خاطراتم)، گروه مترجمان، ص661.
____________________________
منابع
1. حزب مردم چه می گوید، چاپ اول، تهران، حزب مردم، مهر 1338.
2. محمدرضا پهلوی، مأمویت برای وطنم، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
3. حزب مردم به روایت اسناد ساواک ،تهران ، مرکز بررسی اسناد تاریخی، جلد اول و دوم، چاپ اول، سال 1388.
4. مجله خواندنیها، سال 1336.
5. مجله هفتگی مهر، سال 1336.
6. اصغر صارمی، احزاب دولتی و نقش آنها در تاریخ معاصر ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378.
7. رفیع، جلال. اطلاعات ۸۰ سال. ج اول. انتشارات اطلاعات.
8. علم، اسدالله، گفتگوهای من با شاه (خاطراتم)، گروه مترجمان، تهران، طرح نو، 1371.
9. سه حزب : مردم، ملیون، ایران نوین(1353-1336).به کوشش مظفر شاهدی ،تهران، 1387 .
10. ازغندی، علی رضا؛ تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، سمت، 1379.
11. عبدالرحیم ذاکر حسین، مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1370.
12. پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، مؤسسه مطبوعاتی عطائی،1368.
13. لالوی، محمود، حزب مردم، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، تهران.
14. مجتبی مقصودی، تحولات سیاسی اجتماعی ایران، تهران، روزنه، 1380.
تعداد مشاهده: 9581