نگاهی به تظاهرات عظیم تاسوعا و عاشورای سال 1357
تاریخ انتشار: 18 آذر 1403
مقدمه
با فرا رسیدن نیمه دوم سال 1357 و وقوع حوادث و رویدادهائی همچون برگزاری نماز عید فطر در 13 شهریور، حادثهی 17 شهریور و گسترش دامنهی اعتراضات و اعتصابات، همگان انتظار داشتند در ماه محرم(10 آذر) آن سال ضربهی نهائی بر پیکرهی سست و پوسیدهی رژیم، وارد شود. امام خمینی نیز در پاریس همچنان با رهنمودهای خود مبارزات را هدایت میکرد. با آغاز این ماه، مردم تهران در حرکتی خودجوش در شب اول آن بر پشت بامها تکبیر سر دادند. روز اول محرم نیز مأموران رژیم تظاهرات مردم در تهران را مورد حمله قرار دادند و عدهای را شهید و مجروح کردند. سیاست رژیم نخست بر آن بود تا مراسم را کنترل و از برگزاری مراسم در مساجد بزرگ و انجام راهپیمائی و گسترش آن در خیابانهای شهرها جلوگیری کنند اما در اجرای این سیاست ناموفق بود. با نزدیک شدن روزهای تاسوعا و عاشورا، رژیم دانست در برابر سیل عظیم تظاهرات مردم در این دو روز توان مقاومت را ندارد بنابر این از مواضع خود سرکوبگرانهی خود عقب نشینی و اجازهی برگزاری مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی، را صادر کرد. در روز تاسوعا و عاشورا تظاهرات با شکوهی با شرکت اقشار مختلف در تهران و دیگر شهرهای ایران صورت گرفت و در برخی شهرها همانند اصفهان نیز به خشونت کشیده شد. مردم در تظاهرات روز عاشورا شعار مرگ بر شاه سر دادند و در قعطنامهی پایانی مراسم خواهان سرنگونی رژیم و ایجاد حکومت اسلامی شدند. شاه که با بالگرد نظارهگر تظاهرات بود دریافت که دیگر عمر رژیمش به سرآمده است. تظاهرات تاسوعا و عاشورا پیامدهای داخلی و بینالمللی مختلفی به همراه داشت. از تأثیر بر روی ارتش و شخص شاه گرفته تا مجبور کردن حامیان شاه به خصوص آمریکا به عقب نشینی. از طرف دیگر این تظاهرات رهبری امام خمینی(ره) و درخواست مردم برای تشکیل حکومت اسلامی به رهبری امام را تثبیت کرد.
پیش زمینهها و اعلامیهها برای حضور مردم در تاسوعا و عاشورای 57
محرم 1357 در شب دهم آذر شروع شد و در همان شب، مردم علیرغم حکومت نظامی، تظاهرات گستردهای را در تهران و شهرستانها برپا کردند. تظاهرات شبانه برای اولین بار در تاریخ انقلاب به صورت خاصی به وقوع پیوست و فریادهای «اللهاکبر» و «لاالهالاالله» از پشتبامها در ساعت 21 شب، طرح تازهای بود که مبارزان و تظاهر کنندگان در شبهای محرم باب کرده بودند. یکی از ویژگیهای این طرح این بود که تظاهرات در خیابانها نبود که مأموران به مردم دسترسی داشته باشند. از سوی دیگر مأموران نیز با شلیک تیرهای هوایی سعی میکردند با ایجاد وحشت، صداها را خاموش سازند.[1]
آنتونی پارسونز سفیر انگلیس در تهران، در مورد اولین شب ماه محرم در خاطراتش چنین مینویسد: «... درست رأس ساعت 9 که دولت مقررات حکومت نظامی و منع رفت و آمد را اعلام کرده بود، جمعیت به خیابانها ریختند و مردم در پشتبام خانههای خود فریاد «اللهاکبر» سر دادند. نظامیان به مقابله برخاستند و صدای شلیک مسلسلها و تفنگها و حتی صدای توپ که ظاهراً به وسیله [تانک] شلیک میشد، طوفانی به پا کرد. در این ساعت برق شهر هم قطع شده بود و ما در تاریکی در مقابل درب سفارت ایستاده و به صدای گیجکنندهی شلیک تیر و توپ که با فریادهای اللهاکبر به هم آمیخته بود، گوش میکردیم...»[2]
صحنه اول شب محرم در شبهای بعد به طور گسترده ادامه یافت. ساعت 9 برای مردم معنایی دیگر پیدا کرده بود و همزمان با اجرای حکومت نظامی، فریاد مردم از پشتبامها بلند میشد. دولت ارتشبد غلامرضا ازهاری قدم زیادی نمیتوانست بردارد. دولت، مدارس را تا روز تاسوعا و عاشورا تعطیل کرد ولی موفق به حفظ آرامش نشد.
در فردای شب اول محرم، امام پیام مهمی را برای مردم فرستادند و بار دیگر ملت را به پایداری و مقاومت در این ماه فرخواندند و با انتقاد شدید از جنایتهای شاه و حامیانش اظهار انزجار کردند و بار دیگر تنها راه برای نجات میهن و ملت را کنارهگیری شاه از سلطنت غاصبانه اعلام نمودند.[3]
با نزدیک شدن به روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی تلاشها برای فراخواندن مردم جهت حضور در مراسم این دو روز آغاز گردید.
بسیاری از شخصیتها و گروهها با صدور بیانیه و اعلامیه آمادگی خود را برای تظاهرات روزهای تاسوعا و عاشورا اعلام کردند.
جامعهی روحانیت تهران با کمک نیروهای انقلابی تدارک تظاهراتی گسترده در سطح خیابانهای مهم و مرکزی تهران را برنامهریزی نمود و ضمن دعوت از مردم برای حضور گسترده در تظاهرات روز تاسوعا و عاشورا، هشت نقطه را برای شروع حرکت مردم اعلام کرد. 1. میدان کندی 2. میدان گمرک. 3. میدان ارک 4. میدان شاه 5. میدان فوزیه 6. پیچ شمیران 7. میدان ونک 8. چهار راه سید خندان. و اعلام شد که زمان شروع مراسم ساعت 9 صبح است. آنها از مردم خواستند ضمن رعایت نظم و انضباط، اجازه خرابکاری از طریق آتش سوزی و یورش به خانهها و مغازهها و دزدی را به عمّال رژیم، ندهند.
