به رسمیت شناختن بهائیت از طرف اسرائیل و عاملیت بهائیان برای آن رژیم
تاریخ انتشار: 22 اسفند 1402
پس از رحلت مرحوم آیتالله العظمی سید حسین بروجردی در دهم فروردین 1340، رژیم پهلوی و استعمار غرب احساس نمودند از خلأ فراهم آمده در مرجعیت میتوانند در جهت آمریکایی کردن فضای ایران بدون مزاحمت جدی بهره ببرند. آنها اولین گام را در راه اجرای برنامهی خود که اسلامزادیی و هویتزدایی از ایران بود، تصویب انجمنهای ایالتی و ولایتی در تاریخ ۱۶ مهرماه سال ۱۳۴۱ دانستند که در آن به جای سوگند به قرآن مجید ـ برخلاف قانون اساسی و شرع مقدس اسلام ـ کتاب آسمانی قرار گرفته بود. این لایحه مورد اعتراض شدید حضرت امام خمینی(ره) و به تبع ایشان دیگر علما و مراجع قرار گرفت. حضرت امام(ره) این اقدام را مقدمهای بر «به رسمیت شناختن بهائیت» ـ که آن را یک حزب سیاسی و پوسته دوم صهیونیزم در ایران میدانستندـ تلقی کردند.
مبارزات مستمر مراجع و علما که دو ماه به درازا کشید، هشیاری و بیداری ملت را به دنبال داشت و با همهی سرسختی و خباثتی که اسدالله علم به کار بست، منجر به عقبنشینی ظاهری حکومت گردید.
اقدام بعدی حضرت امام در روند نهضت، مخالفت شدید با انقلاب به اصطلاح سفید بود که کشتار وسیع مردم و طلاب را در 15 خرداد سال 42 در پی داشت.
بیاعتنایی حکومت به مردم، بالاخص هویت دینی و ملی ایرانیان و علما و مراجع و در رأس آنان حضرت امام، و سرسپردگی شاه، درباریان و دیگر حکمرانان به آمریکا، تصویب لایحه ذلّتبار کاپیتولاسیون را در سال 1343 پیش آورد که باز با برخورد شدید حضرت امام مواجه شد و به تبعید ایشان به ترکیه در 13 آبان 1343 انجامید. این فراز و فرودها، زمینه را برای عوامل استعمار مساعد ساخت تا مهره سرسپرده دیگر خود را به نام امیرعباس هویدا ـ که چهره آشکار بهائیت بود و سه نسل از تبارش از خادمان آنها بودند ـ بر مسند نخستوزیری بنشانند.
از آن پس به مدت 14 سال یعنی از 1343 تا 1357 وزیران بهایی متوالیاً یا متناوباً به مقتضای زمان و سیاست غالب، صحنهگردانان اغلب امور کشور بودند. از جمله بهائیانی که در کابینه هویدا منصوب شدند هوشنگ نهاوندی (وزیر علوم و...)، فرخرو پارسای (وزیر آموزش و پرورش)، دکتر محمد باهری (وزیر دادگستری)، سپهبد پرویز خسروانی (وزیر کار)، غلامعباس آرام (وزیر امورخارجه)، عبدالرضا انصاری (وزیر اقتصاد و دارایی) و دکتر منوچهر شاهقلی (وزیر بهداری) بودند. پیش از نخستوزیری هویدا یعنی از دهه 30 بدین سو نیز، افرادی چون سپهبد اسدالله صنیعی بر وزارت جنگ و به تناوب غلامعباس آرام وزارت امورخارجه و ابوالحسن ابتهاج بر سازمان برنامه و بودجه و حبیب ثابت پاسال از سرمایهداران و مبلغان متعصب بهائیت بر برخی از صنایع و تلویزیون ملی ایران و سپهبد علیمحمد خادمی بر هواپیمایی کشوری سیطره و ریاست داشتند.
حکومت پهلوی علاوه بر وابستگی سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی به غرب و اقتدار و سلطه کامل آنها طی 57 سال بر ایران، اجازه ایجاد، رشد و گسترش جریانهایی چون: فراماسونری، صهیونیسم و بهائیت را نیز داد و همواره در سیاستگذاریهای خود با آنها هماهنگ بود.
