امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: هر که از کارها عبرت گیرد بر درستی آن‌ها آگاه گردد. غررالحکم، جلد 5، صفحه 474، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

لازم است برای بیداری نسل‌های آینده و جلوگیری از غلط نویسی مغرضان، نویسندگان متعهد با دقت تمام به بررسی دقیق تاریخ این نهضت اسلامی بپردازند. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 3، ص 434.

 

مقالات با درج سند

سروده‌ای در امید فرارسیدن پیروزی بر رژیم پهلوی – (14)

نجات مکتب اسلام، نجات جاودان باشد


تاریخ انتشار: 24 آبان 1400


 

کتاب، کتابخانه، کتابدار، و کتاب‌خوانی

کتابخانه از جمله مکان‌هاى فرهنگی مهم و تأثیر گذار است که در آن بالندگی و رشد به فراخور کتاب خوانان و کتابداران مطلع و آگاه که افراد را به اهداف فکری و مطالعاتی نزدیک می‌کنند و از دانش خویش مراجعه کنندگان را بهره‌مند می‌سازند، حاصل می‌گردد. بدیهى است که مطلب یاد شده مخصوص کتابخانه‌ها و کتابدارانى است که در چارچوب صحیح اسلامی و معرفت الهى به فعالیت مشغولند و اگر غیر از این باشد، خروجی آن چه بسا بسیار زیانبار و گمراه کننده است.

در دوران خفقان رژیم ستمشاهى کتابخانه‌هایى که در مساجد دایر مى‌شد هر چند در بسیارى موارد از اندوخته‌هاى بسیار ناچیزى برخوردار بود ولى به علت اخلاص و انگیزه برپاکنندگان آن و کتابدارانى که در آن انجام وظیفه مى‌کردند از خروجى‌هاى بسیار ارزشمندى برخوردار بود و کسانی که در آن زمان سری به این کتابخانه‌ها زده باشند و یا اهل کتابخوانی و مطالعه بودند خاطرات خوش و سازنده‌ای از آنگونه کتابخانه‌ها در ذهن خود دارند.

     در آن ایام بسیارى از کتب نویسندگان مذهبى- سیاسی از طرف سردمداران ساواک ممنوعه اعلام شده بود و دسترسی به برخی از کتاب‌ها مشکل و در برخی مواقع بسیار سخت و غیر ممکن می‌نمود. کتابخانه‌های مساجد بعضاً عهده‌دار تهیه مخفیانه و محرمانه اینگونه کتاب‌ها بودند تا آن را به دست طالبان و جویندگان تشنه آگاهی و روشنگری برسانند. یکی از این کتابخانه‌ها که خوشبختانه سند آن موجود است و تقدیم می‌گردد، کتابخانه مهدی موعود(عج) در مسجد فر دانش بازارچه محله جوادیه راه آهن تهران بود. این کتابخانه با این که مکان کوچک و محقری بود ولی با وجود جوانان مذهبی، فعال و پر شور برکات زیادی به همراه داشت و بسیاری از کتاب‌های ممنوعه در آن زمان بین افراد مطمئن و شناخته شده دست به دست می‌گشت و موجب آگاهی و زدودن جهل تحمیلی رژیم دیکتاتوری پهلوی می‌شد.

یکی از گردانندگان کتابخانه یاد شده آقای حسین پرستار[1]بود. نامبرده در حال حاضر یکی از هنرمندان شناخته شده کشورمان می‌باشد و در آثار مهم و درخشانی مانند: سریال قصه‌های تبیان، سریال معمای شاه، سریال زمانه، سریال اگر باران ببارد، سریال امام علی (ع)، مسیر عشق (مسافر کربلا)، یوسف پیامبر، فیلم او و فیلم زیر نور ماه ایفای نقش کرده است.