ترس و چاره اندیشی رژیم برای روزهای تاسوعا و عاشورای 1357
بیگمان برگزاری تظاهرات تاسوعا و عاشورا که رژیم به شکوه و گستردگی آن یقین پیدا کرده بود؛ میتوانست پیامدهای ناگواری برایش داشته باشد. در واقع عاشورا آخرین پیام ملت ایران به رژیم شاه بود. دوست و دشمن چشم به راه تا این پیام چگونه ابلاغ خواهد شد. ارتش خصوصاً لشکر گارد شاهنشاهی بیش از همه ترسیده بود و احتمال جنگ مسلحانه، شورش و درگیری همه جانبه را میداد. تحلیل و پیشبینی فرمانده لشکر گارد نشانهی وحشت بزرگ از راهپیمائی روز تاسوعا است.[4] گزارشهای ساواک در باره اقدامات انقلابیون برای برگزاری تظاهرات تاسوعا و عاشورا، ترس و واهمه رژیم را بیشتر میکرد. در گزارشی از ساواک در تاریخ 7 / 9 / 57، آمدن نیروهای جوان و انقلابی از قم به تهران برای روزهای تاسوعا و عاشورا را به اطلاع فرمانداری نظامی میرساند و حتی شایعات ضعیف گزارش شده توسط منابع را نیز پر اهمیت تلقی کرده و مینویسد:
«از: ستاد فرمانداری نظامی تهران و حومه
به: .. 3 (مرکز فرماندهی)
موضوع: آمدن گروهی از قم به تهران
فرمانداری نظامی تهران و حومه
اطلاع واصله حاکیست بنا به دستور روحالله خمینی قرار است روزهای تاسوعا و عاشورا عدهای از جوانان قم که دوره تیراندازی و پرتاب نارنجک را دیدهاند از قم به تهران بیایند و به گروههای سینهزنی پیوسته و در موقع مناسب با مأمورین درگیر شوند. گفته شده هرکس میخواهد در راه خدا کشته شود باید شناسنامهاش را بیاورد تا باطل نمائیم و در روزهای تاسوعا و عاشورا او را کفن بپوشانیم، ممکن است از زیر کفن اسلحه و نارنجک مخفی و به موقع استفاده نمایند.
با ذکر این نکته که برابر تصمیمات متخذه حرکت دستجات عزاداری در ایام ماههای محرم و صفر 1399 در سطح کشور ممنوع میباشد معهذا مراتب جهت نظارت بیشتر در ایام سوگواری به استحضار میرسد.
معاون و رئیس ستاد فرمانداری نظامی تهران و حومه.
سپهبد رحیم لاریجانی
گیرنده:
فرمانداری نظامی شهرستان قم جهت آگهی و هرگونه اقدام.»
از سوی دیگر یک ماه از تشکیل دولت نظامی میگذشت. تعطیلی بازار، دانشگاه، مدارس، اعتصاب در کارخانهها و ادارهها همچنان ادامه داشت. از طرفی در طرز عمل و روش فرمانداری نظامی تغییری حاصل نشده بود. افزون بر این با شروع ماه محرم مراسم عزاداری مذهبی بیشتر از سالهای قبل برقرار و گسترش پیدا کرده بود. مردم با استفاده از ایام عزاداری تظاهرات خود را با مراسم مذهبی همراه و شدیدتر کرده بودند.[5]
در این میان سران رژیم و به خصوص دولت ازهاری در سر دو راهی قرار گرفته بودند. که آیا به دستههای عزاداری و مخالف اجازه راهپیمائی در روزهای یاد شده داده شود یا نه؟ روز پنجشنبه 16 آذر 1357 نخست وزیر، شورای امنیت ملی را به منظور بررسی این مساله به نخست وزیری، دعوت کرد. این جلسه ساعت 12 تشکیل و حاضران در جلسه عبارت بودند از: ارتشبد ازهاری نخست وزیر، دکتر عاملی وزیر آموزش و پرورش، سپهبد مقدم معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور، سپهبد حاتم جانشین ستاد بزرگ ارتشتاران، سپهبد محققی فرماندهی ژاندارمری، سپهبد صمدیانپور رئیس شهربانی، ظلی معاون وزارت خارجه و ارتشبد عباس قرهباغی وزیر کشور. بعد از مطرح شدن موضوع، قرهباغی مخالف برگزاری تظاهرات بود و آزادی آن را خلاف هدف تشکیل حکومت نظامی، دانست. برخی گفتند که اگر مخالفت شود مخالفان آن را به مخالفت با مذهب تعبیر خواهند کرد. اما سپهبد حاتم موافق آزادی تظاهرات و راهپیمائی بود. استدلال وی این بود که غیبت و فرار سربازان زیاد شده و سربازان آمادگی رو در رو شدن با مردم را ندارند، ممکن است از فرمان تیراندازی به سوی مردم پرهیز و به مردم بپیوندند. در نهایت بعد از مدتی بحث بین موافقان و مخالفان نتیجهای گرفته نشد و ارتشبد ازهاری نتوانست تصمیمی بگیرد. قرار شد که وی با شاه دیدار و قضیه را مطرح کند. در طی تماسها و مذاکرهی ازهاری با شاه و نیز تماسها و مشورتهایی!! با آیتالله سید محمدکاظم شریعتمداری، سرانجام اعلام شد که اجازه راهپیمائی داده شده است. همچنین مقرر شد حرکت دستهها در جنوب خط شرقی و غربی که به موازات خیابان شاهرضا از سید خندان و سه راه ضرابخانه بگذرد و مأموران نظامی، از این خط به بالا را با نهایت دقت کنترل و مراقبت کنند که مردم به طرف شمال شهر حرکت نکنند.[6]
ارتشبد غلامعلی اویسی نیز تلگرافی را به فرماندهان ارتش در شهرهای مختلف ارسال کرد و در آن یاد آور شد که اگر گروهی از مردم قصد پائین آوردن مجسمهی شاه را داشتند در برابر این حرکت واکنشی نشان ندهند. اویسی یاد آور شد، این دستور از ناحیه شخص شاه صادر شده است.[7]
همچنین گزارشی درخصوص تدابیر امنیتی دولت در مورد روزهای تاسوعا و عاشورا صادر شد. در بخشی از این سند آمده: «با توجه به اعلامیه اخیر دولت به منظور احترام به شعائر مذهبی و آزادی مردم در اجرای مراسم مربوط در سوگ سرور شهیدان حضرت امام حسین علیهالسلام مراسم مذکور در مساجد و تکایا و همچنین معابر آزاد اعلام شده است. در جهت سیاست اعلام شده بالا به طور کلی منظور این است که یگانهای ارتش شاهنشاهی با مردم درگیری حاصل ننموده و در معابر و اجتماعات نباشند به نحوی که از درگیری با مردم و سوگواری قویاً خودداری گردد و در روزهای تاسوعا و عاشورا به احترام شهادت سرور شهیدان جهان خونریزی نشود...».