جریان فراماسونری که به عنوان ابزار مخفی غرب به ویژه انگلستان نقشآفرینی میکرد، از اواسط حکومت قاجار تا پایان حکومت پهلوی چون اختاپوسی هزارپا رجال نظامی، فرهنگی، اقتصادی و حتی علمی کشور را در چنبره خود گرفت بهگونهای که بسیاری از درباریان، «سلطنه»ها و «دوله»های قجری تا نخستوزیران، وزیران، وکیلان و نخبگان پهلوی در این دام افتادند. این گروه و جریان همانگونه که گفته شد در آغاز برخاسته از انگلستان و همگام با سیاستهای استعمار پیر بود ولی پس از کودتای آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332 به طرف آمریکاییان گرایید. سید حسن تقیزاده، ابراهیم حکیمی، نصرالله تقوی، حسن وثوق و برادرش احمد قوامالسلطنه، در شمار اعضای برجستهی این جریانند.
از سویی دیگر حزب صهیونیسم که در اول فروردین 1300 اعلام موجودیت نموده بود، از وزارت امور داخله(کشور) خواست تا اجازه دهد شعبات خود را در سراسر ایران گسترش دهد و در شانزدهم همان ماه از طریق وزارت امورخارجه خواهان پیگیری آن شد.[1]
این جریان به قدری رشد و نمو نمود که بهعنوان استعمار سوم در کنار انگلیس و آمریکا قرار گرفت و بعدها مستشاران خود را از اسرائیل برای آموزش ساواک و دیگر مراکز فرهنگی کشور گسیل داشت. حضور صهیونیزم رفتهرفته تا جایی پیش رفت که کشورهای اسلامی ایران را شریک سیاسی، اقتصادی و نظامی صهیونیسم میدانستند و کشور ما را «اخوانالیهود» نامیدند.[2]
در همین راستا بهائیت که از آغاز با هدف وحدتشکنی و ستیز با اسلام و تحقق اهداف غرب و به دست افرادی همچون ادوارد بروان انگلیسی رشد نموده و هدایت شد، مورد توجه و عنایت صهیونیستها بود و ابزاری برای نفوذ و سیطره بیش از پیش صهیونیسم در ایران شناخته میشد. از همین رو اسرائیل با به رسمیت شناختن این تشکیلات به عنوان یک مذهب جدید، محیط رشد و توسعه را برای آن گشود تا به گفته کارشناس ساواک: «دولت اسرائیل با اجرای برنامه تحبیب از افراد مزبور میکوشد از اقلیت فوقالذکر در سایر کشورهای جهان به ویژه ایران بهرهبرداری سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی بنماید.» و این همان عنوان بر حق جاسوسی برای تشکیلات بهائیت و بهائیان در ایران است.
چند سند زیر درباره اقدامات رژیم صهیونیستی در به رسمیت شناختن تشکیلات بهائیت است.
*****
321 تاریخ: 16 / 1 / 1350
211 شماره: 5317 / 211
موضوع: به رسمیت شناختن دین بهائی توسط اسرائیل
دو برگ بریده روزنامه انگلیسی زبان اورشلیم پست اسرائیل که در مورد به رسمیت شناختن دین بهائی توسط اسرائیل مطالبی عنوان گردیده جهت بهرهبرداری به پیوست تقدیم میگردد.
*****
شماره: 57 / 232 تاریخ: 22 / 1 / 1352
درباره: انتخابات اعضای محفل مرکزی بهائیهای جهان در اسرائیل
طبق اظهارات آقای فتح اعظم عضو محفل مرکزی جهانی بهائیها در اسرائیل، قرار است در تاریخ 9 / 2 / 52 انتخابات نُه عضو جهت رهبری کردن محفل مرکزی بهائیهای جهان در اسرائیل به مدت پنج سال آینده آغاز شود.
همچنین قرار است نُه عضو از هر محفل بهائی از یکصد و سیزده کشور جهان به منظور شرکت در انتخابات فوقالذکر به اسرائیل عزیمت نمایند.
نظریه: اسرائیل مذهب بهائیها را بهعنوان یک مذهب رسمی در سال 1972[1350ش] به رسمیت شناخته است. دولت اسرائیل با اجرای برنامه تحبیب از افراد مزبور میکوشد از اقلیت فوقالذکر در سایر کشورهای جهان به ویژه ایران بهرهبرداری سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی بنماید.
با رعایت نظریه نمایندگی، گزارش تهیه شود تا به عرض برسد. 28 / 1 / 52
پینوشتها:
[1] . روزشمار تاریخ معاصر ایران (اسفند 1299 ـ 1300)، تهران مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج 1، ذیل صفحات اول فروردین 1300.
[2] . دنیا بازیچه یهود، سیدمحمد شیرازی، تهران، 1348، بیجا.
منبع: اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1394، ج 2، ص 211، با ویراستاری و تغییر و اضافات.
تعداد مشاهده: 9739