در سند زیر مشاهده می‌شود که در آذر سال 1352 ایشان ضمن صحبت و انتقاد از وضع اجتماعی در حال مطالعه کتاب اسلام شناسی دکتر علی شریعتی بوده و در لای کتاب شعر دست نویسی از م.کیمیا با عنوان«نجات جاودان» وجود داشته که توسط منبع نفوذی ساواک به شماره 9675 -که احتمالاً از بچه‌های محله بوده- اخذ و به دست ساواک می‌رسد. ساواک به این مسئله حساس شده و دستور شناسائی مراجعه کنندگان و گردانندگان کتابخانه مهدی موعود(عج) را می‌دهد.[2]

    

 

هوا سرد است و تاریک است

و من تنهاى تنهایم

در این صحراى ظلمانى

ولى یک گوهر رخشنده دارم نزد خویش اکنون

و آن آزادى انسان قرن ماست!

***

و از اطراف من

صداى زوزه گرگان رسد بر گوش

ـ چه گرگانى که در ظاهرنماى آدمى دارند

و در نزدیک آنها

روبهان

آن روبهان پست هرجایى

که هر لحظه زنند برپاى زشت گرگها بوسه

***

و بعد از ساعتى آن روبهان

با چهره‌هاى زشت خود

که گویى چهره «عاص» است و «نمرود» است

به سوى من همى آیند و مکارانه مى‌گویند:

«برون‌افکن از دستت

چه چیز است آن؟!

خرافات است و ننگین است!

و گویى تو نمى‌دانى

تو اکنون «نسل امروزى» و پیروزى

برون‌افکن، از دستت!»

***

و من با خشم همچون شیر مى‌غرم و مى‌گویم

نفس بندید اى نامردان!

اى نوکران پست هرجایى!

من آگاهم

و من دانم که مى‌خواهید

ربایید از کفم این گوهر فرزانگى ما را

همین گوهر که:

آزادى انسان است و انسان است

و نور پاکى از انوار اسلام است

***

نه هرگز من نخواهم داد، این گوهر

که نور پاک قرآن و فضیلت‌هاى انسانى است

نه، هرگز من نخواهم داد این گوهر

که آغشته به خون پاک مردان است

همان مردان که در جنگ «احد» آهسته جان دادند

***

شما اى روبهان پست ناآگاه!

عبث کوشید

دیگر نسل ما آگاه و بیدار است

گذشت آن دوره سستى و بیهوشى

که بیدارى ما، در پرتو انوار اسلام است

***

رسانید این پیام من

به اربابان خویش اکنون

همان گرگان، از فضیلت دور

نه هرگز من نخواهم داد این گوهر

که روشن ساخته راهم به سوى نور و آزادى

رها شد نسل ما از چنگ پستى‌ها

و اکنون دوره ننگ شما باشد

نجات «مکتب اسلام» نجات جاودان باشد.

***

هوا سرد است و تاریک است و صحرا سخت ظلمانى

صداى زوزه گرگان رسد بر گوش

اما گوهر رخشنده در دستم

و در مشرق، فراز  کوهها و قله‌ها

من نور مى‌بینم

و گویى صبح نزدیک است

***

سرودى مى‌رسد بر گوش من

گویى سرود پاکمردان است

و من در اوج شادى مى‌شناسم آن صداها را

غریو پرخروش مردها، روشنگران راه آزادى

که جان دادند در راه فضیلت‌هاى انسانى

همان مردان

ابوذر[ها] و یاسرها و «حر»ها را که مى‌گویند:

اکنون دوره آزادى نسل جوان باشد

نجات مکتب اسلام، نجات جاودان باشد

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . آقای حسینعلی پرستار فرزند چراغعلی و ام‌کلثوم در اول بهمن سال 1331 در محله جوادیه راه آهن تهران به دنیا آمد. پدر ایشان کارگر مکانیکی و دارای 7 دختر و 3 پسر بود. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان داریوش کبیر و دوره دبیرستان را در مدرسه قاآنی جوادیه و دارالفنون سپری کرد و دیپلم ادبی گرفت. او از 14 سالگی در جلسات مذهبی شرکت می‌نمود و در همین سال‌ها با امام خمینی(ره) و مباحث سیاسی آشنا گردید. از سال 1348 تا 1352 کتابدار کتابخانه مسجد فردانش جوادیه بود و در همین سال‌ها اقدام به پخش اعلامیه‌های حضرت امام می‌نمود. در تابستان 1352 به دلیل مظنونیت به «فعالیت‌های مخل امنیت» توسط ساواک دستگیر و به مدت 9 روز در زندان اوین تحت شکنجه قرار می‌گیرد؛ به طوری که هنوز آثار شکنجه در ناحیه چانه وی مشهود است. ایشان یک روز قبل از دستگیری به دلیل اطلاع از تحت تعقیب بودن خود، «کتب و نشریات ممنوعه آن زمان» را از منزل دور نموده و خود را نیز ـ از نظر ظاهری ـ به شکل برخی جوانان آن دوره در می‌آورد؛ لذا ساواک یا به دلیل رفع مظنونیت یا به دلیل مراقبت برای دستیابی به دلایل جدید او را آزاد می‌کند. حسین بعد از آزادی با مراقبت و حفاظت بیشتر به عنوان مقلد و طرفدار امام خمینی(ره)  به فعالیت‌های خود تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه می‌دهد.

آقای پرستار در سال 1359 ازدواج نموده لیکن در سال 1394 همسر خود را از دست می‌دهد. ثمره این ازدواج دو فرزند پسر می‌باشد.

وی فعالیت هنری خود را از سال 1348 با دوره کارآموزی در کاخ جوانان جنوب تهران در رشته هنرهای نمایشی، بازیگری و کارگردانی تئاتر آغاز نمود و تا مرحله کارشناسی طی کرد. در اواخر سال 1359 نمایشنامه‌ای را به نام «میراب» با موضوع انقلاب اسلامی در جزایر تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی برای رزمندگان نیروی دریایی به اجرا گذاشت و سپس نمایشی به نام «بچه‌های خوب جنگ» را در سالن چهارسوی تئاتر شهر به کارگردانی خود به روی صحنه آورد. مدتی مدرس تئاتر در دانشگاه‌های تهران، هنر و معماری و علمی و کاربردی شهید بهشتی بود و از سال 1378 تاکنون با عنوان کارشناس تئاتر با سازمان فرهنگی شهرداری تهران همکاری دارد.

عضویت در انجمن نمایش وزارت ارشاد اسلامی از سال 1360 تا سال 1391 و عضویت در مؤسسه هنرمندان پیشکسوت از جمله فعالیت‌های آقای پرستار است. وی در سال 1391 بازنشسته می‌گردد ولی همچنان در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف به ایفای نقش و یا کارگردانی اشتغال دارد.

آقای پرستار تاکنون 20 نمایش را کارگردانی و در بیش از 50 نمایش ایفای نقش نموده است. او بازی در 30 سریال و 10 فیلم سینمایی را نیز در کارنامه هنری خود دارد. (مصاحبه این مرکز با جناب آقای حسینعلی پرستار در تاریخ 25 و26 مرداد 1399)

[2] . مقاله حاضر بدون پاورقی شماره 1 در تاریخ 25 تیر 1399 در سایت منتشر شد. خوشبختانه پس از انتشار مقاله، به جناب آقای حسین پرستار دسترسی یافتیم و ایشان نیز با کمال محبت و صمیمیت توضیحات فوق را در اختیار ما گذاشتند، امیدواریم سپاس ما را پذیرا باشند.






حسینعلی پرستار


حسینعلی پرستار


دالان ورودی مسجد فردانش


در ورودی مسجد فردانش


سر در مسجد فردانش


صحن داخلی مسجد فردانش


عکس جمعی انجمن محلی جوادیه. واقف مسجد فردانش مرحوم جواد فر دانش در عکس مشخص است

منبع: فریاد هنر، اشعار مردمی به روایت اسناد ساواک، صفحات 69 تا 73 (با تغییر مدخل و ویراست جدید)، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1386.
 

تعداد مشاهده: 6966

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.