تظاهرات روز تاسوعا (19 / 9 / 57)
جمعیت از ساعات ابتدایی صبح تاسوعا از نقاط مختلف شهر در شمال و جنوب مانند قیطریه، شمیرانات، اطراف بازار و خیابانهای ناصرخسرو و نادری و به طور کلی از سرتاسر شهر به حرکت درآمده و در حدود ساعت 9:30 دقیقهی صبح در مقابل منزل آیتالله سید محمود طالقانی در پیچشمیران اجتماع کرده و در حالی که ایشان پیشاپیش آنها حرکت میکرد، راهپیمایی خود را به طرف میدان شهیاد (آزادی فعلی) در امتداد خیابان شاهرضا (انقلاب و آزادی فعلی) آغاز کردند.
در طول مسیر به طور مرتب از خیابانهای اطراف مانند: کوروش کبیر(دکتر شریعتی)، مجیدیه، نواب، سلسبیل، کندی(میدان توحید)، گیشا، فردوسی و پهلوی(ولیعصر) جمعیت وارد خیابان شاهرضا (انقلاب) شده و به انبوه تظاهرکنندگان میپیوستند.
این جمعیت چـون سیل خروشـان به سوی میدان شهیاد (آزادی فعلی) حرکـت کرده و پلاکـاردها و پارچه نوشتههایی با خود حمل میکردند که روی آنها نوشتـه شده بود: «انقلابیترین مرد جهان است، خمینی» و «درود برخمینی بتشکـن، مرگ بر این یزید قانونشکن» و «خمینی، خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد، دشمن خونخوار تو» و...[8]
حضور زنان که اکثراً با چادر سیاه، در صفهای منظم و با در دست داشتن عکسهائی از امام خمینی و سر دادن شعارهای مختلف به راهپیمائی پرداختند، بسیار قابل توجه بود.[9]
اولین نفرات حدود ساعت 11 تا 11:30 دقیقه وارد میدان آزادی شده و در پی آن سیل خروشـان مردم نمایان گـشت؛ به طوری کـه در ساعت 12:10 دقیقه میدان آزادی مملو از جمعیت شد و مردم به ناچار در خیابانهای اطراف مانند آیزنهاور(آزادی) متوقف شدند. جمعیت در حـدود ساعت 13:30 دقیقه، تمام فاصلهی بین میدان شهـیاد (آزادی) و 24 اسفند (انقلاب) را پوشانده بود. تظاهرات مردم تهران در ساعت14:30 دقیقه با برگزاری نماز جماعت به امامت آیتالله طالقانی به اتمام رسید و مردم به تدریج متفرق شدند.
از نکات قابل توجه این تظاهرات عدم قرائت قطعنامهی پایانی راهپیمایی در میدان آزادی و تنها قرائت آن در مسیر راهپیمایی بود؛ به طور مثال شهید آیتالله سید محمد بهشتی آن را در مسجد امام زمان در خیابان آیزنهاور و شهید مفتح در میدان 24 اسفند قرائت کردند.
در حالی که ساعت 13:30 جمعیت بیشماری در میدان آزادی تجمع کرده بودند هنوز حدود 000 / 80 نفر زن در خیابان تخت جمشید(آیتالله طالقانی) بودند. همچنین از این گزارشها به دست میآید که جمعیتهای چند صد هزار نفری در میدان توحید، خیابان شریعتی، خیابان هدایت، خیابان ری، میدان قیام، میدان امام حسین(ع)، چهار راه سید خندان، میدان گمرک یعنی مکانهایی را که کمیتهی راهپیمایی معین کرده بود، تجمع کردهاند و این نشان از موفقیت کمیته برگزار کننده، میداد.
در این که جمعیت روز تاسوعا چقدر بوده است گزارشهای متفاوت رسیده است. بعضی از خبرگزاریها تعداد جمعیت را از دو تا سه میلیون گزارش کردهاند. ارتشبد قرهباغی وزیر کشور وقت جمعیت راهپیمایی تاسوعا را «بیش از دو میلیون نفر» اعلام نموده است.[10]
ولی آنچه که همهی شاهـدان این واقعـهی عظیم را متحیر کرد، نظم و انضباط مثالزدنی مردم در این روز و توانایی بسیج مردم توسط انقلابیون مسلمان ایران بود.[11]
علاوه بر تهران در شهرستانهای مختلف کشور تظاهرات باشکوهی علیه رژیم برگزار شد و در واقع در سرتاسر ایران، حال و هوای عزاداران به مناسبت تاسوعای حسینی رنگ و بوی سیاسی و حالت مبارزه و تظاهرات همگانی علیه رژیم شاه به خود گرفته بود.
تظاهرات روز عاشورا (20 / 9 / 57)
تظاهرات روز عاشورای سال 1357 مانند تظاهرات روز قبل و حتی تندتر از آن بود. در تظاهرات این روز به خصوص در شهرستانها درگیریهایی رخ داد و تعدادی از مردم توسط مأموران به خاک و خون کـشیده شدند. در تهران کیفیت تظاهرات تقریباً همانند تظاهرات روز قبل(تاسوعا) بود.[12]
مردم در این روز مجدداً از گوشه و کنار تهران در دستههای بزرگ و کوچک به سوی مراکز تعیین شده حرکت کردند. پس از تجمع، راهی خیابان انقلاب و آزادی شدند. از مجموع گزارشهای 20 / 9 / 57 ارتش چنین استنباط میگردد که روز عاشورا مانند روز تاسوعا مردم از همان مسیرها حرکت کردهاند با این تفاوت که روز عاشورا جمعیتی به مراتب بیشتر و با شعارهای تندتر دست به راهپیمایی زدهاند و کمیته راهپیمایی نیز با آمادگی بیشتر و تجهیزات صوتی کافی به ادارهی امور پرداخته است و در چند نقطهی خیابان آیزنهاور(آزادی) و میدان آزادی قطعنامه را قرائت کردهاند. با اینحال بیمناسبت نیست که بعضی از گزارشهای ویژه را نقل کنیم.
«... ساعت 10 صبح حدود صد هزار نفر در میدان آزادی اجتماع کردهاند و خودروی شمارهی تهران22 / 53822 که اطراف آن را مارک انتظامات چسباندهاند زیر برج شهیاد متوقف و مشغول سیمکشی و نصب بلندگو در اطراف میدان هستند. همچنین ساعت 10 صبح جمعیتی بیش از یک میلیون نفر از میدان 24 اسفند(انقلاب) با داشتن پرچم و شعار به طرف میدان شهیاد در حرکت است.
جمعیتی حدود 000 / 700 نفر از خیابان کوروش(شریعتی) به سمت پیچشمیران در حرکتاند که جلوی هر دسته 15 دستگاه خودرو بدون شماره در حرکت هستند و تعداد 200 تا 300 بلندگو و با عکسهایی از آیتالله خمینی در حال شعار دادن به سوی پیچشمیران در حرکتند.
جمعیتی حدود یک میلیون نفر از بازار و سرچشمه به طرف پیچشمیران در حرکتند و عکسهای آیتالله خمینی را همراه با شعار حمل میکنند. در ساعت 9:30 جمعیتی حدود 000 / 80 نفر در خیابان خاوران شعار میدهند: قرآن را، مسجد کرمان را، مردم مسلمان را شاه به آتش کشیدـ استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. در بامداد تابلوهای خیابان پهلوی به نام خیابان[امام] خمینی تبدیل شده است. ساعت 12:11 جمعیتی حدود000 / 600 نفر در خیابان کوروش نشستند و دو روحانی برای آنها قطعنامهای را در 17 بند قرائت کردند.
بیشتر شعارهای امروز چنین بود: به گفتهی خمینی حکومت اسلامی ایجاد باید گرددـ رژیم آمریکایی نابود باید گردد ـ زندانی مسلمان آزاد باید گرددـ به گفتهی خمینی این شاه آمریکایی اعدام باید گرددـ مرگ بر شاهـ آزادی، استقلال، حکومت اسلامیـ جنگ مسلحانه تنها راه رهاییـ رهبر دور از وطن خدا نگهدار توـ چین، شوروی، آمریکا دشمن ایرانندـ مرگ بر این حکومت یزیدیـ توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد.
ساعت 10 در میدان 25 شهریور(شهدای هفتم تیر) یک خودروی ارتشی بدون شماره به سوی مردم تیراندازی و فرار کرد. کامیونهایی مملو از خرما و پرتقال در حرکت بودند و بین مردم تقسیم میکردند. مردم نام میدان شهیاد را به شریعتی تغییر دادند. ساعت 13 مردم به تدریج با دادن شعار و حمل پلاکاردهای بزرگ آیتالله خمینی متفرق میشوند.»[13]
در حدود ظهر قـطعنامهی راهپیمایی روز عاشورا توسط حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری قرائت شد. این قطعنامه شامل مفادی چون انتخاب امام خمینی به رهبری انقلاب، درخواست برچیدن رژیم سلطنتی در ایران، برقراری حکومت عدل اسلامی، رد هرگونه استعمار و استثمار و... بود. قطعنامه از آن جهت اهمیت داشت که آشکارا برای همگان، چه در داخل و چه در خارج از کشور، اهداف انقلاب مردم ایران را بیان میکرد. جمعیت تظاهرکننده در مـیدان آزادی، پس از قرائت قطعنامهی پایانی تظاهرات و تأیید آن، به تدریج به سمت منازل خویش بازگشتند. تقریباً میتوان گفت تظاهرات روز عاشورا در حدود ساعت 14 خاتمه یافت.
دربارهی جمعیت شرکت کننده در این تظاهرات آمار متفاوتی اعلام گردیده ولی آنچه میتوان گفت این است که در تهران حداقل دو و نیم میلیون نفر در تظاهرات شرکت کـرده که در شهرهای بزرگ کشور کمی کمتر از کل جمعیت آن شهرها در تظاهرات این روز شرکت داشتند.[14]
شایان گفتن است نظم راهپیمائی در هر دو روز از سازمان نیرومندی که آن را اداره میکرد، حکایت داشت.[15] اما راهپیمائی این دو روز تفاوتهائی با هم داشت. در روز تاسوعا راهپیمائی به صورت آرام و شعارهائی تندی علیه شخص شاه داده نشد. اما با تلاش روحانیان و برنامهریزهایی که صورت گرفت تظاهرکنندگان روز عاشورا، شخص شاه را مورد خطاب قرار داده و شعار مرگ بر شاه، سر دادند.
شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی درباره راهپیمائی روز تاسوعا و برنامه ریزیهای صورت گرفته برای راهپیمائی روز عاشورا این چنین میگوید: «[در روز تاسوعا] جمعیت از تمام خیابانها راه افتادند و رفتند و راهپیمائی کردند، ولی یک مرگ بر شاه گفته نشد و مرتب از بلندگو اعلان میکردند که شعار تند گفته نشود... حتی این جریان را منتسب میکردند به آقای طالقانی،که[ایشان] فرمودهاند شعار تند گفته نشود... یادم هست دکتر [یدالله] سحابی گفته بود، که بهتر است که به همان ترتیبی که اروپائیها اعتراض میکنند، سکوت کنیم و هر چه میخواهیم بگوییم و خواستههایمان را روی پرده بنویسیم و برداریم و حرکت کنیم در دنیا تأثیرش بیشتر است! من خیلی عصبانی شدم و شب یادم هست که جلسه گذاشتیم و من تلفن کردم به همان ستاد برگزاری مراسم...گفتم این نمیشود و فردا باید شعار مرگ بر شاه مطرح شود. و افراد را جمع کردیم و فرستادیم توی بخشهای مختلف، حتی از روحانیت مبارز، هر کداممان تقسیمیشدیم به یک منطقه که شعارهای آن منطقه را کنترل و هدایت کنیم. من خودم مسئول بودم جمعیتی که از طرف خیابان ری حرکت میکند با آن جمعیت بیایم و کسی که با بلندگوی دستی شعارها را هدایت میکرد، من همراهش بودم. آمدیم نزدیک خیابان انقلاب که رسیدیم، از خیابانی که به دروازه شمیران میرود، ما از آنجا ملحق شدیم به سایرین و آنجا شعار مرگ بر شاه را شروع کردیم...»[16]
حجتالاسلام ناطق نوری که در راهپیمائی آن روز نقش فعالی داشتهاند در اینباره میگوید:
«جامعه روحانیون مبارز راهپیمائی تاسوعا و عاشورا را به راه انداخت. حضور مردم در این مراسم شگفت انگیز بود. آخرین میسر راهپیمائی، میدان آزادی بود. من روی مینیبوس بودم و مرتب شعار میدادم. بعضی جاها که شعارها خیلی شل میشد، میرفتم و بلندگو را میگرفتم و شعارها را خیلی تند میکردم. در خیابان آزادی مقابل مسجد صاحب الزمان، شخصی بود که شعارهای بیروحی میداد. بلندگو را از او گرفتم و شعار داغ دادم و سپس گفتم، این طور شعار بده. به میدان آزادی که رسیدیم جمعیت میلیونی موج میزد. باز هم شعارها بیروح بود. روی جمعیت شنا کردم تا خود را به مینیبوس مستقر در پای برج رساندم و بلندگو را از دست یکی از برادران مداح اهل شهر ری گرفتم. یک مرتبه گفتم: «بگو مرگ بر شاه!» موج مرگ بر شاه تمام میدان و خیابانهای اطراف را گرفت و احساسات مردم حسابی تحریک شد، به طوری که مینیبوسی که روی آن بودم، این طرف و آن طرف خم میشد. آقای دکتر عباس شیبانی و آقای [حجتالاسلام علیاصغر] مروارید هم روی مینی بوس بودند. آقای سید عبدالکریم موسوی اردبیلی پایین بود و قرار شد ایشان بالای مینیبوس بیاید و قطعنامه را بخواند. بالا که آمد نتوانست بخواند. از طرفی آقای شیبانی میگفت «آقا قطعنامه را بخوان، چون مینیبوس ممکن بود چپ بشود.» من هم دیدم وقت دارد تلف میشود، قطعنامه را گرفتم بدون این که قبلا مطالعه کرده باشم و بدانم چند ماده است، شروع کردم و با صدای خیلی رسا خواندم. هر مادهای که خوانده میشد، مردم سه بار میگفتند صحیح است. آن موقع تکبیر هنوز باب نشده بود و 17 مادهی قطعنامهی پایانی قرائت شد....»[17]
حجتالاسلام حسین انصاریان نیز در بارهی تظاهرات روز تاسوعا و عاشورای 57 میگوید: «برای برگزاری هرچه با شکوه برگزار کردن تظاهرات برنامهریزی و هماهنگی شد. ابتدا گروهی برای کمک رسانی زخمیان احتمالی در نظر گرفته شد. شعارها و شعار دهندگان مشخص بود مشخص و پلاکاردهای بسیاری نوشته شد. در این میان شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» شعار جا افتاده و مورد پسند همگان بود. ماشین، بلندگو و امکانات دیگر به طور رایگان از سوی مردم در اختیارمان بود. من یکی از شعار دهندگان بودم. از ابتدای مسیر، که از منطقهی خودمان شروع شد، به بالای مینیبوس رفته، شعارها را پشت بلندگو اعلام میکردم. تظاهرات همگانی و هرجایی شده بود و به هم پیوست میخورد. روز بعد، یعنی عاشورا، نیز راهپیمائی انجام شد که به مراتب سنگینتر از روز قبل بود... نیز همان روز گروهی از افراد نیروی هوائی با لباس فرم در تظاهرات شرکت کردند. من بالای مینیبوس و در حال شعار دادن بودم که این صحنه را مشاهده کردم. این حرکت برای مردم دلگرم کننده و امید بخش بود. ... در مسیر راهپیمائی درِ منازل به روی مردم باز بود. یک نفر از اهل خانه، مرد یا زن، باحجاب یا بیحجاب ایستاده بود و به مردم آب، شربت و غذای نذری میداد. هیئتها نیز نهار نذری خود را بین جمعیت تظاهرکننده تقسیم میکردند.... ویژگی دیگر راهپیمائی تاسوعا و عاشورا، که برای همه شگفتآور بود شده بود، نظم و انضباط آن بود. عدهای برگزاری چنین راهپیمائی و به حرکت در آوردن چند میلیون نفر را به بعضی گروهها نسبت میدادند، ولی باید گفت نظم و انضباط در وجود خود مردم بود و مأموران انتظامی نیز از تودهی مردم جوشیده بود. بچههای مسجد هر محلهای با بازو بندهای «انتظامات»، اجتماع مردمی محله را به خوبی هدایت کرده، به دریای جمعیت پیوند میدادند.»[18]
عظمت راهپیماییهای دو روز عاشورا و تاسوعا که مردم آن را یک رفراندوم عمومی میدانند، چنان بود که همه خبرنگاران خارجی، با شگفتی بسیار گزارش مشروح آن را به کشورهای خود مخابره کردند و همهی مطبوعات دنیا، صفحههایی را به چاپ عکسها و گزارش این راهپیماییها اختصاص دادند. بسیاری از خبرگزاریها، این راهپیماییها را بزرگترین راهپیماییهای تاریخ معاصر نامیدند و از آن به اعجاب یاد کردند.[19]
گفتنی است در پایان مراسم قطعنامهای به شرح زیر در چند نقطه تهران از جمله میدان شهیاد (میدان آزادی فعلی) قرائت شد:
«در این روز بزرگ و تاریخی، روز عاشورا و روز شهادت شکوهمند سرور آزادگان، پیشوا و امام مسلمین جهان حسین بن علی و یاران رزمنده و وفادارش، ملت مبارز ایران راهپیمائی بزرگ که به دعوت نمایندگان اکثریت قاطع ایران تشکیل شده است، پیوند خود را با قیام تاریخی کربلا و اهداف مقدس آن تجدید میکنیم و مواد زیر را به عنوان قطعنامهی این گردهمآیی با شکوه اعلام میداریم:
1. حضرت آیتالله العظمی خمینی، رهبر است و خواستههای ایشان خواست عموم ملت است. پیاده روی امروز رأی اعتمادی است که از دل و جان به ایشان داده میشود و فرد فرد ملت مسلمان و مبارز ایران از رهبری ارزشمند و عالیقدر ایشان قدردانی مینماید.
2. سقوط و بر چیده شدن بساط سلطنت استبداد و پایان هرگونه آثار استعمار خارجی که با استبداد داخلی پیوند دارد و استقلال واقعی مردم مسلمان ایران.
3. برقراری حکومت عدل اسلامی بر اساس آراء مردم و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور و تعمیم آزادیهای فردی و اجتماعی با معیارها و ضوابط اسلامی.
4. تقارن ایام مذهبی را با روز جهانی اعلامیه جهانی حقوق بشر غنیمت دانسته و اعلام میداریم که تنها تعمیم حقوق فکری و اساسیترین هدفهای جنبش ماست؛ بلکه اسلام خود مبتکر حقوق بشر است.
5. استثمار و استعمار بیگانه و وابستگی به امپریالیسم شرق و غرب و قدرتهای بزرگ به هر شکل که باشد باید ریشه کن گردد و به روابط متقابل و حقوق و مصالح طرفین یا کشورهایی که استعمارگر نیستند مبدل گردد.
6. حقوق اجتماعی و سیاسی کلیهی افراد جامعه و اقلیتهای مذهبی و اتباع دیگر کشورها که بنا بر مصالحی در ایران اقامت دارند با رعایت همه جانبه اسلامی به طور کامل محفوظ و محترم باشد.
7. آزادی واقعی و حیثیت و شرف و کرامت انسانی زنان که اسلام به آنها داده و حقوق اجتماعی و رشد همهی استعدادهای آنها به صورت کامل تأمین شود.
8. اجرای عدالت اجتماعی و تعمیم حقوق کارگران و دهقانان و امکان بهرهبرداری کامل آنان از محصول کار و دسترنج خویش فراهم گردد.
9. هر گونه تبعیض حقوقی و اجتماعی و استثمار انسان به وسیله انسان و سلطهگری اقتصادی که باعث جمع ثروت از یک طرف و بدبختی از طرف دیگر باشد ریشه کن شود.
10. استقلال شرافتمندانهی اقتصادی و احیا کشاورزی و پیشرفت صنعتی مستقل تا حد خودکفائی.
11. اعتصابات شکوهمند کارکنان و تأسیسات دولتی و بخش خصوصی که ضربهی مهلکی بر پیکر رژیم وارد آورد، مورد تائید ما میباشد.
12. لازم میدانیم مردم فداکار توجه کنند با کمبودی که از این رهگذر به وجود میآید، همکاری برادرانه لازم را در تأمین لازمات دیگران به عمل آورد و از احتکار و گران کردن کالاهای مصرفی خوداری نمایند.
13. کشاندن ارتش به خیابانها و قرار دادن آنها را رو در روی ملت خیانتی به ارتش و ملت میدانیم و ارتش ایران باید بداند که وظیفه اساسی آن موضعگیری با دشمنان خارجی است نه با خود مردم.
14.تبلیغات بیاساس رژیم در خصوص نفوذ کمونیسم در قیام ملت مردم و آتش سوزی و آلوده کردن مبارزات مردم مسلمان نخواهد توانست ملت آگاه را که حب اسلام و وطن، انگیزه آنهاست سست نماید.
15. ما به روان پاک و پر افتخار شهدای جنبش اسلامی به خصوص شهدای مبارزات 15 سالهی اخیر که سهم شایانی در پیشبرد اهداف مبارزه دارند و با الهام از مکتب حسین(ع) خون خود را بیدریغ نثار کردند درود میفرستیم.
16. کلیهی زندانیان سیاسی و تبعیدیها که به جرم دفاع از حریم حق و اسلام از آزادی محروم شدهاند باید به خانههای خود بازگردند.
17 به منظور رسیدن به هدفهای پاک خود، مبارزهی آگاهانه ملت تا سرحد پیروزی به صورتهای گوناگون ادامه خواهد یافت و هرگونه دسیسه و دروغ و دروغ پردازی، اختناق و یورش حکومت، ما را از جنبش اسلامی وا نخواهد داشت.
پیروز باد مبارزات حق طلبانهی ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی.»[20]
شاه نظارهگر تظاهرات
یکی از شاهدان آن مراسم محمد رضاشاه بود که با بالگرد از فراز جمعیت به سیل خروشان مردم انقلابی و به پاخاسته نگریست و دریافت که دیگر عمر رژیم وی به سر آمده است.
ارتشبد حسین فردوست شرح این ماجرا را اینگونه بیان میکند: «تظاهرات عظیم تاسوعا و عاشورا [19 و 20 آذر] پیش آمد و محمدرضا و ازهاری با هلیکوپتر تمام سطح شهر را بازدید کردند. محمدرضا خطاب به ازهاری گفت: «همهی خیابانها مملو از جمعیت است، پس موافقین من کجا هستند؟!» و ازهاری پاسخ داد «در خانههایشان!» آخرین امید محمدرضا به یأس تبدیل شد و گفت: «پس فایدهی ماندن من در این مملکت چیست؟! «و ازهاری پاسخ داد: «این بسته به نظر خودتان است!»[21]
جالب این جاست مردم وقتی پرواز سه فروند بالگرد را بر فراز جمعیت دیدند به یکدیگر گفتند، بالگرد شاه است او هم در تظاهرات شرکت کرده است.[22]
راهپیمائی شکوهمند تاسوعا و عاشورا، سفرای خارجی را نیز به شگفتی واداشت و آنها را مجبور کرد که به عظمت شکوه، نظم، و تأثیر آن اقرار کنند. آنتونی پارسونز مشاهدات خود را از آن روز اینگونه بیان کرده است: «راهپیمائی تاسوعا و عاشورا از نظر عظمت و انضباط و یکپارچگی نمونه و بیسابقه بود. سفارت انگلیس که در مرکز تهران واقع شده مشرف بر خیابان فردوسی است که یکی از راههای اصلی عبور راهپیمایان از جنوب شهر به طرف میدان شهیاد (آزادی فعلی) در پنج مایلی شهر میباشد. هر دو روز از ساعت 9 صبح تا وقت ناهار من در پشت پنجره اطاق خود صفوف راهپیمایانی را که از خیابان فردوسی میگذشتند نظاره میکردم. در مدت سه تا چهار ساعت عرض این خیابان و پیاده روها مملو از جمعیتی بود که برای پیوستن به صفوف سایر راهپیمایان در حرکت بودند و سیل جمعیت تا آن جائی که چشم کار می کرد موج میزد. این خیابان فقط یکی از مسیرهای راهپیمائی بود و من ارقام یک میلیون تا یک میلیون و پانصد هزار نفر جمعیت را که در بارهی تعداد شرکت کنندگان در این راهپیمائی منتشر شد اغراق آمیز نمیدانم. بیشتر راهپیمایان کسبه و بازاریان و افراد متوسط و بسیاری از آنها از زن و مرد خوش لباس و مرتب بودند.... منظره آن روز را هرگز فراموش نمیکنم و هنگامی به سیل جمعیت نظاره میکردم پیش خود میاندیشیدم دولت با رفع ممنوعیت این راهپیمائی چه کار عاقلانهای کرده است. زیرا اگر نیروهای نظامی درصدد جلوگیری از چنین حرکتی برمیآمدند، و یا بدتر پس از حرکت جمعیت قصد پراکنده ساختن آنها را داشتند فاجعهی عظیمی به بار میآمد. در خیابانها یک سرباز پلیس دیده نمیشد ولی نظم جمعیت فوقالعاده و بینظیر بود. من سربازان محافظ سفارت را داخل ساختمان پنهان کردم و از آنها خواستم خود را به جمعیت نشان ندهند...»[23]
بعد از راهپیمایی بیسابقه در روز عاشورای حسینی گزارشی از جزییات این راهپیمایی تسلیم محمدرضا گردید در بخشی از آن گزارش میخوانیم: «در روز 20 / 9 / 1357 که مأمورین ویژه ژاندارمری کشور شاهنشاهی ناظر بر حرکات دستجات و گروههای مختلف مردم تهران در مراسم عزاداری حسینی بودهاند، مشاهده مینمایند که اصولاً اعمال و رفتار اکثر دستجات معروضه که با تنظیم برنامه مخصوصی از تمام نقاط تهران حتی شهرستانها گردآوری شده بودند جنبه عزاداری نداشته و با در دست داشتن پرچمهای سرخ کمونیستی و پلاکارتهای حاوی شعارهای ضد انقلابی اکثر خیابانها را پیموده و اقدامات زیرین را انجام دادهاند.
1.دادن شعارهای ضد ملی 2.تهیه کاریکاتورهای زننده 3...»
مواضع و دیدگاههای امام خمینی پس از راهپیمائی عظیم تاسوعا و عاشورا
امام در 20 آذر برابر با روز عاشورا در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج دربارهی پیام تظاهرات روز تاسوعا و عاشورا فرمودند: «تظاهرات دیروز و امروز در ایران راه عذر را از همه کس و همه دولتها سد کرد. دیگر دولتها نمیتوانند ادعا کنند که شاه قانونی است و در مملکت به طور رضایت مردم و به طور قانون توقف کرده است. رفراندمی که در دیروز و امروز شد و قطعنامههایی که صادر شد به همه دنیا ثابت کرد که شاه ساقط است. ما میگفتیم از اول ساقط بوده؛ ادعای من این بود که از اول رضاشاه و این شاه به طور قاچاق و به طور یاغیگری در ایران حکومت کردند؛ لکن حالا اگر کارتر و امثال اینها انکار داشتند، دیروز و امروز ثابت کرد که هیچ قانونیت ندارد برای این که به حسب نص قانون اساسی ما، دولت، شاه باید به رأی ملت، شاه باشد. و یک امر طبیعی است که باید اینطور باشد. و الان تمام ملت در تهران، مشهد، قم، تبریز، همه جای ایران اعلام کردند با آرامش - که عذری در کار نباشد که یک طوایف دیگری داخل بودند و از آن طرف مرزها آدمهایی آمدهاند! با کمال آرامش تمام ایران گفتند که ما شاه را نمیخواهیم.»
ایشان در ادامه با تأکید بر غیرقانونی بودن شاه به دنیا پیام دادندکه همگان میدانند که رژیم شاه قانونی نیست و هر کشوری با آن همکاری کند قراردادهایش با ایران لغو و به آن کشور نفت فروخته نخواهد شد. امام خمینی در دنباله، از مجلس آمریکا خواست به دلیل حمایت کارتر از شاه، وی را استیضاح کنند.[24]
همچنین امام خمینی در روز 21 آذر یک روز پس از تظاهرات پرشور و عظیم عاشورای حسینی ضمن فرستادن درود بر ملت ایران از تأثیر و پیامدهای این حرکت عظیم در رساندن پیام ملت ایران به گوش جهانیان و آشکار شدن حقیقتها بر همگان و خنثی شدن تبلیغات رژیم و حامیان آن سخن گفتند.
امام در این پیام فرمودند: «اینجانب با چشمی پر امید و دلی فشرده از محبت از هواداری شما ملت عزیز از هدفهای بزرگ که سرنگونی رژیم شاه و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرارحکومت جمهوری اسلامی است، احساس غرور میکنم.» همچنین ایشان در بخشی از پیامشان فرمودند: «همزمان با راهپیمایی بزرگ شما در پیامی به سران دولتها اعلام نمودم که رفراندم این دو روز برای هیچکس ابهامی باقی نگذاشت که ملت شاه را نمیخواهد و عدم رسمیت او را با اکثریت قاطع قریب به اتفاق اعلام کرد؛ و به همین جهت اخطار نمودم که از این پس هرکس از سران دولتها از شاه پشتیبانی کند، از نفت ایران محروم، و قراردادهای ایران با آنان غیر رسمی اعلام می شود؛ و مادامی که سران این دولتهای پشتیبان شاه بر سر کارند، قطع نفت و بطلان قراردادها ادامه دارد.»[25]
پیامدها
یکی از پیامدهای تظاهراتِ روزهای تاسوعا و عاشورا، بینتیجه بودن و شکست خوردن حکومت نظامی بود. اگر شاه تا آن روز امیدوار بود که شاید بتواند با توسل به دولتِ نظامیِ ازهاری، پایههای سلطنت خود را محکم کند، تظاهرات این دو روز ناکارآمدی این تدبیر را خیلی زود آشکار ساخت. میلیونها نفر به خیابانها آمدند و در نهایت نظم و انتظام، شعار مرگ بر شاه سر دادند و رسماً اعلام کردند که خواستار رهبریِ امام خمینی و کنارهگیری شاه هستند و عوامل رژیم و در رأس آن خودِ شاه، درمانده شده و قدرتِ انجام هرگونه اقدامی را نداشتند. ویلیام سولیوان (سفیر وقت امریکا در ایران) که اعتقاد داشت، دولتِ ژنرال ازهاری آخرین شانس بقای رژیم است، پس از استعفای وی، در گزارشی که به امریکا ارسال کرد، تأکید نمود که: «دولت نظامی شکست خورده است و سقوطِ شاه غیرقابل اجتناب به نظر میرسد.»[26]
یکی دیگر از پیامدهای این تظاهراتها، تثبیتِ رهبریِ امام خمینی بود. در این تظاهرات جمعیتِ تظاهرکننده ضمنِ در دست داشتن عکس امام، شعارهای بسیاری در حمایت از ایشان سر میدادند و همچنین در یکی از بندهای قطعنامهی تظاهراتِ روز عاشورا، بر رهبری امام خمینی تأکید شده بود. پارسونز در اینباره چنین میگوید: «راهپیماییِ روزهای تاسوعا و عاشورا مخالفان را بیش از پیش متحد ساخت و نتایج فوری و مؤثری داشت. اولین نتیجهی آن تقویت موضعِ روحانیون تهران در برابر روحانیون معتدل و محافظهکار قم و مشهد بود.[27] نتیجهی دیگر، پیوستن همهی گروههای سیاسی و غیرمذهبیِ مخالف، به مخالفانِ مذهبیِ رژیم و پذیرفتن رهبری آنها و بالاخره نتیجهی نهایی، اثباتِ شکست دولتِ نظامی و ناتوانی آن در ادارهی امور مملکت و کنترل اوضاع بود. در واقع دولتی در ایران وجود نداشت و قدرتِ حکومت عملاً به مردم و شبکهی مذهبی که از طرفِ آیتالله خمینی رهبری میشد انتقال یافته بود...»[28]
همچنین تظاهرات مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا نشان داد، محمدرضا پهلوی پایگاهی قابل اعتنایی میان مردم ایران نداشته و این باعث شد تا حمایت امریکا از او دچار تردید شود. در دستگاه دیپلماسی واشنگتن دو دیدگاه در خصوص نحوهی برخورد با بحرانِ ایران وجود داشت. اولین گرایشی که از طرف «زبیگنیو برژینسکی»، معاون امنیت ملی کارتر و نیز «شلزینگر» و «چارلز دونکن»، از مقامات نظامی امریکا، حمایت میشد، معتقد به حمایت از شاه بر هر طریق ممکن بود. آنان حفظِ شاه را در راستای تمرکز و اهمیت منافع امریکا در منطقه و جهان ارزیابی میکردند. دیدگاه دوم که از طرفِ افرادی چون «سایروس ونس»، وزیر امورخارجه و «وارن کریستوفر» و «نیوسام»، از مقامات سیاسی امریکا، حمایت میشد، بیشتر بر دموکراتیزه کردن فضایِ سیاسی ایران تأکید داشت و اتفاقاً آنان نیز دیدگاه خود را بهترین راهِ حفظ منافع امریکا تشخیص میدادند. هر دو گروه سعی میکردند تا رئیسجمهور امریکا را با خود همراه سازند و اگر کارتر تا قبل از تظاهراتِ تاسوعا و عاشورا در این زمینه بیتفاوت بود، قطعاً پس از تظاهرات، دیدگاه گروه دوم را به عنوانِ دیدگاهِ مناسب، مورد تأمل قرار داد، چرا که ایدهی گروه اول مبنی بر روی کار آوردن حکومت نظامی، عملاً به شکست انجامید.[29]
حاج اسدالله عسگر اولادی درباره پیامدهای راهپیمایی عاشورا 1357 میگوید: «بعد از راهپیمایی بزرگ، شاه دیگر خودش را باخته بود... وقتی اول محرم شده بود شاه دست و پایش لرزیده بود و دائماً به دنبال رفتن بود اما میخواستند به زور اینجا نگهش دارند. وقتی عاشورا شد دیگر خودش را باخته بود... تدارکات اربعین به قدری وسیع بود که یک هفته قبل از اربعین با وجودی که به او گفته بودند که تا یک ماه صبر کن [فرار کرد].» بنابر این انقلابی که با الهام از قیام امام حسین(ع) و یارانش روی داده بود با استفادهی مناسب از ایام عزاداری امام حسین(ع) و یارانش توانست رژیم طاغوتی شاه را به ورطهی نابودی بکشاند و نظام اسلامی را جایگزین آن کند.[30]
نتیجه
راهپیمائیها شکوهمند و رفراندمگونهی تاسوعا و عاشورا سال 1357، به جهانیان نشان داد عمر رژیم دیگر به سر آمده و حکومت پهلوی مشروعیت و وجهی قانونی ندارد؛ موضوعی که امام خمینی در سخنرانیها مصاحبهها و پیامهایشان بارها آن را اعلام کرد. پس از این راهپیمائی شاه به فکر تشکیل و جایگزینی دولت جدیدی به جای دولت نظامی ازهاری افتاد تا شاید با عقب نشینی تاکتیکی، سلطنت او را از مرگ حتمی نجات دهد لذا در 26 دی ماه دولت بختیار به عنوان آخرین ترفند برای بقای رژیم، از مجلس رأی اعتماد گرفت. همان روز نیز شاه از کشور خارج شد. در 29 دی ماه راهپیمائی عظیم و با شکوه اربعین حسینی در سراسر ایران برگزار گردید. تظاهرات این روز حتی با شکوهتر از تظاهرات عاشورا بود. مردم در این تظاهرات به دولت بختیار رأی منفی دادند. افزون بر این خواهان سرنگونی رژیم، برقراری حکومت اسلامی و بازگشت امام خمینی به میهن شدند.
پینوشتها:
[1] مجیدرضا اقدسی، انقلاب اسلامی ایران از دی 1356 تا بهمن 1357، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، ص 137.
[2] ویلیام سولیوان، مأموریت در ایران، ترجمه محمود شرقی، تهران، انتشارات هفته، چ اول، 1361، ص 391.
[3] مجیدرضا اقدسی، انقلاب اسلامی ایران از دی 1356 تا بهمن 1357، ص 136.
[4] یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، پیشین، ص 563.
[5] اعترافات ژنرال: خاطرات ارتشبد قره باغی تهران: نشر نی، 1364، ص 69 و 69.
[6] اعترافات ژنرال: خاطرات ارتشبد قره باغی، ص 69-72.
[7] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 19، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 592- ضمیمه 5.
[8] منصور خلیلی، محرم 1357 به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388، ص 62.
[9] روزنامه کیهان،16 دی 1357، ص 7.
[10] یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، پیشین، ص 567.
[11] منصور خلیلی، محرم 1357 به روایت اسناد، ص 65.
[12] همان. ص72.
[13] یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، پیشین، ص 577، 588.
[14] منصور خلیلی، محرم 1357 به روایت اسناد، پیشین، ص 72.
[15] ویلیام سولیوان، مأموریت در ایران، ص 149.
[16] خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 103-104.
[17] خاطرات حجت الاسلام و المسلمین ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1382،ص 139-140.
[18] خاطرات شیخ حسین انصاریان، تدوین: محمدرضا دهقانی اشکذری، دکتر حمید کرمیپور، رحیم نیکبخت. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 159-161.
[19] روزنامه آیندگان، یکشنیه 17 دی ماه 1357، ص: 12.
[20] یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، پیشین، ص 579-580.
[21] ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج اول، اطلاعات، ص 589-590.
[22] عبور از شط: خاطرات علی محمد بشارتی، تدوین احمد رشیدی، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 1383، ص 190.
[23] غرور و سقوط(آنتونی پارسونز)، مترجم: سید محمدصادق حسینی،تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 168-169.
[24] صحیفه امام ج 5، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 211-212.
[25] صحیفه امام، ج 5 ، پیشین، ص 222-221 .
[26] ویلیام سولیوان، مأموریت در ایران، ص 149.
[27] باور آنتونی پارسونز درباره تقویت موقعیت روحانیون تهران نسب به روحانیون قم و مشهد چنین بود: »ملاهای تهرانی که راهپیمایی را با چنان نظمی ترتیب داده بودند، در مقایسه با ملاهای میانهروتر قم و مشهد، موقعیتشان را به شدت تقویت کرده بودند.». تلقی پارسونز مانند سیاستمداران دیگر غربی در چارچوب منافع مادی و حزبی دور میزند و فکر میکنند که همه اقشار یک ملت به دنبال دریافت موقعیت و منافع شخصی و مادی هستند. سخن وی در اینجا نمونهای از نگاه مادیگرانه غرب به انسان و جامعه است.
[28] آنتونی پارسونز، پیشین، ص 170.
[29]اعظم فولادی پناه، مهشید کبیری. نهضت عاشورا و تأثیرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن بر جامعه ایرانی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1398، ص 416.
[30] همان. ص: 417
گزارش ارسالی از تاسوعا و عاشورا به شاهنشاه(سند شماره 30)
روزنامه آیندگان- 17 دی ماه صفحه 12
روزنامه اطلاعات 16 دی ماه 57
روزنامه کیهان 16 دی ماه 1357
تظاهرات عاشورای سال 1357
شهید بهشتی، آیتالله غیوری و حجتالاسلام مهدوی کرمانی در تظاهرات عاشورای سال 1357 -خیابان آزادی
عاشورای سال 1357 شهید حجتالاسلام فضلالله محلاتی و مرحوم مرتضائیفر
شهید حجتالاسلام باهنر در حال سخنرانی در میدان آزادی- عاشورای سال1357
یادگار نماز در راهپیمائی تاسوعا 1399 قمری - 19 آذر 1357- در میدان آزادی. از راست به چپ: مهندس بازرگان، آیتالله حاج میرزا خلیل کمرهای، آیتالله حاج سید محمود طالقانی، آیتالله صدر بلاغی
عاشورای سال 1357، خیابان آزادی تهران- مرحوم مرتضائی فر در حال شعار دادن
تظاهرات 19 و 20 آذر 1357- تاسوعا و عاشورا- میدان آزادی تهران
عاشورای سال 1357 خیابان آزادی تهران
عاشورای سال 1357، خیابان آزادی تهران
تعداد مشاهده: 17806